روزبه رحیمی: گاهی به نوشته یا اثری از یک شخصیت برمیخوریم که ما را با جنبههایی ناپیدا از آن شخصیت آشنا میکند. کتاب «هیچکاکی که نمیشناسید!» نیز چنین اثری دارد و از طریق نوشتهها، مصاحبهها و گفتارهای آلفرد هیچکاک، ما را با جنبههای کمتر شناختهشدهای از این کارگردان بزرگ آشنا میکند. هیچکاک در زمینهی فیلمسازی بسیار پرکار بود و بیشتر کتابهایی که در مورد او نوشته شده، براساس فیلمهایش به تحلیل شخصیت او پرداختهاند. اما آنگونه که گاتلیبت میگوید (ص ۴) نوشتههای هیچکاک به نحو حیرتانگیزی متنوع و پرمایه است و او پس از کاوشهای بیشتر متوجه شده که به سختی میتوان آنها را در یک کتاب گنجاند. مطالبی که شامل حجم عظیمی از مقالههای فراهم آمده در استودیوهای فیلمسازی، یادداشتهای تبلیغاتی، بیانیههای شخصی، گفتوگوها، داستانها، مطایبهها، سخنرانیها، پیشگفتارهایی برای کتابهای متعدد، شرح خاطرات گذشته و مقالات انتقادی است. آنگونه که گاتلیب میگوید، بسیاری از این نوشتهها به دشواری یافت میشوند و به ندرت در کتابشناسیهای هیچکاک قید شدهاند. این نوشتهها اطلاعاتی در اختیار ما قرار میدهند که تازگی دارند و در جای دیگری نیامدهاند. دامنهی مطالب مطرح شده در آنها بسیار گسترده است و از عقاید و آرای پراکنده در مورد مسائل مختلف، یادآوری خاطرات گذشته و حکایتهای مربوط به پشت صحنهی فیلمها گرفته تا نظرات و عقاید جالب در مورد چالشها و دشواریهای متعدد بر سر راه فیلمسازی را در برمیگیرد. در درون هربخش، مطالب با یک نظم تاریخی پشتِ سر هم قرار گرفتهاند تا کار بررسی توسعهی افکار و اندیشههای هیچکاک در طول زمان آسانتر شود. هر بخش با یک پیشگفتار مختصر آغاز میشود تا زمینه را برای طرح مسائل اصلی مندرج در مقالات آن بخش و ارتباط آنان با همدیگر آماده کند. در ذیل صفحهی اول هر مقاله، اطلاعات مربوط به آن درج شده است و در پایان کتاب نیز راهنمای مجموعهی کامل مقالات و مصاحبهها و نوشتههای هیچکاک، به چاپ رسیده است. سیدنی گاتلیب اصلیترین نوشتههای هیچکاک را که بهطور مستقیم بر زندگی و فیلمسازی او تمرکز میکنند، فارغ از تاریخ نگارش آنها، از تمام دورههای کاری او در این کتاب جمعآوری کرده است.
هیچکاکی که نمیشناسید! از پنج فصل تشکیل شده و در هر فصل نوشتهها و مقالههایی از هیچکاک ذیل یک موضوع آورده شده است. «زندگی در سینما» عنوان فصل اول کتاب است.
دو مقالهی «خاطراتم از سینما» و «زندگی در میان ستارگان» در کنار هم، عملاً جامعترین حرفهای هیچکاک در مورد اولین مراحل حیات حرفهای او هستند، که از اولین فیلمهایی که ساخت تا کموبیش پایان دورهی «انگلیسی» فیلمهای هیچکاک و مهاجرتش به آمریکا در سال ۱۹۳۹ را در برمیگیرد.
با خواندن این مطالب میبینیم که شاید لازم باشد نهتنها درک خود را از «حرفهی» هیچکاک بهعنوان فیلمساز تغییر دهیم، بلکه باید در برداشتهای خودمان از شیوههای خاص فیلمسازی او هم تجدید نظر کنیم. برخی مطالبی که او در این مقالات مطرح میکند با ادعاهای بعدی و گاه تکرار شدهی او مبنی بر اینکه مرحلهی دقیق و حسابشدهی پیش از آغاز فیلمبرداری، درواقع اساس و جوهر کار او بوده است، هماهنگی و انطباق ندارد. (ص ۲۹)
مقالهی «زنی که زیاد میداند» در مورد همسرش آلما و رابطهی مشترک میان آن دو است و دو مقالهی دیگر این فصل «سخنرانی پس از شام در جشن اتحادیهی تهیهکنندگان سینما» و «بقا» نام دارد. هیچکاک در «بقا» در مورد طاقت و صبوریاش و سرخوشی همیشگی خود در برخورد با مسائل و مشکلات فیلمسازی حرف میزند.
فصل دوم «بازیگران مرد، بازیگران زن، ستارهها» نام دارد. تمامی مقالات این بخش، به جز یکی از آنها متعلق به دههی ۱۹۳۰ هستند. که در آنها به مسائلی مثل اهمیت ستارهها در سینما، زنان بازیگر، نقش چشمگیر زنان نزد تماشاگران و مباحث مربوط به اقتصاد سینما و تأثیر آنها بر شیوههای فیلمسازی اشاره میکند. برخی از جذابترین نظرات هیچکاک در مقالات این بخش، حول شرحی است که در مورد استفادهی ویژهاش از ستارهها میدهد و برداشت او از اینکه حیات حرفهای آنان چگونه باید باشد.
قهرمانان زن خود را چگونه برمیگزینیم؟ (۱۹۳۱)، آیا واقعاً به وجود ستاره نیازی هست؟ (۱۹۳۱)، زنان مایهی دردسرند (۱۹۳۵)، نووا بزرگ میشود (۱۹۳۸)، تبهکاری آخر و عاقبت ندارد (۱۹۳۸)، با ستارهها چه میکردم (۱۹۳۹) و وقار؛ مهمتر از عریانی (۱۹۶۲)، عنوان نوشتههای این فصل است. هیچکاک علاقهی آشکاری به زدودن زرق و برق از شخصیتهای زن فیلمهایش دارد. او در بخشی از مصاحبهی «زنها مایهی دردسرند» میگوید: «شکوه هیچ ربطی به واقعیت ندارد و من شخصاً بر این عقیدهام که واقعیت، مهمترین عامل در خلق هر فیلم موفق است. زن زیبایی که لباس دلفریبی به تن کرده و در اتاق قدم میزند و از لابهلای مبلمان مجللی میگذرد و بسیار اغواگر به نظر میرسد، ممکن است در آن صحنه بدرخشد و جلوه کند، اما این درخشش هیچ کمکی به فیلم نمیکند.» (ص ۱۵۲) همین اعتقادات هیچکاک است که باعث شده بسیاری او را کارگردانی ضد زن بخوانند.
فصل سوم کتاب، «هیجان، تعلیق، تماشاگر»، شامل ۱۰ مقاله و مصاحبه از هیچکاک است که در آنها رابطهی بین عناصر روانشناسانهی ترس و شیوهها و نیات خاص فیلمسازی خود را تشریح میکند و «بر جایگاه خود بهعنوان یک هنرمند متعلق به یک ژانر خاص تأکید میکند و با شور و هیجان فراوانی به تجزیه و تحلیل این ژانر میپردازد و در عین حال در مقام مدافع از ژانر فیلمهای هیجانانگیز طرفداری میکند، ژانری که بیتردید فیلمهای او هم، هرچند در مواردی از سر ناچاری، به آن ژانر تعلق دارند.» (ص ۱۸۲)
گاز (۱۹۱۹)، چرا فیلمهای هیجانانگیز کهنه نمیشوند؟ (۱۹۳۶)، بگذار خود را قادر مطلق بپندارند (۱۹۴۸)، لذت ترس (۱۹۴۹)، استاد تعلیق: تحلیل هیچکاک توسط هیچکاک (۱۹۵۰)، جوهر سینما؛ تعقیب (۱۹۵۰)، قتل با تهمایهی انگلیسی (۱۹۵۷)، آیا دوست داشتید از آینده باخبر میشدید؟ (۱۹۵۹)، چرا از تاریکی میترسم؟ (۱۹۶۰) و گفتوگوی نشریهی رد بوک: آلفرد هیچکاک و دکتر فردریک ورتهام (۱۹۶۳)، عناوین مطالب این فصل هستند.
عنوان فصل چهارم «تولید فیلم» است. «از هیچکاک بهعنوان یکی از بزرگترین سینماگران مؤلف نام برده میشود و خود او به دفعات از الگویی که خودش آن را فیلمهایی تکنفره میخواند، تمجید کرده است؛ ... مقالات و گفتوگوهای این بخش، عمق آگاهی هیچکاک و اطلاع او را نشان میدهد از اینکه هیچ مؤلفی به تنهایی و مستقل از همکاری دیگران فیلم نمیسازد، بلکه در چارچوب قواعد و رسوم سبکهای سینمایی، مسائل روزمرهی تولید فیلم و فشارهای نهادینه شدهای کار میکند که در مجموع افق فیلمسازی را شکل میدهند... (ص ۲۷۳)
فیلمهایی که میتوانیم بسازیم (۱۹۲۷)، فیلمهای کسلکنندهی انگلیسی (۱۹۳۴)، اگر رئیس یک شرکت فیلمسازی بودم (۱۹۳۵)، کمتر پادشاه بیشتر آدمهای معمولی: کسی که به آدمهای معمولی اعتقاد دارد (۱۹۳۷)، هیاهوی بسیار برای هیچ؟ (۱۹۳۷)، کارگردانان مردهاند (۱۹۳۷)، مشکلات کارگردان (۱۹۳۸)، سانسور و خیابان سیدنی (۱۹۳۸)، سانسور اجازهی آن را نخواهد داد (۱۹۳۸)، روالهای کهنه و نو (۱۹۳۹)، مقایسهی روشهای تولید (۱۹۴۹)، تولید فیلم (۱۹۶۵) و در دربار سلاطین هالیوود (۱۹۶۹) عناوین مطالب این فصل است.
مقالات موجود در فصل پنجم، «تکنیک، سبک و هیچکاک در حین کار»، از بسیاری جهات مشابه فصل ۴ است. با این تفاوت که بر جزئیات روشهای هنری و تکنیکی هیچکاک تمرکز دارد. هیچکاک «آنقدرها نگران جنبههای کلیتر فیلمسازی نیست و بیشتر ترجیح میدهد وظایف روزمرهی خود و نحوهی کار با دستمایهای را که در دست دارد، تشریح کند.» (ص ۳۹۵)
او در این مقالات مسائل و نکتههای نظری خود را مطرح می کرد و چالشها و مسائلی که بیش از هرچیز نظر او را به خود جلب میکند، مسائل عملی فیلمسازی بودند.
دربارهی موسیقی فیلم (۱۹۳۴-۱۹۳۳)، چشمانت را ببند و خیال کن! (۱۹۳۶)، در جستوجوی آفتاب (۱۹۳۷)، کارگردانی (۱۹۳۷)، جنبههایی از کار کارگردان (۱۹۳۸)، سخنرانی در دانشگاه کلمبیا (۱۹۳۹)، هیجانانگیزترین فیلمم (۱۹۴۸)، دربارهی سبک (۱۹۶۳)، حرفهای هیچکاک دربارهی نور دوربین و حرکت (۱۹۶۷)، پرنده است هواپیماست... پرندگان (۱۹۶۸) و هیچکاک در حین کار (۱۹۷۶)، نوشتههای این فصل را تشکیل میدهند.
فکرهای زیادی دارم که هنوز نتوانستهام آنها را به فیلم برگردانم و همیشه کار دیگری پیش آمده، یا قصه و فکر تازهای مطرح شده که عاشقش شدهام. اما همینجا باید به همه اخطار بدهم، تا زندهام، دست از فیلمسازی نخواهیم کشید! (ص ۱۳۲)
* هیچکاکی که نمیشناسید!، سیدنی گاتلیب، رحیم قاسمیان، هرمس، ۱۳۹۴، ۳۴۰۰۰ تومان.