۱-در طنز امروز عمران صلاحی از مهمترینهاست. اگر بخواهیم از دو، سه چهرهی مهم و مؤثر طنزِ امروز نام ببریم، بیشک نام او در میان آنها هست. نوشتههایش، نگاهی نو و مضامینی بکر داشت و «خاص» بود. این امر در آشنایی عمیق و دقیق او با ادبیات کلاسیک، آشنایی و ارتباط مستمرش با جریانات ادبی روز، آشناییاش با مسائل روز جامعه، برخورداری او از درک و نگاه هنرمندانه از سویی و نگاه عمیق، کاونده، نقاد، ظریف و طناز از سوی دیگر ریشه داشت. در دست داشتن تحلیل عمیق و دقیق از طنز به گواهی مقالات و آثار تحقیقی فراوانی که در این زمینه نگاشته است به طنز او عمق میداد و زبان سهل و ممتنع آثار او در عین برخورداری از ارزش ادبی، قدرت برقراری سریع با مخاطب را داشت.
صلاحی از حدود ۲۰ سالگی برای نشریهی توفیق، طنز (بیشتر در قالب منظوم) مینوشت ولی آثارش در این نشریه علیرغم این که رگههایی از نگاه شاعرانه داشت، «چندان خاص» نبود و بیشتر، فرم و زبان آثار معمول توفیق را داشت. محدودهی تعریفشدهی همکاری او با این نشریه (که در نوشتن شرح عکس منظوم یا نوشتن در قالبِ شعری ِ مشخص و تعریف شدهای خلاصه میشد)، این محدودیت در انتخاب فرم و زبان را تشدید میکرد.
۲-به نظرم اهمیت صلاحی در طنزِ امروز به زمانی برمیگردد که - به تعبیر طنزآلودهی خودش- جواد مجابی پوست خربزهی معروف را زیر پایش گذاشت و برای صفحهی «حالا حکایت ماست» دنیای سخن پیشنهادش کرد. نوشتههای صلاحی در این صفحه (که از آبان ۶۷ منتشر شد) او را به عنوان طنزنویس نوآور و صاحبسبک مطرح کرد. «حالا حکایت ماست» به پتانسیل طنز ادبی و هنرمندانهی او امکان حرکت داد تا در مرز میان طنز و ادبیات خالص بایستد و پل میانجی میان این دو شود و طنز پس از انقلاب را ارتقای ادبی بخشد. در این زمینه بزرگانی چون صابری پیشقدم شده بودند ولی در این میان صلاحی متمایز بود، چون طنز را با فضای روشنفکری ادبی پیوند داد و به بازتعریف طنز در فضای روشنفکری سالهای پس از انقلاب پرداخت و فضای حرفهای ادب و هنر را واداشت که طنز را جدی بگیرند.
۳-صلاحی، نیمهی شاعر خود را جدیتر میگرفت. میگفت که من شعر را برای خودم میگویم ولی طنز را برای دیگران مینویسم. ولی در واقع شاعرانگی و طنازی در آثارش بههم پیوند خورده بود. این امتزاج ناگسستنی نگاه شاعرانه با نگاه طناز حاصل نگاه هنجارشکن، متفاوت، رندانه و نقادانه او در برخورد با دنیای درون و پیرامون بود. در جدیترین سرودههای او، عنصر طنز و در طنزآلودهترین نوشتههایش رگههایی از جدیت دیده میشد. برای مثال بسیاری از آثار مجموعهی «گریه در آب» (که اولین مجموعه شعر اوست) طنزآمیزند، از جمله: «خونة باهار» و «من بچّة جوادیهام». همچنین شعر «عیادت» از همین مجموعه که صلاحی آن را در ۲۲ سالگی سروده و طنزِ موقعیتِ تلخ و سیاه آن زهرخند بر لب خواننده مینشاند:
«مرگ از پنجرهی بسته به من مینگرد/ زندگی از دم در/ قصد رفتن دارد/ روحم از سقف گذر خواهد کرد/ در شبی تیره و سرد/ تخت حس خواهد کرد/ که سبکتر شده است/ در تنم خرچنگیست/ که مرا میکاود/ خوب میدانم من/ که تهی خواهم شد/ و فرو خواهم ریخت/ تودة زشت کریهی شدهام/ بچّههایم از من میترسند/ آشنایانم نیز/ به ملاقات پرستار جوان میآیند.»
