طهمورث ساجدی، دانشگاه تهران/ پژوهشکده زبان ملل: ترجمهی روان و خواندنی اِس / زِد، گامی بزرگ در راه شناخت مؤلف و منتقد توانای آن، رولان بارت،۱ در دههی ۱۹۷۰ است. وی در سالهای ۱۹۶۹-۱۹۶۸، که اوج اشتهارش پس از شورش دانشجویی ماه مه ۱۹۶۸ علیه حکومت ژنرال دو گُل۲ بود، داستان کوتاه اونوره دو بالزاک،۳سارازین۴(۱۸۳۰)، را در « مدرسهی مطالعات عالی»۵ پاریس تدریس کرد و در طی آن نقد جدید، کشف رمزگانِ متن، باصلابت دربارهی این متن اعمال کرد. او بدواً" در فکر متن درام نویس آلمانی هاینریش فون کلایست۶ لامارکنر دو۷، برآمده بود (اریک رومر۸، کارگردان فرانسوی، اقتباس سینمایی ارزشمندی از آن، در سال ۱۹۷۶، ارائه کرد). ولیکن بعداً" به فکر افتاد که یکی از داستانهای ادگار آلن پو۹ را، که شارل بودلر۱۰ به فرانسه ترجمه کرده بود، بررسی کند و سرانجام تصمیم گرفت اثر گوستاو فلوبر۱۱، قصهی دل بی ریا۱۲ (۱۸۷۷)، را رمز گشایی کند، اما سرانجام از این طرحها چشم پوشی کرد. تا این که برحسب اتفاق متوجه شد که روانکاو هم عصرش، ژان رُبول۱۳، دربارهی سارازین صحبتهایی به عمل آورده و در طی آن یادآور شده که اشارهی آن توسط ژرژ باتای۱۴، نویسندهای که باجرئت زیاد به مباحث تن کامگی میپرداخت، توجه او را به اثر بالزاک جلب کرده است. وی در سال ۱۸۳۰ آن را در مجلهی پاریس۱۵ منتشر کرده و سپس، در رده بندی آثارش، آن را جزو کمدی انسانی: صحنههایی از زندگی پاریسی۱۶ قرار داده بود.
اما آنچه که در عنوان روی جلد کتاب بیشتر جلب توجه میکند، دو علامت S و Z است که با یک خط مورّب (/) از هم متمایز شده و شکل گرافیکی آن در هالهای از ابهام است و خواننده را به تأمل وامیدارد. و این همان چیزی است که بارت از خواننده انتظار دارد. وی در توجیه این ظریف کاری نشانهای، میگوید: « عنوانی است ساخته شده تا در آن معانی عدیده حتیالامکان به کار گرفته شود و در آن حدّ و اندازهای هم، همچون عنوان، معرّف یکی از طرحهای کتاب بهمنظور نشان دادن امکانات نقد چندگانهای باشد که از معانی عدیدهی یک متن کلاسیک مستفاد میشود. اما دربارهی خط مورّبی که به رویارویی S و Z میرود، در واقع منظور نشانهای است که از زبان شناسی گرفته شده و نشان دهندهی تناوب بین دو عبارت مصداقی است. البته اکیداً" لازم است خواننده شود S در جهت مخالف Z، همان طور که در واژگان مخصوص زبان شناسی گفته میشود S در مقابل Z» (Barthes, 1994 : 2 : 1030).
اِس حرف اول نام پیکر تراش فرانسوی سارازین است، که روزی به رُم (ایتالیا) میرود و در آن جا محسور و مفتون صدای آوازهخوانی به نام زِد میشود که در واقع حرف اول زنی به نام زامبینلا۱۷ است. اما این زن در اصل مرد است. بهعلاوه، در نام شناسی فرانسوی هم نام سارازین با S، شکل مؤنث سارازن۱۸ با Z است، یعنی رویدادی که بهظاهر چندان مهم نیست، ولیکن در اصل دارای بار معنایی مهمی است و در نتیجه خواننده با دو معمّای بزرگ روبرو میشود (در نام بالزاک هم Z وجود دارد). این نکته نیز قابل تأمل است که مُهر شاه اسماعیل صفوی (۱۵۲۴-۱۵۰۱) دارای علامتی به شکل Z بود (سفرنامه، ۱۳۴۹: ۴۲۸). در هر حال، در طول داستان، نقاشان و هنرمندان بزرگی چه فرانسه و چه از ایتالیا و سایر کشورهای اروپایی نامشان و یا آثارشان مطرح میشوند و در طول آن محیط هنری تمام عیاری خلق میشود. همه جا هنر در اوج ارزش والای خود قرار دارد و مضاف برآن، هنرهای تطبیقی نیز جایگاه خود را دارد (فرهنگ آثار، ۱۳۸۱: ۴: ۲۴۹۷ و نیز ۲۶۳۳). اما بدعت کار بارت در این است که در این مقطع نیز او به نقد جدید میپردازد و به رمز گشایی ذات وجودی انسان نائل میشود
در طول قرائت ترجمهی کتاب، به بعضی از اسامی حرف نویسی شده برخورد شود که بهدرستی ارائه نشده بود. و از این رو، این موارد در ذیل آورده میشود:
ص ۳۵، سطر ۱، الیزه - بوربُن + ص ۲۸۳؛ ص ۴۶، گوندرویل، حاشیه + ص ۲۸۹؛ ص ۴۹، سطر ۱۳، سونتاگ (یا زونتاگ)+ ۲۸۶؛ ص ۵۴، آنتیوس غلط، ص ۲۸۷ درست؛ ص ۵۶، سطر آخر مترنیخ+ ص ۲۸۷؛ ص ۶۳، سطر ۵، میسور (در هندوستان) + ص ۲۸۹؛ همان جا، سطر ۱۷؛ کادام دِسپار؛ همان جا، سطر آخر، بالسامو؛ ص ۷۹، سطر ۱۴، تک چهره؛ ص ۸۲، سطر ۱۳، بعلبک ( در لبنان)؛ ص ۱۰۰، نُت ۳، گِنیّور؛ ص ۱۰۲، حاشیه Virgile؛ ص ۱۳۰، سطر ۱۶، زبده و یا چکیده، به جای عُنصر پنجم؛ ص ۱۳۱، سطر ۹، بُزانسون+ ۳۰۴؛ ص ۱۳۵، حاشیه، آرنو + ۳۰۵؛ همان جا، حاشیه، دولباک+ ۳۰۶؛ ص ۱۳۶، سطر ۱۱، کانووا+ ۳۰۵؛ ص ۱۴۸، حاشیه، منظور از ارجاع به ص ۵۶۵ (کلیات آثار بارت)، در واقع ارجاع به ص ۲۸ ترجمه (نُت) است؛ همان جا، حاشیه، objets؛ ص ۱۶۴، سطر ۲، گیجی، به جای شیزی + ۳۲۵؛ ص ۱۹۱، سطر ۳، بوشاردون، که صرفاً" در ص ۳۱۲ درست نوشته شده است، ص ۱۹۳، حاشیه، Syllogisme؛ ص ۲۰۹، حاشیه Valenciennes؛ ص ۲۶۴، حاشیهی ۱، ژول میشله، مورخ فرانسوی قرن نوزدهم؛ ص ۲۷۷، سطر ۲۰، کرشینتی؛ ص ۳۰۴، سطر ۱۸، پومپادور؛ ص ۳۱۲، سطر ۱۳، چیکونیارا؛ و ص ۳۲۸، سطر ۱۰، هارپی (harpie) آسمانی [سلیطه].
مراجع:
- سفرنامههای ونیزیان در ایران (شش سفرنامه)، ترجمهی منوچهر امیری، تهران، خوارزمی، ۱۳۴۹.
- فرهنگ آثار، تهران، سروش، ۱۳۸۱، ج ۴.
- Barthes, Roland (1994), Œuvres complètes, Paris, Ed. du Seuil, t. 2.
[1]- Roland Barthes (1915- 1980).
[2] - Général de Gaulle (1890-1970).
[3] - Honoré de Balzac (1799-1850).
[4] - Sarrasine (1830).
[5]- École Pratique des Hautes Études
[6]- Heinrich vonKliest (1777- 1811).
[7]- La Marquise d'O (1808).
[8] - Éric Rohmer (1920-2010).
[9]- Edgar Allan Poe (1809-1849).
[10]- Charles Baudelaire (1821-1867).
[11]- Gustave Flaubert (1821-1880).
[12]- Un cœur simple (1877).
[13]- Jean Reboul (1796-1864).
[14]- Georges Bataille (1897-1962).
[15]- Revue de Paris
[16]- Comédie humaine : Scènes de la vie parisienne.
[17]- Zambinella
[18] - Sarrazin
رولان بارت، S/ Z، اِس / زِد، به همراه داستان سارازین، اثر بالزاک؛ مترجم سپیده شکری پوری، تهران، افراز، ۱۳۹۴، ۳۲۶ ص.