شهروند: مرد است و قتلش، آقا کمال عنوان رمانی است از یاکوب
آرژونی با ترجمه ناصر زاهدی که در انتشارات جهان کتاب به زیور طبع آراسته شده است.
کتابی با محوریت یک کارآگاه ترک به نام کمال کایانکایا که میتوان از او بهعنوان یکی
از نامتعارفترین کارآگاهان دنیای ادبیات و سینما نام برد. این رمان که با نام
اصلی یک مرد، یک قتل منتشر شده و ظاهراً مترجم برای هماهنگی بیشتر میان نامهای
این پنج رمان آن را تغییر داده است؛ در سال ۱۹۹۲ جایزه بهترین رمان
سال آلمان را برای نویسنده به ارمغان آورده است...
فارغ از اینکه مرد است و قتلش، آقا کمال چه کیفیتی یا
چه جایگاهی در ادبیات پلیسی- جنایی روز دارد. این نکته مهم باید توجه کرد که رمانهای
بامحوریت آقا کمال نوشته یاکوب آرژونی از اینرو که در جامعه ذاتاً نژادپرست آلمان
توانسته یک کارآگاه ترک را محبوب خوانندگان ادبیات آلمان کند و این را میشود
اتفاقی مهم در ادبیات پلیسی آلمان نامید، که جایگاه ارزشمندی دارد...
پای کارآگاههای خصوصی با خلق شخصیتهایی چون سام اسپید
و فلیپ مارلو توسط دشیل همت و ریموند چندلر به ادبیات پلیسی باز شد. کارآگاههای
خصوصی امروزی، مدلی کاملاً متفاوت از اسلاف خود مانند شرلوک هلمز یا هرکول پوآرو بودند.
بعد از موفقیت شخصیتهایی چون اسپید و مارلو، نویسندگان کشورهای مختلف دست به خلق
کارآگاههای خصوصی مورد علاقهشان زدند و هرکدام هم ویژگی و مشخصههایی را در این
کارآگاهها کاشتند، اما ویژگی مشترک همه آنها، این بود که شخصیتهای صددرصد سالم و
سفیدی نبوده و نیستند. درواقع کارآگاههای خصوصی که از این قطار پیاده شدند، مانند
سام اسپید و فلیپ مارلو دمی به خمره میزنند، زیاد سیگار میکشند و از اختلاط با
جماعت خلافکار و بزهکار ترسی ندارند. اینگونه کارآگاهان درواقع از خاکی و گلی شدن
کت و شلوارشان هراسی ندارند و در بسیاری از مواقع کتکخورده و با خواری و خفت راهی
دفتر کارشان میشوند تا با گرفتن دوش یا خوردن نوشیدنی، خود را دوباره تقویت کنند.
کمال کایانکایا نیز کارآگاهی از این جنس است...
کمال کایانکایا بیشک بسیار مدیون تواناییهای خالق خود
یاکوب آرژونی است، نویسندهای خوشقریحه که هم شناخت خوبی از ادبیات پلیسی و قواعد
آن دارد و هم جامعه پیرامون خود را خوب میشناسد و هم اینکه قدرت قلم و ذوق و هوش
یک نویسنده جدی را دارد. او در خلق قهرمان و نیز پارهای از عناصر سبکی آثارش از
پیشکسوتان نامدار خود در ادبیات پلیسی جنایی تأثیر پذیرفته، اما دانسته چگونه مرز
تقلید و تأثیر را حفظ کند. اگر برای طراحی شخصیت کمال کایانکایا از فیلیپ مارلو
کارآگاه اسطورهای آثار ریموند چندلر ایده گرفته آن را مستقیم از آثار چندلر وارد
داستانهای خود نکرده و آن را با برخی ویژگیهای مشابه در جهان خاص آثار خود
دوباره خلق کرده است. او ویژگیهای خاص مردی را دارد که از کودکی در فرهنگ دیگری
بزرگ شده. نوع گویش و خلقوخوی او به آلمانیها شباهت بسیار دارد، اما ظاهر و نامش
از تباری است که در این سرزمین بیگانهاند.
در رمان مرد است و قتلش، آقا کمال مثل بسیاری از آثار
ادبیات کارآگاه خصوصی داستان جایی و زمانی آغاز میشود که کارآگاه کمال مشغول مگسپرانی
در دفتر زهوار دررفته خود است. جایی که بهنظر آنقدر مخروبه شده که بهتر است به دنبال
جای تازهای باشد، اما در این بین یک مشتری تازه به سراغ او میآید. مردی آلمانی که
برخلاف دیگر آلمانیها پا به دفتر این کارآگاه ترک گذاشته و حالا میگوید که عاشق
زنی آسیای شرقی با شغلی نامناسب و بدنام بوده و از کمال کایانکایا میخواهد او را
که ربودهشده پیدا کند و این بهانهای میشود برای سفر این کارآگاه به درون جامعه
و لایههای پایین آن...
یاکوب میکلسون، خالق کمال کایانکایا، نویسندهای آلمانی
است که در ۱۹۶۴ در فرانکفورت متولد شد. نام مستعار یاکوب آرژونی را با ترکیب
نام خود و نام همسر مراکشیتبارش ساخت. در سال ۱۹۸۵ با نگارش رمان
تولدت مبارک، ترکه! که در ایران با نام تولدت مبارک، آقاکمال! چاپ شد، به شهرت
رسید. در ۱۹۹۱ فیلمی براساس این رمان ساخته شد
که به دامنه شهرتش افزود. او در سال ۲۰۱۲ پنجمین جلد از مجموعه داستانهای این کارآگاه ترک-آلمانی را با
نام برادر کمال منتشر کرد و یکسال بعد، در ۴۸ سالگی زمانی که
کتابهای جنایی و کارآگاه ترکتبارش در اوج محبوبیت قرار داشتند، به دلیل بیماری
سرطان لوزالمعده با زندگی وداع گفت. آرژونی در کنار رمانهای پلیسی، آثار داستانی دیگری
نیز نوشته است.