در بیشتر اشعار صلاحی، جزئینگری و تـصویرسازی، فضای لطیفی را میآفریند که اثر را به طنز میکشاند. این آمیزش جد و طنز و گرهخوردگی شاعرانگی و طنز، ویژگی مهم آثار اوست؛ اما آن چه در این میان آثار او را با دیگران متمایز میسازد، نگاه نافذ و عمیق او به عالم و آدم است که طنزش را در عمق خود به تلخی میکشاند.
۴- از ویژگیهای مهم و منحصر بهفرد طنز صلاحی که اتفاقاً به آن شهره بود، عبور از محدودههای مینگذاری شدهی سیاست، فکر و اخلاق و یا به قول خودش حرکت در «خارج از محدوده» است. او متخصص ورود بی خطر به خارج از محدوده بود. این توان در سایهی برخورداری از طرحی روشن و حسابشده در نوشتار ایجاد شده بود و در درک و شناخت عمیق او از طنز، تسلطش بر ادبیات امروز و دیروز و نگاه شیرین و شوخ طبعانهاش ریشه داشت. او به مدد هوشمندی، ظرافت، موقعیت شناسی و با بهکارگیری صناعات ادبی توانست در عین ورود به حساسیتبرانگیزترین محدودهها، آثار ادبی ماندگاری بدور از ابتذال خلق کند وحساسیت کمتری ایجاد کند. هر چند در جامعهای که به گفتهی خودش: «بعضی میگویند پا روی دم ما نگذارید ولی حدود دمشان را مشخص نمیکنند و هر جا پا میگذاری میبینی دم است»، مطلب سادهای چون «رسالهی آب سرد» او در نشریهی دنیای سخن درگیر برخی سوء تفاهمات شد!
۵-صلاحی در آثارش خودش بود: نه کسی را میآزرد، نه از روی کینه و عصبیت مینوشت و نه قصد و بنای فضل فروشی داشت: ساده بود و در عین حال، پیچیده و عمیق و تلخ. سادگی وعمق آثار او با شفقتی انسانی گره خورده بود که برخاسته از شخصیت شریف و انسان او بود. او، این شفقت را لازمهی طنز میدانست چرا که معتقدبود در طنز کینهتوزی راه ندارد. میتوان از کسانی چون احترامی و صابری نیز یاد کرد که بر این مبنا و خالی از کینه و حب و بغض شخصی مینوشتند. ولی سبک سهل ممتنع صلاحی منحصربفرد بود. ساده و بی پیرایه ولی عمیق و با طرحی کاملاً حسابشده مینوشت و این امر لذت خواندن نوشتههای شیرینش را دو چندان میکرد. این آمیزش شفقت با عمق و سادگی، طنز نوشتههایش را از دیگران متمایز میساخت.
۶-آثار تحقیقی صلاحی در عرصهی طنز (اگرچه بی ادعا و با زبانی ساده نوشتهشدهاند) از مهمترین و قابل استنادترین منابع تحقیقاتی طنز امروزند. این، یکی از ویژگیهایی است که صلاحی را در طنز امروز مهم میکند، هر چند این وجه از فعالیت او در طنز، تحت الشعاع چهرهی بی بدیلش در طنزنویسی و طنزپردازی قرار گرفته باشد.
اینجاست که بحق باید او را ازجمله طنز نویسانی دانست که در آشفته بازار ادبیات امروز، باعث ارتقای سطح ادبی طنز معاصر و به رسمیت شناخته شدن آن به عنوان یک ژانر ادبی در جامعه امروز ما شدند. یادش گرامی باد...