کد مطلب: ۹۳۶۹
تاریخ انتشار: دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵

اشعار خواجو از نظر زیبایی‌شناسی قابل نقد است

آناهید خزیر

سومین نشست از مجموعه‌ی درس‌گفتارهایی درباره‌ی خواجوی کرمانی  به «زیبایی‌شناسی شعر خواجوی کرمانی» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر احمد تمیم‌داری، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، چهارشنبه ۲۲ دی‌ماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

تمیم‌داری در آغاز سخنانش گفت: خواجوی کرمانی یکی از چهره‌های برجسته در عرصه‌ی ادب فارسی است و غالب اشعارش، قدرت و مهارت او را در عرصه‌ی زبان و تصویرهای شاعرانه به خوبی نشان می‌دهد. شعر خواجو و چگونگی استفاده از ظرفیت‌ها و آفرینش‌های هنری و امکانات ادبی به کار رفته در اشعار او، یکی از موضوعاتی است که تاکنون کمتر بدان پرداخته شده است.

زیبایی‌شناسی شعر کلاسیک با شعر معاصر تفاوت‌های بسیاری دارد. خواجو شاعری است بین سعدی و حافظ و سنایی، ولی آن‌چنان سبک شعری‌اش پیشرفت نکرده که مانند حافظ استثنا باشد. حافظ و سعدی آثارشان به صد زبان دنیا ترجمه شده، اما شعر خواجو این‌گونه نیست. شاعرانی مانند نظامی، سعدی، حافظ، مولوی و فردوسی استثنا هستند.

نگاهی به آثار خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی مفصل است، «سام‌نامه» منظومه‌ی حماسی و عشقی است که در بحر متقارب و به تقلید از فردوسی و شاهنامه سروده شده و به سرگذشت سام نریمان پرداخته است. دیگری منظومه «همای و همایون» نام دارد که مثنوی‌ای عاشقانه است. در این داستان عشق همایون با همای دختر فغفور چین به تصویر کشیده شده و به بحر متقارب در سال ۷۳۲ در ۴۴۰۷ بیت سروده شده است.

منظومه «گل و نوروز» دیگر اثر خواجوی کرمانی است که در بحر هزج سروده شده است. در این داستان عشق شاهزاده‌ای نوروز نام با گل، دختر پادشاه روم روایت شده است. «روضة‌الانوار» نیز منظومه‌ای است که به پیروی از «مخزن‌الاسرار» نظامی سروده شده و حدود دوهزار بیت دارد. «کمال‌نامه» منظومه‌ی عرفانی در ۱۲ باب بر وزن «سیرالعباد» سنایی در ۱۸۰۰ بیت سروده شده است. «گوهرنامه» منظومه‌ای است که در بحر هزج و در ۱۰۲۲ بیت در سال ۷۴۶ سروده شده است. «مفاتیح القلوب» منتخبی از سروده‌های خواجوی کرمانی است. «وصاله بادیه» نیز به نثر در وصف سفر مکه سروده شده است. «رساله‌ی سبع‌المثانی» در مناظره‌ی شمشیر و قلم است و «رساله‌ی شمس و سحاب» مناظره‌ای در زمره آثار منثور خواجوی کرمانی هستند.
 
فهم شعر خواجو با آثار سهروردی

در سبک خواجو باید بگویم که در مسایل هیئت نجوم بسیار تسلط داشته و در بسیاری از علوم و فنون‌ شعر سروده است. اشعار خواجو از نظر زیبایی‌شناسی قابل نقد است. درباره‌ی زیبایی‌شناسی باید تمام آثار خواجو از ابتدا تا انتها بسامدگیری شود تا بتوانیم عناصر زیبایی شعر خواجو را بیرون بکشیم. چند عنصر وجود دارد که در شعر خواجو و اشعار سراینده‌های دیگر قابل بررسی در زیبایی‌شناسی است. در فهم شعر خواجو باید آثار سهروردی نظیر «فی حقیقه ‌العشق یا مونس ‌العشاق» را خواند. خواجو برای آثار عرفانی خود درباره‌ی عشق، حسن و حزن سه محور اصلی را سهروردی قرار داده است. موضوع عشق، فراق، هجر، وصال، فرار عاشق و معشوق، وصال عاشق و معشوق یا مرگ عاشق و معشوق مواردی هستند که به آن‌ها اشاره شده است.

وی در ادامه قصیده‌ای از خواجوی کرمانی خواند:

وجه برات شام بر اختر نوشته‏اند/ اموال زنگ بر شه خاور نوشته‏اند
مستوفیان خسرو کشورگشای هند/ بر باختر مواجب لشکر نوشته‏اند
در باب ظلمت آنچه خضر نقل کرده است/ بر گرد بارگاه سکندر نوشته‏اند
مرسوم روزنامه‏ی خورشید خاوری/ بر کارنامه‏ی مه انور نوشته‏اند
دیوانیان عالم علوی به مشک ناب/ «واللیل» بر حواشی دفتر نوشته‏اند
کتّابیانِ رقعه نویسِ سواد شام/ «والنجم» بر صحایف اخضر نوشته‏اند
بر گرد روی شاهد مشکین عذار چرخ/ از شب خط سیاه معنبر نوشته‏اند
دانی که چیست آنکه خطیبان آسمان/ کآن را بر این کتابه به عنبر نوشته‏اند
یک نکته از مکارم اخلاق مرتضی است/  بر طرف هفت پایه منبر نوشته‏اند
 
قصاید خواجوی کرمانی انسجام بهتری دارند

نشانه‌های بسیاری در شعر خواجوی کرمانی وجود دارد. قصاید خواجوی کرمانی انسجام بهتری دارند و ذهن شاعر متمرکز بر یک موضوع خاص است. معمولاً شعرای بزرگ یک نوشته‌ای در ابتدای سروده‌هایشان از انجیل و یا تورات نقل می‌کنند، خواجو نیز در اشعارش از آیات قرآنی، احادیث نبوی و ولوی استفاده کرده است. گرایش مذهبی او تشیع است و در وصف امامان دوازده‌گانه شعر سروده است.
 
