وقتی از کمدی و تراژدی سخن به میان میآید، بیدرنگ ذهن ما متوجهی دو گونهی نمایشی یا ادبی میشود که به تناسب موقعیتهای خلق شده و زبان اثر و نیز کنش و شخصیت آدمها، دو دنیای متفاوت را پیش روی مخاطب میگشایند. تا به حال کمتر به این دو بخش از هنر به عنوان دو بینش و نگاه متفاوت به زندگی و جهان هستی پرداخته شده است و کمتر پژوهشگری به دنبال رد پای کمدی و تراژدی در زندگی، تفکر و اعتقادات بشری بوده است. کتاب کمدی، تراژدی و دین نوشتهی جان مورل که بهتازگی با ترجمهی البرز حیدرپور توسط نشر مرکز منتشر شده است درصدد ارائه و بررسی این نگاه و پیوند آن با دین است.
مورل، یکی از پرآوازهترین اندیشمندان معاصر در حوزه فلسفهی طنز است. او مباحث کتاب را بر اساس این پیشفرض بنا کرده که دین، تراژدی و کمدی با ناسازگاری میان هستها و بایدها مواجه هستند و همین امر آنها را در پیوند با هم قرار میدهد. واکنش ادیان، آیینها و فرقهها به این ناسازگاری متفاوت است و این تفاوت پدیدآورندهی نگاه کمیک و یا نگاه تراژیک در آنهاست. از اینرو میتوان گفت هدف کتاب حاضر واکاوی پیوند بنیادین میان تراژدی، کمدی و دین از رهگذر کاوش در بارهی نگرش متفاوت آنها به زندگی است. مورل برای دستیابی به این هدف ابتدا به دستهبندی ویژگیهای منش و تفکر کمیک و تراژیک میپردازد و روشهای متضاد پردازش و ارزیابی تجربه انسانی را در آنها بررسی میکند تا نشان دهد قهرمان تراژدی یا کمدی چه شخصیتی دارد، برخوردش با رنج و نیز با ستیزش چیست و اثر هیجانی تراژدی و کمدی بر مخاطبان چگونه است. سپس بحث را به تفاوتهای شناختی و اجتماعی بینشهای تراژیک و کمیک و واکنشهای متفاوت آنها به موقعیتهای انسانی یکسان میکشاند و با کمک مثالها و دلایل متعدد نتیجه میگیرد که تراژدی دنبال پیکار فردی با هستی و زندگی است و قهرمان تراژدی گرچه در پایان محکوم به شکست است ولی اصالت و عظمت فردی را درنبرد به تماشا میگذارد. در برابر، کمدی دنبال ماجراجویی جمعی است و نه جهان را میدان کارزار میبیند و نه خود را در چشم اندازی تنگ و بسته گرفتار میکند. شخصیت کمیک در برابر موقعیتهای گوناگون احساس شادی میکند و زندگی را چون سرگرمی و چیزی دلنشین تجربه میکند. پنج فصل پایانی کتاب به بررسی جایگاه طنز و تراژدی در ادیان، آیینها و فرقههای گوناگون تاریخ بشریت با ملاکهایی که در بخشهای پیش برشمردهشده اختصاص دارد. در این فصلها ادیان یکتاپرست (ابراهیمی) و غیرابراهیمی به شیوهی مرسوم دین پژوهان و بر اساس تقسیمبندی محدودهی جغرافیایی به ادیان شرقی (هندو- بودایی-ادیان چینی(کنفوسیوس- تائو)) و ادیان غربی (یهودیت- مسیحیت و اسلام) تقسیم شدهاند و رد پای بینش تراژیک و کمیک در هر یک از آنها به صورت جداگانه بررسی شده است. اگرچه نگاه نویسنده به آموزههای دینی ادیان ابراهیمی برخاسته از نظرات و اعلام مراجع رسمی این ادیان است ولی مترجم در مبحث اسلام با افزودن پاورقیهایی به رفع پارهای ابهامات ناشی از تفاوتهای آموزشی و فرهنگی پرداخته است. در مجموع در نظر نویسنده تفاوتهای فلسفی و کلامی میان شرق و غرب باعث شده که ادیان شرقی بیشتر حاوی