آناهید خزیر: سیزدهمین مجموعه درسگفتارهایی دربارهی نظامی به بررسی «زبان نظامی؛ تمایز میان زبان نظامی در خسرو و شیرین و اسکندر نامه» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر زهرا پارساپور، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
نظامی گنجوی در پنج گنج، داستان غنایی خسرو و شیرین را سروده و نیز داستان حماسی اسکندرنامه را که دو نوع ادبی است. زبان نظامی در خسرو و شیرین با اسکندرنامه چه تفاوتی دارد و ویژگیهای آن کدام است؟ هدف از برگزاری این درسگفتار بررسی زبان نظامی در پنج گنج و مقایسهای میان زبان نظامی در سرودن منظومههایش است.
دکتر زهرا پارساپور، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: نظامی در «اسکندر نامه» سعی میکند که ژانر ادبی تازهای ارائه کند. هر چند دنیای ذهنی او غنایی است اما در «اسکندر نامه» وارد ژانر حماسی میشود. ما این تفاوت «اسکندر نامه» با سایر منظومههای نظامی را در زبان آن میبینیم. برای شناخت آن زبان نیز باید صور خیال را در دو اثر «اسکندر نامه» که منظومهای حماسی است، با «خسرو و شیرین» که اثری غنایی است، بررسی کرد.
استعاره بیشترین نقش را در شاعرانه کردن یک اثر دارد. به سخن دیگر، استعاره است که بزرگترین تفاوت زبان نثر با زبان شعر را پدید میآورد. از ۵۰۴۹ بیت «خسرو و شیرین» و ۷۱۷ بیت «اسکندر نامه»، تعداد استعارات «خسرو و شیرین» ۱۰۴۸ بیت است و تعداد استعارات «اسکندر نامه» ۵۹۵ بیت. با این حساب، «اسکندر نامه» دو برابر و نیم منظومهی دیگر، استعاره دارد. این نشان میدهد که زبان نظامی چقدر پیچیده و مصنوع شده است. جالب اینجاست که در شاهنامه تعداد استعارات از «اسکندر نامه» کمتر است. علت آن فقط حماسیتر بودن شاهنامه نیست؛ سبک فردوسی که خراسانی است با سبک نظامی که عراقی است، این تفاوت را پدید آورده است. ضمن آن که نظامی را استاد استعاره هم است.
تشبیه در دو اثر «اسکندر نامه» و «خسرو و شیرین»
تشبیهات «خسرو و شیرین» دو برابر «اسکندر نامه» است. در واقع رسالت و نقشی که تشبیه در یک متن ادبی دارد، در سه موضوع نهفته است: لذتبخشی، ایجاز یا اطناب، مبالغه. در متون بلاغی گفته شده که لذتی که از طریق تشبیه برای خواننده ایجاد میشود، به خاطر «وجه شبه» است. این البته به هنر شاعر برمیگردد. اگر هم وجه شبه را شاعر بیان نکند، این خواننده است که باید آن را بیابد. طبعا هر چقدر شبه تازهتر باشد، لذتبخشی اثر هم بیشتر خواهد بود. این لذتبخشی در «خسرو و شیرین» بیشتر است. مثل این بیت از آن منظومه «چو سایه رو سیاه آن کس نشیند/ که واپس گوید آنچ از پیش بیند». دور بودن وجه شبه در این بیت، لذتی برای خواننده ایجاد میکند.
در نگاه اول به نظر میآید که تشبیه، اطناب میآورد اما در کتب بلاغی حتی نقش تشبیه را در ایجاز اثر موثر دانستهاند. چون گاهی خیلی از حرفها را از طریق یک تشبیه میتوان بیان کرد. مثل این بیت از فردوسی «ابا لشکر نوذر افراسیاب/ چو دریای آتش بُد و رود آب». فردوسی در قالب تشبیه، سخنان بسیاری گفته و همه را در یک بیت خلاصه کرده است. به هر حال اطناب در «خسرو و شیرین» بیشتر از «اسکندر نامه» است. از سویی دیگر، هر اثر ادبی بیگمان مبالغه و اغراق دارد. این مبالغهها از راههای مختلف ایجاد میشود، گاه از راه توصیف است و گاه از طریق تشبیه.
در مورد عناصر اسطورهای و افسانهای هم طبیعی است که در «اسکندر نامه» به عناصر اسطورهای بیشتری در فضای ذهنی شاعر برمیخوریم. عناصر اسطورهای که نظامی انتخاب میکند، متناسب با اثر است، مثل غول، اژدها و... اما در «خسرو و شیرین» از عناصری استفاده شده که با فضای غنایی اثر همخوانی دارد، مثل آب حیوان، پری، هما و... نکته اینجاست که اگر شاعر در اثر حماسی، عناصر رزمی را با عناصر غنایی تشبیه کند، زبان حماسه را خراب کرده است. یک نمونه از آن، این بیت «اسکندر نامه» است. «حمایل یکی تیغ زهر آبدار/ کمندی چو زلف بتان تابدار» نظامی کمند را به زلف بتان تشبیه میکند و زبان حماسی بیت را از بین میبرد. ما چنین لغزشی را در شاهنامه نمیبینیم و فردوسی هیچگاه عناصر رزم و عناصر بزم را بهجای هم بهکار نمیبرد.
