اعتماد: اشتباه نکنید؛ آقای آشوری دنیای سوفی را ترجمه نکرده است، بعید است قصد این کار را هم داشته باشد. قبل از او مترجمان نامدار دیگری چون حسن کامشاد و کوروش صفوی این کتاب خوشخوان و مقدماتی را به فارسی ترجمه کردهاند و از آنجا که کتاب یوستین گردر، اثری کلاسیک و چندان پیچیده محسوب نمیشود و مخاطبش نیز کسانی هستند که تازه میخواهند با آرای فلسفی آشنا شوند، تا زمانی که زبان ترجمه کهنه نشده، ضرورتی بر ترجمه مجددش احساس نمیشود؛ چه برسد که داریوش آشوری، مترجم چیرهدست فارسی با آن نثر منحصر به فرد که تخصصش ترجمه آثار کلاسیک و پیچیده فلسفی است به چنین امری دست یازد. اصولا بعید است آقای آشوری تصمیمی برای ترجمه این کتاب داشته باشد. اینکه بر سرلوحه نوشته آمده، اما اراده کتابسازان و قاچاقچیان عزیز کتاب است. این روزها اگر گذارتان به پیادهروی روبروی دانشگاه بیفتد، در میان انبوه کتابهای زیرمیزی و مجاز و غیرمجاز دستفروشها، این عنوان را هم میبینید: دنیای سوفی نوشته یوستین گردر با ترجمه داریوش آشوری!
ماجرا از چه قرار است؟ آقایان (و احتمالا خانمهای) کتابساز که بدون مجوز و بیهیچ رعایت حقوق مولفان و ناشران، برای مایهها و سرمایههای معنوی دیگران احترامی قائل نیستند، از اینکه کتابهای دیگران را چاپ و تکثیر کنند، خسته شدهاند و حالا تصمیم جدیدی گرفتهاند. تا چندی پیش در بساط کتابفروشهای خیابانی، زیاد میدیدیم آثاری چون «جنایت و مکافات» و «بینوایان» و «برباد رفته» را. البته مترجمان این آثار آنها که میشناسیم، نبود. یعنی مثلا جنایت و مکافات را مهری آهی یا احد علیقلیان ترجمه نکرده بود یا مترجم بینوایان حسینقلی مستعان نبود. کتابها در مجلداتی «شیک» و بازاری و به اصطلاح عامهپسند، چاپ شده بود، با نام مترجمانی ناشناخته.
اگر یک شیر پاک خورده همت میکرد و بیخیال پول زبانبستهاش میشد و یکی از این کتابهای مشهور با مترجمان ناشناخته را میخرید و به خانه میبرد و ترجمه را با ترجمههای شناختهشده همان اثر مقایسه میکرد، در کمال شگفتی و صدالبته تاسف در مییافت که این کتاب، همان است که مثلا مهری آهی ترجمه کرده و فقط رونویسی شده است. در بهترین حالت هم میدید که مترجم ناشناخته و در واقع تقلبی، چند ترجمه را پیش رویش گذاشته و به صورت ترکیبی و تلفیقی، جملات آنها را بازنویسی کرده است، بدون اینکه کوچکترین اشارهای به وامداریاش به ترجمههای پیشین کند. این رایجترین شکل کتابسازی در حوزه ترجمه است.
حالا اما گویا کتابسازان عزیز، متوجه اهمیت مترجم کتاب هم شدهاند. یعنی دریافتهاند که صرف نام داستایوفسکی و ویکتور هوگو روی جلد کتاب، برای فروش آن به خلقالله کفایت نمیکند و بد نیست مترجم کتاب هم آدم سرشناس و مشهوری باشد. به همین دلیل است که آثاری چون «دنیای سوفی» با ترجمه داریوش آشوری پدید میآیند. یعنی طرف بر میدارد دنیای سوفی را با همان ترجمههای پیشین رونویسی و تکثیر میکند، اما چون نام داریوش آشوری برای خودش و احیانا مخاطبان غیرحرفهای کتاب، مشهورتر از حسن کامشاد و کوروش صفوی است، اسم او را به عنوان مترجم مینویسد. برایش هم مهم نیست که با این کار، این تصور غلط و شائبه را در ذهن عموم- حتی اهل فن - پدید میآورد که نکند آقای آشوری چنین ترجمهای داشته و ما خبر نداشتیم! دست آقای آشوری هم که از همه جا دور است. فرضا هم دوستانش به او خبر بدهند که چنین اتفاقی رخ داده، نهایتا بتواند در یک صفحه اینترنتی تکذیب کند. همین و بس.