*استاد ابوالحسن نجفی از نامداران بینظیر این مرز و بوم بود. او زبانشناس، فرهنگنویس، مترجم، پایهگذار ویرایش علمی و فنی، مربی و مشوق نویسندگان بنام ادبیات معاصر ایران، صاحبنظر در زبان و ادبیات فارسی و بنیانگذار علم عروض فارسی بود. دوستداران استاد در این باره بسیار نوشتهاند ولی نقش او در قلمرو ادبیات تطبیقی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.شاید خیلیها ندانند که اولین مقالة جامع و علمی دربارة ادبیات تطبیقی به قلم استاد ابوالحسن نجفی نوشته شده است. اودر فروردین سال ۱۳۵۱ در مقالهای با عنوان «ادبیات تطبیقی چیست؟» (ماهنامة آموزش و پرورش، ش۷، ج۴۱، صص۴۳۵-۴۴۸) به بررسی این حوزه از دانش بشری پرداخته است. این مقاله را فرهنگستان زبان و ادب فارسی پس از بازبینی استاد با عنوان «ادبیات تطبیقی و قلمرو آن» در تیرماه ۱۳۸۷ تجدید چاپ کرد. نقل چند جملهای از مقدمة مقالهی سال ۱۳۵۱ استاد نجفی بیانگر شناخت عمیق ایشان از ادبیات تطبیقی است.
سالهاست که ادبیات تطبیقی در دانشگاهها و مدارس عالی ایران تدریس میشود، ولی هنوز هیچ مأخذ و منبعی بهصورت کتاب یا رساله یا حتی مقاله، در زبان فارسی وجود ندارد که دانشجوی این رشته یا طالب این علم، لااقل برای آشنایی با اصول مقدماتی بتواند به آن مراجعه کند. البته در سالهای اخیر چند مقالة پراکنده و یکی دو کتاب با ارزش، خاصه مجموعه مقالاتی از دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن در زمینة پارهای از جلوههای این علم منتشر شده است، ولی همه به کاربرد عملی اصول، بالاخص در تطبیق قسمتهایی از ادبیات ایران با ادبیات اروپا پرداخته و از طرح نظری اصول اجتناب کردهاند. چندان که میتوان گفت هنوز نه تعریف این علم به دست داده شده و نه حتی قلمرو بحث آن مشخص شده است. مقالة ذیل کوششی است برای تعریف ادبیات تطبیقی و تعیین حد و مرز آن و نیز معرفی قلمروهای تازهای که خاصه در سالهای اخیر، به روی این پژوهش کهن اما «دانش» نو گشوده شده است(ص۴۳۵).
استاد نجفی از نیمقرنپیش اعتقاد داشت که نقد کاربردی در ادبیات تطبیقی بدون ترسیم چارچوب نظری و روش تحقیق علمی راه بهجایی نخواهد برد. متأسفانه ما پس از گذشت نیمقرن هنوز جواب علمی و جامعی به این سؤالات ندادهایم و دین خود را به او ادا نکردهایم.
ادبیات تطبیقی کدام ادبیات را با کدام ادبیات تطبیق میکند؟ ادبیات دو یا چند کشور یا همة کشورهای جهان را؟ آیا دورههای مختلف ادبیات یک کشور یا واحد را با هم میسنجد؟ یا شیوههای مشابه ادبی را در کشورهای مختلف؟ آیا ادبیات را با رشتههای دیگر فعالیت فکری و ذوقی بشر (هنرهای زیبا، فلسفه، تاریخ، علوم) مقابله و مقایسه میکند؟ یا اساساً نظریهای است که روشهایی برای سنجش و ارزیابی ادبیات به دست میدهد؟ هیچکدام از اینها نیست و در عین حال همة اینها هم هست (ص۴۳۵).
سابقهی آشنایی من با روانشاد ابوالحسن نجفی به حدود یک دهه میرسد. از دوران دبیرستان ترجمههایش را میخواندم و لذت میبردم. وقتی روز دوشنبهای در بهار سال ۱۳۸۷ با قرار قبلی به ملاقات استاد در فرهنگستان در خیابان بخارست میرفتم سرازپا نمیشناختم و ذوق و شعفی همراه با اضطراب سرتاپای وجودم را فراگرفته بود. شنیده بودم که استاد در انتخاب دستیار بسیار سختپسند هستند.استاد با لبخندی دوستانه مرا پذیرفتند. آن دیدار که دو ساعت و اندی طول کشید یکی از بهیادماندنیترین، شیرینترین و تأثیرگذارترین روزهای عمرم بود. آن دیدار با استاد تولد دیگری برای من بود. در طول سالیانی که در محضر استاد شاگردی میکردم بسیار از او آموختم. وسواس و دقت علمی، صراحت و به اندازهسخنگفتن را، در حد استعدادم، از او آموختم.
افزون بر این ویژگیها، استاد نجفی انسانی مهربان، متواضع، نرمخو و معتدل بود. کم صحبت میکرد و کم مینوشت ولی آنگاه که لب به سخن میگشود یا مینوشت تحسین همگان را برمیانگیخت. تیزبین و نکتهسنج بود لذا در حضور او باید با دقت سخن میگفتی. دانش زبان انگلیسی استاد همیشه مرا به تعجب وامیداشت. هرگاه در مورد ترجمهی واژهای یا جملهای تردید داشتم نزد او میرفتم و استاد با صبروحوصله برایم توضیح میداد. به یاد دارم یک بار برای ترجمهی یک واژه انگلیسی دو ساعتونیم وقت گذاشت و چند کتاب را بررسی کرد تا مرا مجاب کند.
دل و زبانش یکی بود. اگر ایرادی و ضعفی در نوشتهات میدید بدون رودربایستی آن را گوشزد میکرد و اگر حسنی و استعدادی مییافت تشویق و راهنمایی میکرد.خودمحور نبود و به دقت به سخن دیگران گوش میکرد ونظر خود را بر دیگران تحمیل نمیکرد.شخصیت یکدستی داشت. این خلقوخوی انسانی میراث گرانبهای روانشاد ابوالحسن نجفی بود که در کمتر استادی سراغ دارم.«استادی» برازندهی این انسان بزرگ بود.۱ عیبیابی و نکتهبینی و تشویق و حمایت، همه از سَرِ سلامت نفس و آزاداندیشی او بود. قدر علم و عالِم را میدانست. نجیب و متین بود. در حضورش احساس آرامش میکردی. اگر ذرهای احساس میکرد که قرار است در جلسهای در تمجید از او سخنی گفته شود، در آن حضور نمییافت.از این تظاهرات، که بسیاری از بزرگان بدان گرفتار آمدهاند، سخت گریزان بود. استاد نجفی انسان آزادهای بود که هرگز تن به اسارت نداد و سرفراز زیست.
یادش به خیر و روانش شاد باد.
اول بهمن ۱۳۹۷
*بخشی از این نوشته در سرمقالهای با عنوان «ابوالحسن نجفی و ادبیات تطبیقی در ایران» (نشریهی ادبیات تطبیقی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شمارهی پیاپی دوازدهم (پاییز و زمستان ۱۳۹۴) آمده است.
۱. «استاد» به معنایی که عبدالحسین آذرنگ در کتاب استادان و نااستادانم بهکار میبرد.