بیبیگل ـ رویا صدر: علیرغم سابقهی طولانی حضور طنز در فرهنگ کتبی و شفاهی ما ایرانیها، منابع نظری طنز در زبان فارسی، از تعداد انگشتان دست هم تجاوز نمیکند. گویا ایرانی، شوخی را هم به شوخی گرفته است! طرفه آن که بخش عمدهای از همین حجم اندک تحقیقات حوزه طنز نیز دارای همپوشانیاند و بیشتر، به توصیف و دسته بندی گونههای شوخطبعی و یافتن نمونههایی از آن در آثار کلاسیک و نیز بررسی طنز در آثار نویسندگان متقدم و مفاخر میپردازند و ارتباط چندانی نیز با تحقیقات جهانی در این حوزه ندارند. از این رو آشنا ساختن مخاطب ایرانی با پژوهشهای عرصه طنز در دنیای امروز، بیشک، کار ارزشمندی است.
اخیرا کتابی از سوی نشر نی و با ترجمه محمود فرجامی و دانیال جعفری انتشار یافته است با عنوان: «فلسفهی طنز». فلسفهی طنز را جان موریل استاد فلسفهی دین کالج ویلیاماند مری ویرجینیای آمریکا نوشته است که یکی از برجستهترین پژوهشگران و نظریه پردازان معاصر حوزهی طنز است. او به طنز بهمثابهی یک جهانبینی مینگرد نظریهی محوری او در طنز متکی بر فراغت بازیگوشانه است: وقتی ما یک تغییر ناگهانی را در وضعیت ذهنیمان تجربه کنیم و فارغ از دغدغههای روزمره بهجای این که جدیش بگیریم بازیگوشانه از آن لذت ببریم به طنز میرسیم، لذتی که تنها از حیوانات خردمند برمیآید! موریل در این کتاب، میکوشد با تمرکز بر این نظریه، دست مخاطب را بگیرد، گام به گام با او پیش رود و او را با خود به کاوش فلسفه طیبت و شوخ طبعی، چیستی آن و فرآیند تحولش در تاریخ تکامل انسان و نیز ارزیابی جایگاهش در زندگی بشری ببرد. او ضمن این بررسی مهمترین تئوریها را در باره خنده در حوزه روانشناسی، زیستشناسی، تکامل، زیباییشناسی و اخلاق بررسی میکند و میکوشد نقاط قوت و ضعف آنها را بازگوید. در این میان بدون هراس از بزرگی نامهایی چون زیگموند فروید، جریان کلی نظریه پردازیها و آزمونهای علمی را مورد نقد قرار میدهد و نکات جدیدی را طرح میکند که در سایهی تفکرات قالبی در زمینهی طنز مورد غفلت و بیتوجهی قرار گرفته است. در انتها نیز میکوشد در برخورد مقایسهای میان طنز و فلسفه، ارتباط میان این دو را بیابد و از این راه به بررسی رد پای طنز در اگزیستانسیالیسم و آیین ذن بپردازد. از جمله نکات ظریفی که او بدان توجه داشته، بدیهه گویی در طنز است که در سایهی توجه جامعه شناسان، زبان شناسان و روان شناسان به لطیفه (متون شوخی از پیش آماده) مورد غفلت قرار گرفته است. تأکید موریل در این کتاب بیشتر بر گونهای از طنز متمرکز است که در لحظه تولید میشود و به شکل شوخیهای فیالبداهه انعکاس مییابد که این گونه شوخی نزد او جایگاهی فراتر از لطیفه دارد. یکی از بخشهای مهم کتاب (که گرچه دغدغه مهم مخاطب فارسی زبان است ولی کمتر بهصورت علمی مورد بحث قرار گرفته است)، مسالهی طنز و اخلاق است. کتاب میکوشد به مهمترین مباحثی که در ارتباط میان طنز و اخلاق مطرح است بپردازد و اثرات مثبت و منفی طنز از منظر اخلاق را بازگوید. از دیگر مباحث مهم کتاب که در سایهی برداشتهای رایج ما از طنز اغلب مورد غفلت قرار میگیرد مسالهی بررسی طنز بهمثابه یک تجربه زیبا شناختی است. واقعیت این است که ما بهطور معمول بیشتر به طنز، رویکرد کارکردگرایانه داشتهایم و کمتر از منظر زیبایی شناسانه با آن برخورد کردهایم. موریل در این کتاب فارغ از نگاه سیاست زده و تقلیل گرایانه به طنز، آن را بهمثابهی یک اثر هنری و برخوردار از ارزش زیبایی شناسانه میبیند. تأکید بر طنز بهمثابه یک تجربهی زیبا شناختی میتواند راه را بر بسیاری از سوء تعبیرها ببندد و تحلیلی درستتر از این مقوله ادبی را ممکن سازد. این امر چنان برای طنزنویس سیاست زده ایرانی غریب است که وقتی نویسنده میگوید که طنز سلاحی برای انقلابیون نیست مترجم در پاورقی به نقش برانگیزاننده طنز در ایران معاصر اشاره میکند و این سوء تعبیر را ناشی از تداخل دو عبارت ساتیر و هیومر در ترجمه میداند.