بهکار گیری عناصر بزمی در «اسکندر نامه»
استفاده از عناصر بزم در اثر حماسی چون «اسکندر نامه» از ضعفهای نظامی است. در واقع آمار عناصر بزمی در این منظومه بسیار بالاست. فردوسی هرگاه میخواهد به بزم بپردازد، سریع و خلاصهوار از کنار آن رد میشود و توصیفات زیبایی بهکار میبرد. او این توانایی را دارد که در یک بیت هم مکان و هم اشیاء و اشخاص را وصف کند. مثل این بیت «شبستان بهشتی شد آراسته/ پر از خوبرویان و پر خواسته». اما نظامی هنگامی که به مجالس بزمی میپردازد، یکباره ۲۰۰ بیت بزمی در «اسکندر نامه» میآورد. حتی در آغاز هر بخش از اثر، ساقی نامه میآورد و این عجیب است و فضای حماسی منظومه را از بین میبرد.
در اثر غنایی، تاکید نویسنده یا شاعر بر روی شخصیتهاست. برای همین است که اسامی خاص در «خسرو و شیرین» بسیار است اما در اثر حماسی اینگونه نیست. در عوض صحنهپردازی است که اهمیت دارد. حماسهسرا ضمن آن که قهرمان اثر را دقیقا وصف میکند، به همان اندازه هم باید رقبای او را توصیف کند. چون رقیبان پهلوان، باید به اندازهی کافی مقتدر و توانا توصیف بشوند.
تفاوتهای دیگر دو منظومهی «خسرو و شرین» و «اسکندر نامه»
بیشتر شخصیتهای «خسرو و شیرین» زناناند. اما در «اسکندر نامه» تنها هفت درصد شخصیتها از زنان انتخاب شدهاند. میدانیم که نگرش به انسان در آثار حماسی بر روی قدرت و خشونت آنهاست. در حالی که این نگرش در متنهای غنایی بر روی احساسات و عواطف است.
حیوانات نقشی بیشتری در «اسکندر نامه» و فضای ذهنی شاعر دارند. بیشترین بسامد حیوانات در «خسرو و شیرین»، مرغ است و مار و شیر و آهو اما حیواناتی که در «اسکندر نامه» نام برده شدهاند، شیر و پلنگ و مار و پیل است که با فضای اثر تناسب دارد. سعدی هم که همانند نظامی در فضایی غنایی بهسر میبرد، آنجایی که در «بوستان» میخواهد بگوید که توانایی حماسهسرایی را دارد، از نام حیوانات استفاده میکند و چنین بیتی میآورد: «چو گنجشک روز ملخ در نبرد/ به کشتن چه گنجشک پیشش چه مرد». سعدی قهرمان اثرش را به گنجشک و رقیب او را به ملخ تشبیه میکند و فضای حماسی را میشکند. این نشان میدهد که او این گونه فضاها را نمیشناسد. در حالی که در فردوسی چنین لغزشی دیده نمیشود و فضای رزمی شاهنامه را تا به آخر حفظ میکند.
چه در نثر و چه در نظم، شاعر تحت تاثیر هیجانات درونی خود، جملات را کوتاه و بلند میکند. در فضاهای آرام، جملهها بلند و در فضاهای هیجانی، جملهها کوتاه و بریده بریدهاند. بنابراین انتظار داریم که در اثر حماسی، آنجایی که شاعر نبرد را توصیف میکند، جملات او بلند نباشد. در حالی که نظامی در «اسکندر نامه» در توصیف نبردها همچنان از جملههای بلند استفاده میکند.
در کتابهای بلاغی گفتهاند که اگر بخواهیم بر کلمهای تاکید کنیم، باید آن را در اول جمله بیاوریم. به سخن دیگر، باید فعل جلوتر آورده شود. در شاهنامه از این قابلیت زبانی به درستی استفاده شده است و جملههایی که با فعل شروع میشوند، تقریبا دو برابر «اسکندر نامه» است. یک نکتهی دیگر استفاده از افعال پیشوندی است. پیشوندها، تاکید و مبالغه میآورند و جای آنها در اثر حماسی است. به همین دلیل افعال پیشوندی در «اسکندر نامه» بهمراتب بیشتر از «خسرو و شیرین» است. این را نیز باید اضافه کرد که بسامد واژگان عربی در «اسکندر نامه» کمتر از «خسرو و شیرین» است. در «اقبال نامه» این بسامد بیشتر است، چون نظامی در این بخش از «اسکندر نامه» از اصطلاحات علمی، بیشتر استفاده میکند.