آناهید خزیر: شانزدهمین مجموعه درسگفتارهایی درباره نظامی به بررسی جایگاه نظامی در سبک عراقی اختصاص داشت که با سخنرانی منوچهر دانشپژوه در مرکز فرهنگی شهرکتاب برگزار شد.
در این درسگفتار مطرح شد که سبک عراقی در شعر فارسی از قرن هفتم آغاز میشود و تا اواخر قرن دهم ادامه مییابد. از خصوصیات عمده آن تاثیر تصوف و عرفان، ورود تعبیرات استعاری و کنایی، اصطلاحات علمی و گستردگی موضوعات است. سعدی و نظامی و حافظ از برجستهترین شاعران سبک عراقیاند. نظامی در خمسه نوعی جدید از انواع ادبی را در قالب مثنوی ارائه میدهد.
منوچهر دانشپژوه گفت: نظامی یکی از بزرگترین مثنویسرایان زبان فارسی است. همان ارزشی را که ما برای فردوسی در شعر رزمی و حماسی قایل هستیم، باید برای نظامی در شعر بزمی درنظر بگیریم. او در مثنوی بزمی سرآمد دیگران است و از این دید بیرقیب است. بهراستی هم در شعر شیوای عاشقانه و داستانسرایی منظوم، شاعری برتر از نظامی نداریم. با آنکه او در ردیف چهار شاعر بزرگ زبان فارسی ـ فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ ـ قرار نمیگیرد، اما خیلی نیز از آنان فروتر نیست. در حقیقت اگر بخواهیم نفر پنجمی برگزینیم و در کنار آن چهار تن قرار دهیم، قطعا باید نظامی را انتخاب کنیم. چرا که هنر او در مثنوی عاشقانه، کم نظیر است.
شعر شیوای عاشقانه و داستانسرایی منظوم نظامی
کسی که در ایران موضوع سبک را مطرح کرد، استاد ملکالشعرای بهار بود. بهار که در انواع فنون ادبی، صاحبنظر بود، واضع دانش سبکشناسی در دانشکدهی ادبیات به شمار میرود. او کتابی سه جلدی به نام «سبک شناسی» دارد. بهار، در کتاب خود نثرنویسانی را که با هم اشتراک داشتهاند، در یک سبک دستهبندی کرده است اما عمر او وفا نکرد تا دربارهی سبک شناسی شاعران نیز کتابی تالیف کند. تنها رسالهی کوچکی از او منتشر کردهاند که دربارهی سبک شعر فارسی پیش از اسلام است و در کلاس درس به دانشجویان ارایه میکرده است.
این را باید دانست که هر شاعر و نویسندهای سبک خاص خود را دارد. به سخن دیگر، به تعداد افراد هنرمند، که شاعران در راس آنها هستند، سبک وجود دارد.
هر شاعر توانایی هم باید سبک خاص خود را داشته باشد. اگر غیر از این باشد مقلد است و مقلد را نمیتوان در شمار هنرمندان جای داد. به هر حال پیش از آن که مرحوم بهار موضوع سبک را مطرح کند، در زبان فارسی به سبک، «طرز» و «شیوه» گفته میشد. حافظ کلمهی «طرز» را بهکار برده است و خاقانی در بیتی که در نکوهش عنصری است، کلمهی «شیوه» را استفاده کرده است: «ز ده شیوه کان حلیت شاعری است/ ندانست یک شیوه زان عنصری». البته در این بیت خاقانی، منظور از شیوه، سبک نیست بلکه منظور انواع شعر است.
میتوان پرسید که اساسا چرا سبک بوجود میآید؟ هنگامی که ما چیزی را تعریف میکنیم که غیر از خود موضوع، مخالفی نیز داشته باشد، آنگاه میتوان از نوع و سبک سخن به میان آورد. برای مثال وقتی روز را میتوانیم تعریف کنیم که شب وجود داشته باشد. بر اساس این تفاوتهاست که برای شعر فارسی، پنج سبک را در نظر میگیرند: سبک خراسانی یا ترکستانی، سبک عراقی، سبک هندی یا اصفهانی، سبک بازگشت و سبک معاصر.
نظامی مثنوی سراست و شعرش مقدمهای بر سبک عراقی
پس از خراسان، اولین جایی که شعر در آن رشد کرد، آذربایجان بود. برخلاف امروز، در آن زمان، در آذربایجان به ترکی سخن گفته نمیشد و زبان مردم فارسی بود. همهی شاعران آذربایجان هم به فارسی شعر میگفتند؛ همانند ظهیر فاریابی، مجیر بیلقانی، اثیرالدین اخسیکتی، فلکی شروانی و همام تبریزی. در میان شاعران آذربایجان، از همه مشهورتر خاقانی بود و نظامی گنجوی. خاقانی شاعر قصیده سراست. از این رو به سبک خراسانی نزدیکتر است. مردم هم تنها او را با قصیدهی «ایوان مدائن» میشناسند اما نظامی مثنوی سراست و شعر او مقدمهای بر سبک عراقی است.
این را هم باید گفت که در نزد مردم ایران دو نوع شعر از دیگر انواع پسندیدهتر است: یکی مثنوی است و دیگری غزل. نکته اینجاست که به جز فردوسی، تمام شاعران عصر غزنوی که سبک خراسانی داشتند، قصیدهسرا بودند. درست است که شاعری همانند عنصری مثنوی «وامق و عذرا» هم سروده است اما مثنوی او درطی زمان از بین رفت و تنها بخشهایی از آن، چندین سال پیش، بر حسب اتفاق به دست آمد. حتا جز چند بیتی، از مثنوی «کلیله و دمنه» رودکی هم چیزی از آن به جا نمانده است. این نشان میدهد که شاعران آن دوره، گرایش به قصیده داشتهاند.
نوع دیگر شعر که مردم میپسندیدند، غزل بود. این را باید دانست که شعرهایی که در فاصلهی بین شعرای بزرگ زبان فارسی و سعدی سروده شده است، غزل نیست؛ بلکه آنها را باید تغزل نامید. این سعدی بود که غزل را در شعر فارسی پدید آورد. حقیقت آن است که لذتی که ما از خواندن غزل سعدی میبریم، از تغزلهای سنایی و انوری و عثمان مختاری به دست نمیآوریم.
مقایسهی سبک شعر نظامی با دیگر شاعران غزلسرا
مقایسهی سبک شعر نظامی که در قالب مثنوی است، با شعرای بزرگی چون سعدی و حافظ که غزلسرا هستند، البته مشکل است. چون این دو نوع شعر با هم فرق میکنند. یعنی ما نمیتوانیم مثنوی را با غزل مقایسه کنیم. کمتر شاعری را هم میتوانیم بیابیم که با مثنوی بتواند روبهروی غزل بایستد. تنها استثناء سعدی و نظامیاند. هم سعدی و هم نظامی این هنر را داشتهاند که در مثنوی، زیباییهای غزل را بیافرینند. برای آن که تاثیری را که نظامی بر سبک عراقی داشته است، دریابیم، باید شعر او را به ویژه آنجایی که دست به توصیف میزند، بخوانیم.