عنوان کتاب در زبان اصلی، این است: Comic relief:a comprehensive philosophy of homor.
که به: «فلسفهی طنز: بررسی طنز از منظر دانش، هنر و اخلاق» ترجمه شده است. استفادهی نویسنده از عبارت هیومر در عنوان، ناظر بر آن است که کتاب، تمامی حوزههای شوخ طبعی (هیومر) را شامل میشود و خاص طنز (ستایر) نیست. از این رو به نظر میرسد مترجمان با نشاندن طنز در عنوان کتاب در معادل یابی با هیومر بر معنای مصطلح طنز (که ناظر بر تمامی شاخههای شوخ طبعی و خنده سازی است) نظر داشتهاند و این واژه گزینی ناظر بر مفهوم تخصصی طنز نیست.
در جایجای کتاب، حساسیت مترجمان در واژهگزینی و معادلیابی و تلاش برای انتقال درست مفهوم و منظور نویسنده به چشم میخورد. این امر در سایهی حضور دو مترجم، یکی پزشک متخصص و آشنا به اصطلاحات علمی در حیطهی زیست شناسی و علوم مربوط به آن، و دیگری نویسندهی حوزه طنز، میسر شده است و حاصل درک مترجمان از سوژه و احاطه آنها بر اصطلاحات مربوط به آن است و میتواند به خواننده این اطمینان را بدهد که با نگاه و نظر موریل، چنان که هست، سر و کار دارد! بخصوص این که پاورقی های دقیق و کارشناسانهی مترجمان، فهرست نمایه ها و منابع انتهایی کتاب به یاری متن می آیند تا مخاطب ایرانی را به درکی بهتر و کامل تر از موضوع برسانند. این امر از آن رو مهم است که در زمینهی معادل یابی واژگان طنز، وحدت رویه ای در میان نویسندگان وجود ندارد و این امر، کار پژوهشگران عرصه طنز را در مراجعه به منابع مختلف طنز مشکل میکند و گاه در انتقال مفهوم درست متن نیز خلل ایجاد مینماید. با این حال رد پای این گونه اختلاف رویه و نظرها در یکی دو مورد در کتاب حاضر نیز به چشم می خورد. برای مثال مترجم به دنبال یافتن معادلی برای لغت پانچ لاین، اصطلاح خنده گاه را که از سوی داریوش آشوری به او پیشنهاد شده است به کار برده است، در حالی که پیش از این، احمد اخوت در مقالات و کتابهای متعددی که در زمینه لطیفه نگاشته است، آن را لُبٌ مطلب ترجمه کرده است. بهتر میبود در متن کتاب به این مورد اختلاف نظر در واژه گزینی اشاره میشد، امری که در سایر موارد بدان از سوی مترجمان توجه شده است.
خلاصه آن که موریل در این کتاب با زبان ساده و شیوا و شیرین و نگاهی عمیق و امروزی، مخاطب را در درک لذت جوهر طنز و شوخ طبعی با خود شریک می سازد، و به او فرصت کشف دوبارهی آن را میدهد، کشفی که لذت آن بیشک برای خوانندهی کتاب، کمتر از رویارویی با خودِاثرِ شوخ طبعانه نیست !...