عناصر کمیک و ادیان غربی حاوی عناصر تراژیک باشند. البته این ادعا با توجه به خاستگاه جغرافیایی ادیان ابراهیمی و غیربشریبودن و جهانیبودنشان خدشهپذیر مینماید ولی اگرحیطهی قیاس میان ادیان شرقی و غربی، آیینهای شرق دور با آموزههای عهد عتیق و جدید باشد این نگاه چندان خالی از حقیقت به نظر نمیرسد. در هر حال بر اساس آنچه در کتاب آمده ادیان شرقی (که ما آنها را بیشتر در زمرهی آیینها قرار میدهیم) دارای شماری ویژگیهای کمیکاند. این ادیان هرچند پارهای زمانها دلواپس مسئلهی رنجاند، اما نسبت به کشمکشهای فرد در میانهی رنج علاقهای قهرمانی ندارند، بیشتر مبتنی بر رواداری و انعطافپذیری روانیاند و فاقد بینشی تراژیک در بارهی زندگی هستند. در حالیکه در ادیان ابراهیمی رگههای روشنی از بینش تراژیک مشاهده میشود. نویسنده معتقد است که در اوایل عهدعتیق برخی عناصر کمیک وجود داشته ولی به مرور بر بینش تراژیک آن افزوده شده است. در مقابل، مسیحیت گرچه از میان آزار و شکنجه سربرآورده ولی از آنجا که پس از چند قرن دین چیره در اروپا شدهاست بدبینی دنیوی یهودیت و بسیاری از گرایشهای تراژیک آنرا ندارد و اگرچه آموزهی آن در باره دوزخ برای دوزخیان تراژیک است ولی نگرش آن به زندگی برای رستگاران و امید به خوشبختی جاوید، عناصر کمیک دارد. در برابر، اسلام با آموزهاش در بارهی تسلیم کامل در برابر خدا نه فردگرایی و پرسشگری در بارهی رنج را دارد که لازمهی بینش تراژیک است و نه واجد شوخطبعی کمیک است و از اینرو میتوان گفت دارای هردوی اینهاست. نویسنده در ادامه به جستجوی رد پای طنز و تراژدی در آیینهای نوپدید (معطوف به خویشستن، مرجعگرا و...) میپردازد؛ آیینهایی که سرچشمههای دینی و غیردینی بویژه روانشناسی و فلسفه دارند و پاسخهایی به مدرنیته و سرگشتگی عمومی در تمدنهای صنعتی هستند. او نشان میدهد که چگونه آیینهای نوپدید بینش تراژیک ندارند و بیشتر بر نیروی ذهن برای گریز از رنج و یا ارائهی راه حل برای رسیدن به رستگاری و گریز از فاجعه استوارند و ریشه جذابیت آنها برای بشر امروز نیز همین مثبتاندیشی آنهاست؛ امری که در قرن حاضر بر افول بینش تراژیک در ادیان بزرگ نیز تأثیر گذارده است.
جان مورل در برابر ارزشگذاری کمدی و تراژدی بیطرف نیست و بیشتر جانب کمدی را میگیرد. او نه تنها معتقد است که شوخطبعی فضیلت را پرورش میدهد بلکه ازاینهم پا فراتر میگذارد و شوخطبعی را یک فضیلت عالی عقلانی و اخلاقی میداند و معتقد است هر دینی که روش زندگی را به مردم نشان میدهد باید آن را جدی بگیرد. با اینحال چندانکه بایستهی اثر پژوهشی است با نگاهی بیطرفانه و روشی علمی ودقیق موضوع را دنبال میکند و به سرانجام میرساند.
پیش از این از او کتاب فلسفهی طنز را با ترجمهی محمود فرجامی و دانیال جعفری منتشر شدهاست که از منابع مهم طنز سالیان اخیر بشمار میآید. حضور کمدی، تراژدی و دین را در بازار کتاب امروز به فال نیک میگیریم و امیدواریم که انتشار آثار اینچنینی بتواند مخاطبان را در پرورش نگاه عمیقتر به طنز یاری کند و افقهای تازهای را پیش روی پژوهشگران در رویارویی با این بخش از ادب و هنر بگشاید.