معصومه معتمدنیا: همه میخواهند بشریت را تغییردهند، اما هیچ کس به تغییر دادن خویش نمیاندیشد.
انسان تنها برای نیکی کردن آفریده شده است. (لف تالستوی)
کلام حاضر، تأثیر فلسفهی شرق در آثار تالستوی را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. مطالعهی آثار فلاسفه معروف و همچنین آشنایی با عادات، زندگی و مذهب مردم قفقاز از اهمیت زیادی در رشد و بالندگی تالستوی فیلسوف برخوردار بود. رسالههای فلسفی، کارهای مکتوب و متعدد مذهبی ـ اخلاقی و مقالات همه بیانگر این حقیقت است که شخصیت لف تالستوی را به عنوان حکیمی خردمند و برجسته روسی که تمام جهان به آن اذعان دارند، بشناسیم.
--------
توجه بسیار به تالستوی در سراسر جهان، تا به امروز ادامه دارد. استفاده از نامهها، یادداشتهای روزانه و آثار وی در ترکیب روند ادبی جهان بیانگر این است که تحقیق مستمر بر روی اندیشه و افکار این هنرمند کلام -انسانی که از اهمیت جهانی برخوردار است، همچنان در جریان است. تالستوی تنها نویسندهی مکتب کلاسیسیزم است که در زمان حیات خود شناخته و معروف شد. (۱۹۱۰- ۱۸۲۸)
در اواخر قرن نوزدهم بود که نام او نه تنها در روسیه و غرب، بلکه در شرق نیز بعنوان نویسندهای محبوب مطرح شد. در این میان، مکاتبات مستمر وی با رهبران معروف روحانیت ملل شرق از قبیل مهاتما گاندی، محمد عبده و غیره، و همچنین ترویج ایدههای اخلاقی و مذهبی او در مطبوعات اسلامی به زبانهای عربی، فارسی و نیز ترکی نقش مؤثری در جهانی شدن این فیلسوف بزرگ ایفا کرد. لف تالستوی هم به عنوان نویسنده و هم به عنوان فیلسوفی شناخته شد که با اصول اخلاقی و خشونتپرهیزی اصیل خود، انسان را به خودشناسی واقعی ترغیب میکرد. تالستوی سه دههی پایانی عمرش را صرف اصولی کرد که برای آموزش، تدوین کرده بود. میراث فلسفی او به قدری بزرگ است که برخی پیش از آنکه او را نویسنده بنامند، فیلسوف میپندارند
۱. علاقهی لف نیکلایویچ به شرق بسیار زیاد و توجه ویژهاش به آن، منبع بسیاری از الهامات اوست. وی غالب افکارش را متوجه سرچشمهی فرهنگ ملل باستان میکرد، و در آنها در جستجوی نیروی حیات بخش تجدید آیندهی بشریت بود. نویسنده این نیروها را در شیوه زندگی کشورهای شرقی، در صلحجویی و سختکوشی مداوم آنها و نیز در میراث غنی فرهنگی مشرق زمین میدید
۲. علاقه به مطالعهی فلسفهی شرق در تالستوی خیلی زود پدیدار شد. در سالهای ۴۶-۱۸۴۵ نویسنده در زمینهی مطالعه و بررسی فلسفه، مسئلهی مفهوم زندگی و راههای معنوی تکامل نفس، متحمل رنجهای فراوانی شد. تالستوی در طول زندگی خود پژوهشهای فلسفی خود را رها نکرد، و آثار اندیشمندان چین باستان، هند، ایران، یونان، حکمت اقوام کهن، رسالههای فلاسفهی قرون وسطی، فلسفهی عصر نوزائی، عصر جدید و معاصر را مورد مطالعه قرار داد و از جملات قِصار و حکیمانهی بزرگترین فرازنگان جهان و همچنین افکار شخصی خود در تدوین کتابهایی مبتنی بر حکمت ایده گرفت.
در ۱۵ مارس سال ۱۸۸۴ او (تالستوی) در دفترچهی خاطرات خود چنین مینویسد: «باید خود را به خواندن مجموعهای از آثار اپیکتت، مارک اورِلیوس، لائوتسه، بودا، پاسکال، انجیل عادت داد و این برای همه ضروری است.» بعدها تالستوی مجموعهی کتابهای عدیدهای در باب اندیشهی خردمندان منتشر میکند: «افکار خردمندان برای هر روز»، «مجموعهی مطالعات»، «راه زندگی» از جمله کارهای وی در این زمینهاند. نویسنده همچنین در نظر داشت «مجموعهای از آثار خواندنی برای کودکان» را با همین مضمون منتشر کند.