سرو یکی از عناصر بسیار مهم زیبایی‌شناسی در شعر فارسی است و علت اینکه سرو مورد توجه شاعران است، همین زیبایی‌شناسی است. سرو درختی است که مستقیم به سمت خورشید و آسمان حرکت می‌کند و مثل موْ به درختان دیگر آویزان نمی‌شود. سرو آزاده است، آزاده به این معنی که به درختان دیگر تکیه ندارد، برگ‌هایش سوزنی است و باد از لابه‌لای آن به‌راحتی عبور می‌کند، همیشه سرسبز است در تابستان و زمستان و چون میوه نمی‌دهد کسی به آن سنگ نمی‌زند و از آن بالا نمی‌رود. کمال، قناعت، بی‌نیازی و سلامت در درخت سرو بسیار است و ادعای آزادی و آزادگی تنها برازنده سرو است.
 
یک مثالی را مطرح کنم که چرا موی زیبارویان در پشت سر آنها وجود دارد، شاعران پارسی‌گوی به زیبایی در سروده‌های خود به آن پاسخ داده‌اند، در هیچ زبانی این‌طور دقت در شعر و موشکافی وجود نداشته است و چون هنرهای دیگر مورد قبول نبودند، بیشتر هنرها بر شعر بوده است و خاقانی و دیگر شعرا تمام هنر خود را در شعر گذاشته‌اند. نفس و عقل پیوسته در سروده‌های شعرا با هم می‌ستیزند، نفس اماره اصطلاح قرآنی است که در سوره‌ی یوسف هم به آن اشاره شده است. نفس اماره امرکننده به بدی‌ها است. یکی از مواردی که ابن سینا در کتاب شفا بحث می‌کند درباره‌ی موسیقی است. فن شعر ارسطو نیز به طور خلاصه در کتاب شفا آمده و درباره‌ی موسیقی و شعر که مظهر زیبایی هستند بحث شده است. برخی از هنرها فرازمانی و فرامکانی هستند و ابن‌سینا درباره‌ی وزن شعر، موسیقی و قافیه تقسیم‌بندی می‌کند. 
 
نشانه‌های زبانی سرگردانند

وقتی شعر می‌خوانیم به‌ویژه اگر با ادبیات سرو کار داریم باید به این نکته توجه کنیم که شاعر چگونه فکر می‌کرده و چگونه از تخیل خود بهره می‌برده و از چه منابعی استفاده کرده است؟ شاعران چگونه از زمین، آسمان، مشاغل، گل‌ها، گیاهان و عوامل طبیعی در سروده‌هایشان استفاده کرده‌اند؟ برای آفرینش زیبایی متأسفانه دایرة‌المعارف زیبایی‌شناسی نداریم و اگر در شعر شعرای بزرگ مصالح و مواد زیبایی‌شناسی را به‌دست بیاوریم، بسیاری از آن‌ها مشترک هستند و می‌توانیم بسامدشان را ببینیم. به عنوان مثال در سروده‌های شاعران باید به نکته‌هایی توجه کنیم که می‌گویند با سینه سپر کردن راه نرو زیرا مؤمن نه خیلی با گدایی و بدبختی راه می‌رود و نه با تکبر و حالت سلطنتی بلکه بین این دو، یعنی تواضع را انتخاب می‌کند و نه با ذلت و نه عزت بسیار زیاد راه می‌رود زیرا هر دوی آن‌ها بد است. انسانی که خود را برتر از دیگران می‌داند گرفتار موج حوادث می‌شود، طوفان حوادث بر وی می‌وزد و آبرویش را می‌برد. قدرت، ثروت، شهوت و شهرت هرچه در انسان بیشتر وارد شود بیشتر می‌طلبد.

اگر در ادبیات هر چیزی را با اغراق و مبالغه بیان می‌کنند برای ریاضت است. یکی از عواملی که همراه با عشق، زیبایی، حسن و حزن است مسأله‌ی صبر و بردباری عاشق است. اسامی‌ای که برای شهرها به کار برده شده در شعر خواجو، اهمیت فیلولوژیک دارد و در ریشه‌شناسی آن فرضیه هست. شاعران معتقد هستند که واسطه‌ها را برای شناخت حقیقت حذف کن و سعی کن نور خورشید را از خورشید ببینی. کام اهل هنر با همین اسم‌ها کامروا می‌شود. اسم‌هایی نیز وجود دارند که مسما ندارند.

اهل ادب و دانش دنبال ثروت نیستند، اما نباید باعث سوءاستفاده‌ی دیگران شود. طبق نظریه‌ها «جرج لیکاف» انگلیسی بر این باور است استعاره‌ها که در شعر به‌کار می‌رود این‌طور نیست که لغت دارای یک معنی اصلی است و بعد یک معنی استعاری پیدا می‌کند. وی می‌گوید تمام زبان استعاره است و اگر استعاره بودن زبان در درس‌ها قابل قبول شود، هیچ لغتی را نمی‌توان گفت به چه معنی بوده است. نشانه‌های زبانی سرگردانند و در شرایط زمان و مکان به‌کار می‌روند. شاعر استعاره‌های زبانی را که به‌کار می‌برد با استعاره‌های زبانی دیگری که در جامعه رایج است، متفاوت است.

send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST