شیما زارعی: بیتردید یکی از مهمترین ارکان مانایی یک زبان، داشتن واژهنامههای خوب و درخور اعتنایی است که بتواند نیازمندیهای گویشوران و متخصصان آن زبان را مرتفع کند. فرهنگنویسی در ایران ریشهی دیرینهای دارد با این حال از بسیاری از فرهنگهای گردآوری شده امروزه دیگر نشانی نیست. اگر به گذشته بازگردیم به نامهایی چون لغت فرس، فرهنگ جهانگیری، برهان قاطع، آنندراج و ... برمیخوریم که تاثیر شگرفی بر بنیانهای فرهنگنویسی ما گذاشتهاند. در دوران معاصر نیز با تدوین فرهنگ دهخدا، واژهنامهای در اختیار محققان و فارسیزبانان قرار گرفت که تا مدتها آنها را بینیاز از هر واژهنامهای میکرد. کاری شگرف و با دقت انسانی بزرگ که تا سالیان دراز به دلیل قیمت بالایاش آرزوی هر دانشجوی ادبیاتی بود. اما این فرهنگ کماکان در برج بلندبالایاش در کتابخانهها جاخوش کرده بود و دانشجویان به عنوان کتابی مرجع گاهی آن را در دستهایشان حس میکردند ـ گرچه در ایران امروز این فرهنگ نیز به صورت فایل کامپیوتری در دسترس قرار گرفته است. در چنین زمانی بود که وجود فرهنگنامههایی در مجلد کمتر برای دستیابی به واژگان مصطلحتر حس شد. با انتشار فرهنگ معین و فرهنگ عمید این سطح دسترسی افزایش یافت. با این حال پس از یک وقفهی چندین ساله و با وجود ظهور فرهنگهای وزینی که تخصصیتر عمل کردند، نیاز به داشتن فرهنگی احساس میشد که با سرعت سرسامآور علم و تکنولوژی همگام باشد و امکان روزآمد کردن آن فراهم.
از اوایل دههی هفتاد به همت دکتر حسن انوری و انتشارات سخن، فرهنگهایی راهی بازار کتاب شد که امروزه در کنار دیگر فرهنگهای معتبر فارسی، جایگاه بهویژهای یافته است. به نظر میرسد یکی از مهمترین دلایل دستیابی به چنین جایگاهی، محدود و حوزهای عمل کردن فرهنگنگاران سخن باشد. آنها در کنار فرهنگی جامع و قطور، دست به گردآوری واژگان حوزههای گوناگون زدند تا طیف مخاطبان خود را مشخصتر کنند. از جمله فرهنگهای تاکنون منتشر شده سخن میتوان به فرهنگ بزرگ، فرهنگ فشرده، فرهنگ روز، فرهنگ کوچک، فرهنگ کنایات، فرهنگ نام، فرهنگ امثال، فرهنگ جیبی، فرهنگ درستنویسی، فرهنگ اعلام، فرهنگ شفاهی، فرهنگ دانشآموز، فرهنگ نوجوانان و ... اشاره کرد.
نگاه اجمالی به این عناوین، رویکرد این فرهنگ را به خرد کردن و محدود کردن واژگان و در اصطلاح تخصصی عمل کردن، مشخص میکند. با این کار هرکس فراخور نیاز خود میتواند فرهنگی با قیمتی مناسب تهیه کند. گرچه به نظر میرسد برای حفظ چنین منزلتی لازم است فرهنگنویسان از لایتغیر بودن مداخل بپرهیزند و در دورههای زمانی مشخص و پیش از چاپهای مجدد، مداخل جدیدی را به آن بیفزایند تا همیشه با سخنی نو روبهرو شویم که حلاوتی دیگر ببخشد به مخاطب. به هر روی این روزها ضمن ادای دین به فرهنگهای سترگی چون دهخدا و معین که دستکم راهگشای بسیاری از دشواریابیهای زبان فارسی در دوران ما بودند، باید کوشش «سخن»وران را ستود و امیدوار بود در آینده فرهنگهای تخصصی فارسی در رشتههای گوناگون علمی راهی بازار کتاب شود.