در سال ۱۹۱۰ (آخرین سال زندگی تالستوی) دوشان پتروویچ ماکویتسکی، نویسنده و دوست تالستوی در دفترچهی خاطرات خود (مورخ ۱۶ اوت) چنین مینویسد: «دیشب بازیای میکردیم که در آن هر یک باید در تکهای کاغذ اسم ۱۲نفر از بزرگان و در برگهای دیگر محبوبترین افراد، به غیر از نام مسیح و تالستوی را مینوشتند. لف نیکالایویچ و سوفیا آندریونا -همسرش- هر دو گروه اسامی را در یک برگه نوشتند. لف نیکالایویچ اینگونه نوشت: «اپیکتت، مارک اورِلیوس، سقراط، افلاطون، بودا، کنفوسیوس، لائوتسه، کریشنا، فرانچسکو، آسیسی و محمد»»
--------
اولین آشنایی تالستوی با شرق در قازان صورت گرفت، شهری که یکی از متفکران روس در قرن نوزدهم آن را «کاروانسرایی در راه رواج ایدههای اروپایی به آسیا و خصوصیات آسیایی به اروپا» نامید. قازان یکی از بزرگترین مراکز مسلماننشین روسیه بود.
زمانی که او ۱۳ سال داشت، خانوادهی وی به قازان، شهری قدیمی در ولگا نقل مکان کردند که در قرون وسطی یکی از مراکز مسلماننشین بلغارستان ولژسکی به شمار میرفت. این حکومت در قرن ۱۶ توسط تزار روسیه فتح گردید، اما در هر صورت سبک زندگی اسلامی قدیمی خود را حفظ کرده بود. درست در همین شهر، ایلیا آندرویویچ، پدربزرگ نویسنده از سال ۱۸۱۵ تا ۱۸۲۰ فرماندار بود که هنوز هم قبر وی در گورستان کیزیچسکی آنجا حفظ شده است. در سال ۱۸۴۴ تالستوی جوان به دانشگاه قازان در رشتهی زبانهای خارجی دانشکدهی فلسفه وارد شد. با اینکه مدت کمی در آنجا ماند، زبان عربی و ترکی را زیر نظر دانشمند برجسته، میرزا کاظم بیگ (۱۸۷۰-۱۸۰۲) یکی از بنیانگذاران خاورشناسی روسیه، آموخت و مشخصاَ در دروس ادبیات خود نمونهی آثار فردوسی، رومی، سعدی، حافظ، جامی و دیگر نمایندگان اشعار فارسی را فرا گرفت. لف تالستوی شاگرد فیلسوفی چون میرزا کاظم بیگ، آثار مهمی از «ادبیات فارسی»، «حماسهی ایرانی» و «اسطورهشناسی فارسی فردوسی» را فرا گرفت. با خواندن ترجمههای کاظم بیگ و ترجمههای استپان نازاریانتس (۱۸۵۷) و لامبروس (۱۸۶۲) از اشعار سعدی، شیفتهی این شاعر ایرانی شده و به همین ترتیب «شاهنامه»ی فردوسی را نیز شناخت. همزمان با قیام سالهای ۱۸۵۲-۱۸۴۸ در ایران، تالستوی علاقهی وافر خود را به اسلام، فرهنگ زبان فارسی و تاجیکی ابراز داشت. در تدوین «کتاب الفبا»، مجلهی آموزشی یاسنا پالیانا و منتخبات، از آثار ایران باستان بهره جست و از آنها برای کتاب «مجموعهی مطالعات»، و همچنین کتاب چهار قسمتی خود به نام «کتابهای روسی برای خواندن» استفاده کرد. در سال ۱۸۵۱ نیکالای برادر بزرگ نویسنده او را متقاعد کرد که به اتفاق یکدیگر به شمال قفقاز بروند؛ جایی که تقریباً سه سال در روستای قزاقی درساحل رودخانه تِرِک زیست و به قیزلار، تفلیس، ولادی قفقاز رفته و در جنگها، ابتدا داوطلبانه و سپس برای خدمت نظام شرکت کرد. طبیعت عظیم قفقاز، آگاهی از نحوهی زندگی و آداب طرفین درگیر جنگ، درک خصوصیاتی که شکل گرفته از «روح آمیخته به عظمت کوهها» و اسلام بودند در داستان بلند «قزاقها» که شرح حال خود نویسنده است و در داستانهای کوتاه «فرار»، «یورش»، «قطع درختان جنگل» و نیز در «حاجی مراد»، داستان بلند بعدی نویسنده، انعکاس مییابد. تالستوی پس از بازگشت به روسیه در دفتر خاطرات خود نوشت، این «سرزمین بکر که در آن دو مقولهی کاملاً متضاد جنگ و آزادی به طرزی عجیب و شاعرانهای با هم عجین شدهاند» را دوست دارد.
