شرق: ادبیات فرانسه از دیرباز با چهرههایی همچون بالزاک، ویکتور هوگو، امیل زولا و استاندال، کامو و سارتر، دوراس و دیگران، خاستگاه مهم ادبیات فلسفی و سیاسی بوده، تا حدی که دستمایه مفهومپردازی فیلسوفان قرار گرفته است. اما کریستین بوبن، نویسنده مطرح فرانسوی که روز ۲۳ نوامبر امسال از دنیا رفت، در این سنت ادبی ادبیات فرانسه جای نمیگیرد. او برخلاف طبقه و نوع زیستش که به رئالیسم اجتماعی بیشتر راه میدهد، بهجای نوشتن از مبارزه طبقاتی به نوشتن از طبیعت و درونیات انسان و معنویات پرداخت. بوبن میگوید ترجیح دادم به سمت چیزهایی بروم که در گذر زمان در دوران مدرن نادیده گرفته شد، گلها، عشق، انتظار، سکوت، یک چهره و همه آن چیزهایی که زندگی مدرن از ما گرفته است. او زندگیاش را در میان کتابها و به دور از هیاهوی دنیا سپری کرد و در آثارش بیش از همه از مفاهیمی همچون عشق، ایمان، کودکی و پرورش درون نوشت. بوبن به نثری شاعرانه شهرت داشت و در بیش از شصت اثری که خلق کرد، افکار و تجربیات سادهزیستن را به تصویر کشید. برای بوبن ادبیات جز مضامین و کلمات و سبکپردازی، باید به لحن کلام هم بپردازد، از اینرو است که نثر بوبن منحصربهفرد و درعینحال متناسب با مفاهیم آثار اوست. کریستین بوبن دانشآموخته فلسفه بود و رشته تحصیلی او در آثارش نیز بهنوعی نمود پیدا کرد. تمام داستانهای بوبن، درونمایههای فلسفی و معنوی دارند و به دلیل این گرایش در داستاننویسی، او به سنت ادبی تعلق دارد که با معنویات، متون مقدس و دینی مسیحیت پیوندی آشکار دارند. کریستین بوبن که به تعبیر منتقدان فرانسوی، «یک راهنمای معنوی کمیاب» است، در آثارش موسیقی منحصر به خود را خلق میکند و از واقعیتهای بهظاهر پیشپاافتاده و بدیهی زندگی همچون عشق و غم و شادی و حقیقت پرده برمیدارد و پیچیدگی و اهمیت این مفاهیم را نشان میدهد.
پیروز سیار، مترجمی که با ترجمه «ستایش هیچ» در سال ۱۳۷۳ و ترجمه «چهره دیگر» یک سال بعد از آن، بوبن را به مخاطبان ایرانی معرفی کرد، معتقد است «بوبن در گونه ادبی میگنجد که نویسندگان سرشناسی را در دل خود جای داده است. در این گونه ادبی به نویسندگانی همچون سیمون وی، شارل پگی، ژرژ برنانوس، پل کلودل و... برمیخوریم. حتی اگر به عقبتر برگردیم، باید از نویسندهای همچون شاتو بریان یاد کنیم که در کتاب مشهور خود با عنوان «نبوغ مسیحیت» که در ۱۸۰۲ انتشار یافت، درباره تأثیر دین مسیحی بر جهان ادبیات به تفصیل بحث کرده و از دستاوردهای این دین برای هنرهای گوناگون مانند نقاشی و موسیقی و پیکرهسازی نیز سخن به میان آورده است». بعد از ترجمه این دو کتاب توسط پیروز سیار، آثار بوبن یکی پس از دیگری در ایران ترجمه و منتشر شد و بارها به تجدیدچاپ رسید. با این اوصاف میتوان به این نتیجه رسید که کریستین بوبن گرچه در ایران دیرتر از جریان دیگر ادبیات فرانسه شناخته شد اما با اقبال مخاطبان فارسیزبان مواجه شد. او با کتاب «رفیق اعلی» شهرت پیدا کرد و به فاصله چند سال از نخستین ترجمهها دیگر آثارش به فارسی برگردانده و منتشر شد. از دیگر آثار مشهور او میتوان به «ژه»، «دیوانهوار»، «فرسودگی»، «نور جهان»، «بیهوده»، «همه گرفتارند» و «رستاخیز» اشاره کرد. بوبن معتقد است «نوشتن سرودن آواها است». به دلیل همین طرز تفکر است که آثار منثور او فضایی شعرگونه دارند. او در کتاب «فراتر از بودن» این رویکرد خود را به زندگی و ادبیات آشکار میکند، آنجا که بین زندهبودن و زندگیکردن فرق قائل میشود و معتقد است زندگیکردن آموختنی و نیازمند تولد روحی است و در این تولد دوم است که انسان موجودیت مییابد. بوبن چندان اهل مصاحبه و روایت زندگینامه خود نیست، شاید به دلیل اینکه باور دارد زندگینامه هر انسان شامل زندگی معنوی و روحی است و اینجاست که انسانها با هم تفاوت دارند، پس برای شناخت هر نویسنده یا هنرمند یا متفکری باید عوالم روحی و افکار او را درک کرد، وگرنه زندگی جسمانی انسانها کمابیش به هم شباهت دارد. بوبن در یکی از آثارش با عنوان «کتاب بیهوده» که ازقضا با استقبال منتقدان و جامعه ادبی نیز مواجه شد، به آثار و افکار هفت نویسنده مطرح جهان کلودل، فرانسیس پونز، گوستاو رو، شارل فردینان رامو، بکت، آپولینر و کافکا پرداخته و سعی دارد از خلال واکاوی آثار این نویسندگان به فلسفه ادبیات دست یابد. کریستین بوبن در سال ۱۹۵۱ در شهر لو کروزو، در شرق فرانسه به دنیا آمد و نخستین آثارش را در دهه ۱۹۸۰ منتشر کرد اما اوایل دهه ۱۹۹۰ بود که با انتشار کتاب «لباس مهمانی» و «پستترین» به شهرت رسید. او در ۷۱سالگی در شهر زادگاهش درگذشت.