اعتماد: اقتصاد به معنای ساده، فن یا دانش تخصیص امکانات محدود به انسانهاست و از این حیث همواره در طول تاریخ بشر ضرورت داشته است. به همین خاطر است که کسنوفانس، متفکر یونانی ۴۰۰ سال قبل از میلاد نوشت: «حتی اگر کسی ثروتی نداشته باشد چیزی به نام علم تدبیر منزل وجود دارد.» اقتصاد در آغاز دانش تدبیر منزل بود و واژه آن یعنی اکونومی از دو واژه اویکوس یعنی خانه یا منزل یا خانوار و نوموس یعنی قانون بر آمده است. اکونومی یا اقتصاد نیز در آغاز معرفتی ذیل رشتههای دینی، الهیات، اخلاق و فلسفه بود. اما به تدریج با پیشرفت انسان در سایر ابعاد حیات گسترشی بیسابقه یافت، به گونهای که امروز اقتصادی که میشناسیم پدیدهای فرهنگی است. داستان تحول اقتصاد از حساب و کتابی ساده تا دانشی پیچیده و پیشرفته در امروز را میتوان در کتاب جذاب و خواندنی توماش زدلاچک یعنی اقتصاد خیر و شر خواند که به تازگی با زیرعنوان «جستوجوی معنای اقتصاد از گیل گمش تا وال استریت» توسط احد علیقلیان ترجمه شده و نشر نو آن را منتشر کرده است. در پیشگفتاری که واتسلاف هاول، سیاستمدار، نمایشنامهنویس و نویسنده سرشناس و درگذشته (۲۰۱۱ در گذشت) چک در سال ۲۰۰۹ بر این کتاب نوشته تاکید شده که نویسنده این کتاب تصورات قالبی درباره اقتصاد را در هم شکسته و کوشیده از بند تخصص تنگ نظرانه رها شود. کتاب سفری به فراسوی مرزهای اقتصاد به هدف نشان دادن ارتباط آن با تاریخ، فلسفه، روانشناسی و افسانههای کهن است، کتابی که در آن اقتصاد راهی میشود برای ماجراجویی. نویسنده کتاب از معدود کسانی است که پایههای علم اقتصاد را لرزانده است. او عضو شورای ملی اقتصاد در پراگ است و آثارش جزو پرفروشترین کتابهاست. او در اقتصاد خیر و شر در رشته اقتصاد تجدید نظر اساسی میکند و فرضهای ما را درباره جهان به چالش میکشد. از دید زدلاچک اقتصاد نه فقط پژوهشهای ریاضی بلکه پدیدهای فرهنگی و محصول فرهنگ است. از دید او حتی پیچیدهترین الگوی ریاضی هم در واقع داستان و حکایت است؛ کوشش ما است برای فهم عقلانی جهان پیرامونمان. علم اقتصاد هم جهان را توصیف میکند و هم معیارهای بهنجاری را تبیین و وضعیت آرمانی را مشخص میکند. در سراسر کتاب این پرسشها مطرح میشود که معنی و هدف اقتصاد چیست؟ آیا میتوانیم هر کاری را که به لحاظ فنی قادر به انجام آن هستیم به لحاظ اخلاقی انجام دهیم؟ کتاب اقتصاد خیر و شر با برتری نهادن حکمت فیلسوفان و شاعران بر الگوهای خشک ریاضی، تغییر شیوه محاسبه ارزش اقتصادی را نوید میدهد. کتاب بعد از مقدمه از دو بخش و ۱۴ فصل تشکیل شده است. بخش اول اقتصاد باستان و فراسوی آن نام دارد. در فصل اول با عنوان حماسه گیل گمش به نخستین تلاشهای انسان در جستوجوی اقتصاد اختصاص دارد. فصل دوم با عنوان عهد عتیق به تکاپوهایی که بشر از خلل ادیان در جهت تنظیم زندگی اقتصادی خود صورت داده میپردازد. فصل سوم یونان باستان است و اندیشه اقتصادی متفکرانی چون افلاطون و ارسطو و رواقیان و لذت گرایان را وا میرسد. در فصل چهارم با عنوان مسیحیت به تفکر اقتصادی در اروپای قرون وسطی اشاره دارد. فصل پنجم دکارت نام دارد و به نخستین تلاشهای انسان خردمند برای تبیینی سکولار از اقتصاد میپردازد. فصل ششم درباره مندویل از پیشگامان علم اقتصاد است. فصل هفتم نیز آدام اسمیت، پدر اقتصاد جدید است. بخش دوم کتاب به تحولات اقتصاد به مثابه علم در عرصهای سراسر عرفی و گسسته از آسمان اشاره دارد. در این بخش کتاب نویسنده نشان میدهد که آنچه امروز علم اقتصاد نامیده میشود، چگونه از رهگذر اندیشههای متفکران و مکاتب و جنبشهای فکری تکوین و بسط مییابد.