تا آخرین روزهای عمر خود، دوستان کوهنشین قفقازیش را بخاطر دارد. در خاطراتش میگوید: روزی گراف سبکسر جوان در بازی ورق شکست میخورد و زندان بدهکاران در انتظار اوست، اما سادو می سربییف چچنی با جبران کامل شکست او، نجاتش میدهد. اینها «اشتباهات دوران جوانی» بودند، اما چطور شد که تالستوی تحولات دینی را در قفقاز تجربه کرد!.
داستانهای معروف سواستوپول را تالستوی در جنگ کریمه نوشت، نویسنده که افسر جوانی بود، فرماندهی آتش توپخانهی شهر محاصرهشده به وسیلهی انگلیسیها را بر عهده داشت و آنچنان شهامت بینظیری از خود نشان داد که مفتخر به دریافت نشان آنّا و مدالهای دولتی شد.
در کریمه او نه تنها قهرمانی و تراژدی جنگ را احساس کرد، بلکه آداب تاتارهای کریمهی مسلمان آن ناحیه را نیز شناخت. علاوه بر آن، مهمترین ایدههائی که در آن سالها در وی به وجود آمدند موجب شدند که در افسر جوان، تالستوی واعظ آینده را بیابیم: در کریمه او در آرزوی «دین جدیدی»، تصفیه شده و کاربردیتر از مسیحیت بود. بعدها او با محمد عبده، فقیه، حقوقدان و اصلاحگر دین اسلام که از سال ۱۸۹۹ مفتی اعظم مصر شد مکاتبه پیدا کرد.
ارتباط با این دانشمند عرب که خود صاحب زبان و سنتهای پیامبر اسلام بود، برای تالستوی بسیار مهم شمرده میشد، چرا که نویسنده، خود، احادیث اسلامی را به روسی ترجمه و با مهارتی خاص به آنها جلوهای ویژه میبخشید. تالستوی اعتقاد داشت آگاهی از این احادیث به اندازهی دانستن حکمت ملتهای دیگر، برای خوانندگان روسی حائز اهمیت است.
به اعتقاد تالستوی، در اسلام آن حقایق اخلاقی بازتاب یافتهاند که برای تمام مذاهب و تمام بشریت مشترک است. تالستوی اعتقاد کامل داشت که پایه و اساس تمام مذاهب را اصول یکسان اخلاقی تشکیل میدهد و آنها در ایدهی مهربانی و نیکوکاری واحد هستند. او در بودیسم، اسلام، آیین کنفوسیوس و مسیحیت به دنبال آن اصولی میگشت که نزدیک به نظرات فلسفی او در بارهی جهان، پروردگار، ایمان و مناسبات مردم با یکدیگر بود.
در حکمت دیرینهای که منعکس کنندهی افکار و آرمانهای صدها نسل بود، در حکمتی که تجسمگر تصور هزارسالهی بشریت از نیکی و عدالت بود، تالستوی امیدوار شد، برای مشکلات عصر خود پاسخی بیابد و به همین روی در این آموزههای قدیمی و نوشتههای کهن فیلسوفان شرق با علاقه تعمق کرد.
مطالعه روی فلسفهی شرق در طول زندگی تالستوی جریان داشت. در سال ۱۹۰۵ در شمارهی ششم مجلهی «کلام آزاد» لندن مقالهای از چِرت کووف با عنوان «تالستوی و ژاپنیها» منتشر شد که در آن برای اولین بار بخشی از مکاتبات نویسنده با شخصیتهای فرهنگی کشور ژاپن آورده شده بود. همچنین به مناسبت هشتادمین سال درگذشت نویسنده مجموعهای ادبی شامل اظهارات گروهی از رجال شرقی در بارهی تالستوی منتشر شد. در ۱۹۲۴ پاول بیریوکوف، شرححالنویس و دوست تالستوی در شمارهی ششم مجله «واستوک یا همان شرق» مقالهای منتشر کرد که شروعی برای مجموعهی بعدی وی بنام «تالستوی و شرق» شد.
