رویا صدر: «تهران امروز» را از زوایای مختلفی می توان نگاه کرد. بستگی به زاویهی دید تماشاچی دارد! بعضی از این زوایای دید واقعبینانه است (مثل درک عمیق از چالهها و ترافیک و غیرهی تهران امروز)، برخی سوررآلیستی است (مثل همان برداشتی که ازهمان لوگوی معروف به عمل آمد.) برخی از این دریافتها مشکلساز است (مثل برخی تشخیص نیازها و تخصیص ندادن بودجهها و غیره) و برخی مفرح ذات و ممد حیات است. آخری، مثل همین بلایی است که نیما دهقانی و محمدعلی رمضانپور بر سر تهران امروز در کتاب: «دایرهالمعارف ناقص تحران ۱۴۷۳» آوردهاند و لاله ضیایی هم با تصویرگری آن شریک جرمشان شده است!
کتاب با مقدمه آغاز می شود، در این مقدمه می خوانیم: «کتاب حاضر حاصل پژوهش جمعی از جوانان تحرانیالاصل بالای ۱۸ سالی است که بعد از سالها سکونت در یک سیاره دیگر به وطن اصلی خویش بازگشتند تا بیش از پیش با زادگاه اصلی خود آشنا شوند.» به گفتهی مولفان، این اتفاق بهجت اثر در سال ۱۴۷۳ رخ داده است. همچنین در این مقدمه نحوهی استعمال کتاب در قالب پنج قانون تشریح شده است. این قوانین با قانون اول که «هیچ قانونی وجود ندارد» آغاز و با قانون پنجم که «علاقمندان به شرکت در قرعهکشی میتوانند با پیدا کردن ۱۰ چیز مرتبط با هم در این کتاب بدون قرعه کشی برندهی صدها دستگاه شوند» تمام میشود. در صفحهی بعد، شیوه نامه این دایرهالمعارف نوشته شده است که مبتنی بر روش ۲-۵-۳ است! به این شکل که ابتدا سه مدخل اصلی برای ورود به دروازه ی تحران انتخاب شده اند، و قس علیهذا...
کتاب در شش بخش تنظیم شده است و با بخش«ضمیمهی رایگان مترو» به پایان میرسد، فرم دایرهالمعارفنویسی دارد و موسسه نشر شهر در سال جاری آن را منتشر کرده است.
به نظرم مهمترین ویژگی «دایرهالمعارف ناقص تحران ۱۴۷۳»، بهکار گیری ذوق، نوآوری و هنجارشکنی در قالب و زبان کاراست.از این رو مطالعه و ملاحظهی آن می تواند لحظات خوبی را برای کلیهی ساکنان کره ارض و کهکشان راه شیری،جدا از مسقط الراسشان فراهم کند. «دایرهالمعارف تحران امروز» نشان میدهد که چگونه میتوان از یک سوژهی معمولی، کتابی غیرمعمول ساخت،و این، بیشک، مهمترین ویژگی یک اثر طنز است. مهمتر آن که طنز این کتاب، گل درشت نیست و توی ذوق نمیزند. اگرچه تم آموزش شهروندی دارد و به بازگویی مشکلات شهر تهران نیز میپردازد ولی این همه را در چنان لفافهای از شوخی و طنز قرار میدهد که خواننده احساس نمیکند با یک متن آموزشی روبهروست که میخواهد به ضرب و زور طنز، به راه راست هدایتش کند!
طنز کتاب در دو حیطهی زبان و قالب متجلی میشود. از نظر زبانی،جایجای کتاب پراز تعابیر طنزآمیز است که گاه در متن و گاه در پاورقی منعکس میشود. برای مثال آنجا که در تعریف جدول کنار خیابانها میگوید: «برخی از مورخان نیز این جداول را پرکاربردترین ابزارها برای پر کردن اوقات فراغت جوانان ذکر کردهاند. بدین ترتیب که عدهای ا ز جوانان دستهجمعی، روی این جداول نشسته و به حل آنها میپرداخته اند.» (ص۳۳)
در بخشهایی از کتاب، مطلب با عکس یا کاریکاتور همراه شده تا از رهگذر همنشینی عناصر گوناگون طنز نوشتاری و تصویری، به طنزجاافتادهتر و موثرتری دست پیدا کند. نمونهی خوب و درخشان این همنشینی را پیش از این در سری کتابهای «تاریخ ترسناک»تری دیری دیدهایم.
یکی دیگر از ابعاد طنز کتاب «تحران ۱۴۷۳» که به فرم کار مربوط میشود استفاده از برخی قالبهای ابتکاری است. اختصاص قسمتهایی از هر بخش به:«سوالات میان برنامه» و همچنین پایان یافتن برخی بخشهای کتاب با:«جایزهی هیات داوران تقدیم میشود به...»و معرفی چهرههای شاخص شهرنشینی از طریق استفاده از صنعت ذم شبیه به مدح از جمله این ابتکارات است که به تنوع بخشی و خواندنی شدن اثر کمک کرده است.
نکتهی آخر آنکه جای طرح پارهای از مسائل مهم تهران، چه آنها که در فرهنگ شهرنشینی ریشه دارد و چه آنها که از مدیریت شهری ناشی میشود در کتاب خالی است.از آن جمله است: ترافیک، معضل جای پارک، فرهنگ برخورد با علائم رانندگی، فرهنگ پارک دوبله و سوبله، پدیدهی مسافرکشها و امثاله. در حالی که کتاب به برخی مسایلی که ارتباط مستقیم با مشکلات تهران ندارد (آدامس و لامپ برق و بابابرقی و مامان گازی) به صورت مفصل پرداخته است. از این رو به نظر میرسد مولفان بیش و پیش از آن که بخواهند به صورت جامع به مسایل تهران بپردازند،خواستهاند با پرداختن به پارهای از مسایل طنزخیز (والبته مهم تهران) کتابی خواندنی(و عبرتآموز) برای مخاطب تدارک ببینند. فکر کنم نویسندگان ارجمند فکر اینش را هم کردهاند. کتاب، به گواهی روی جلد،«دایرهالمعارف کامل تحران» است.منتها روی عبارت«کامل» ضربدر قرمز کشیدهاند و بالایش نوشتهاند:«ناقص». تا بدین وسیله آدم ایرادگیری مثل من احساس کند که دارد ایراد بیخودی میگیرد!