بعد از یک سال این مجموعه به زبان آلمانی چاپ شد که در آن تنها بخشی! از مکاتبات تالستوی با رجال کشورهای آسیائی آمده و آن بخش از نامهنگاریهایی که وی با چین، هند، ژاپن، ایران، ترکیه، الجزایر، مصر و سایر مناطق آسیا و آفریقا داشته و در آنها به وضعیت مصیبتبار مردم این کشورها پرداخته شده بود، در کتاب نیامده است. همچنین مکاتبات تالستوی با شخصیتهای اجتماعی غرب در مورد تاریخ ملل شرق و فرهنگ آنها نیز از آن دست مکاتبات تالستوی است که در کتاب یادشده نیامدهاند.
در سالهای بعد مطالعه بر روی ارتباط تالستوی با مشرقزمین همچنان ادامه داشت. در ۱۹۳۹ تنها بخشی از مکاتبات بین تالستوی و گاندی، رهبر فقید هند منتشر شد.
رومن رولان به مناسبت صدمین سالروز تولد تالستوی، در سال ۱۹۲۸ میلادی، مقالهی «پاسخ آسیا به تالستوی» را به رشتهی تحریر در آورد. رولان بر این باور بود که این مقاله مکمل کتاب «زندگی تالستوی» وی است. او با شروع نگارش مقاله خاطر نشان کرد که: کتاب «زندگی تالستوی» بدون این شرح ناتمام میماند. زیرا تأثیر تالستوی بر تاریخ آسیا بسیار با اهمیتتر از تأثیر او بر تاریخ اروپا به نظر میرسد. او اولین کسی بود که ساکنان قارهی کهن را از غرب تا شرق به هم پیوند داد. رسالهی رولان شامل مکاتبات تالستوی با ماهاتما گاندی، فرزند بزرگ ملت هند است. نامههای گاندی به تالستوی حاوی اطلاعات تاریخی جنگهای مردم هند برای رسیدن به آزادی است، جنگهایی که تالستوی نسبت به آنها ابراز همدردی بسیار میکرد. او با دقت تاریخ هند، فرهنگ، مذهب و هنر آن، به خصوص آثار منظوم، افسانهها و قصههای این سرزمین را مورد مطالعه قرار داد. در اواخر دههی هفتاد و اوایل دههی هشتاد، یعنی دوران بحران روحی نویسنده، وی به فلسفهی هند باستان روی آورد و در آثار قدیمی فرهنگ هند، وداها و اونیشادها، ادبیات حماسی و فولکور غنی آن، در پی یافتن پاسخ سؤالاتش در باب معنای زندگی و هدف انسان بود و از آن زمان تا لحظهی مرگ، توجه شایانی به آن مبذول داشته و آن را در روسیه رواج میداد.
در سال ۱۹۰۸ تالستوی کتاب «اندوختههای محمد» اثر عبدالله سهروردی که به زبان انگلیسی در هند منتشر شده بود را خواند. فرازهایی از سخنان و حکمتهای محمد (ص)، نقل شده در این کتاب و مناسب از نظر تالستوی، به درخواست وی برای کتاب «مجموعهی مطالعات»، به زبان روسی برگردانده شد. تالستوی بخشی از این سخنان را در کتابچهای توسط انتشارات «Посредник» (واسطه) گردآوری کرد. این کتابچه در اکتبر ۱۹۰۹ با عنوان «سخنان حکیمانه محمد، نقل نشده در قرآن. به انتخاب تالستوی» چاپ شد. مطالب کتاب شامل مجموعه داستانهای کوتاه و پند آموز از زندگی محمد (ص) و فرمودههای ایشان در باب آموزههای اخلاقی اسلام است. سپس بخشی از حکمتهای حضرت محمد در این کتاب را، نویسنده در دو مجموعه «روش زندگی» و «برای روح» گنجاند. چند مثال از فرمودههای پیامبر اسلام که بوسیلهی تالستوی در دو کتاب «برای هر روز» و «مجموعهی مطالعات» نقل شده به این شرحاند: «بهترین شما نزد خداوند کسی است که خطای گناهکار را، وقتی که اسیر اوست، میبخشد»؛ «کاملترین مردم کسی است که تمام نزدیکانش را دوست میدارد و بدون درنظر گرفتن خوبی و بدی ایشان به آنان نیکی میکند»؛ «از خدا بترسید، به حیوانات آزار نرسانید. تا زمانی که به شما با رغبت خدمت میکنند، از آنها بهره ببرید و زمانی که خستهاند رهایشان کنید، به قدر کافی آب و خوراکشان دهید.»
ماحصل تعلیمات فلسفی تالستوی در باب مقاومت در برابر خشونت نه تنها برگرفته از فلسفهی ماهاتما گاندی، بلکه از قرآن که میفرماید: «بدی را با خوبی پاسخ ده» یا در ۹ آیه از ۱۶ سوره که در آنها آمده «اگر با دشمنان خود با گذشت رفتار کنید، این از انتقام بسیار بهتر خواهد بود» سرچشمه میگیرد. به اعتقاد تالستوی، ماهیت اخلاق در هر مذهبی، تنها مهر ورزیدن به نزدیکان است و به همین دلیل تلاش میکند بدون در نظر گرفتن اختلاف محتوائی ادیان، این ماهیت را در آموزههای برهما، بودا، مسیح و همین طور محمد (ص) بیابد.
آثار بسیاری در رابطه با موضوع «تالستوی و مشرق زمین» وجود دارد. اما، شاید بیشترین پژوهش به مسألهی تأثیر آثار تالستوی بر ادبیات ژاپن و وضعیت اجتماعی آن در قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰، همچنین روابط شخصی نویسنده با فعالان فرهنگ ژاپن و جنبشهای آزادیخواهانه آن اختصاص داده شده باشد. شیفمان تأکید میکند که «مردم ژاپن بیشاز هر کشور دیگری در آسیا و آفریقا مجموعه آثار تالستوی را جمعآوری کردهاند».
رمان «جنگ و صلح» تالستوی در شمار اولین کتابهایی است که پس از جنگ دوم جهانی در جولای ۱۹۴۶، یعنی زمانی که چاپ و نشر کتاب در ژاپن بسیار کم شده بود، به چاپ رسید. علاوه بر این در دسامبر ۱۹۴۶، ۲۳ جلد از مجموعهی آثار تالستوی به ترجمه ینکاوا ایاسااوا منتشر شد.
در بین نویسندگان کلاسیک اروپا، تالستوی تنها فردی است که چنین توجهی را از جانب ناشران و خوانندگان ژاپنی به خود اختصاص داده است. آثار تالستوی و فعالیتهای روشن اجتماعی او، نظر میلیونها نفر، چه دولتمردان، چه عادیترین مردم را به خود جلب کرده است. مردم مشرقزمین خواستار آشنایی هرچه بیشتر با این انسان متفاوت، باایدهها و آثار مطرح شدهی او در مطبوعات بودند. مرکز آموزش روشنفکران شرقی، کار ترجمهی آثار تالستوی را در ابتدا از زبانهای اروپایی و بعدها مستقیم از متن اصلی بر عهده گرفت. آثار هنری شامل رمانها و داستانها، همچنین مقالات این نویسندهی بزرگ به سرعت ترجمه میشد و این در حالی بود که در هر دوی این سبکهای ادبی، تالستوی هم به عنوان متفکری دینی و هم فردی خداجو شناخته میشد. شرق باستان نه تنها به خاطر جنبههای واقعی نوع زندگی مردم، بلکه به خاطر وجود ویژگیهای منحصر به فرد این نوع زندگی و همچنین تفکرات عمیق حکیمانه و فلسفی و توجه خاص این تفکرات به ذات درونی انسان، تالستوی را مجذوب خود کرد.
در حکمت مشرقزمین، حکمت دیرینی که منعکسکنندهی افکار و امید صدها نسل بود، حکمتی که نماد انسانیت از نیکی و عدالت بود، تالستوی امیدوار بود پاسخی برای مشکلات عصر خود بیابد و به همین دلیل با علاقه در این آموزههای کهن و قدیمیترین نوشتههای فلاسفه شرق تعمق کرد.
گر خستهای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست..