کد مطلب: ۴۸۶۳
تاریخ انتشار: دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۳

بدن طبیعی یا بدن فرهنگی؟

فرزاد نعمتی: امروزه بخش عظیمی از مساله عمده آدم‌های دنیا، بدنشان است. بدن مقوله‌ای است که چه ‌بسا در نگاه بسیاری از اصحاب اندیشه و نیز نزد مردم عادی، مقوله‌ای پیش‌پاافتاده و خالی از محتوایی غنی به نظر برسد؛ اما واقعیت‌های عینی دنیای معاصر حکایت دیگری دارد. راه دور نرویم. نگاهی به رسانه‌ها بیندازیم و حجم تولیدات رسانه‌ای را که درباره‌ی بدن و مقولات جانبی آن است؛ به یاد بیاوریم. برنامه‌های صدا و سیمای ایران را برای نمونه در نظر بگیرید. از صبح، حجم زیادی از برنامه‌های ورزشی، بهداشتی، پزشکی، فقهی و... پیرامون موضوعات مرتبط با بدن تولید و روانه آنتن می‌شوند و در آن‌ها با انواع و اقسام رویکردهای مدرن، سنتی، مذهبی، پزشکی و.... نحوه تنظیم، تعدیل و تغییر بدن به مخاطبان عرضه می‌شود. روزی نیست که در صفحه حوادث روزنامه‌ها با اخباری مربوط به حوزه بدن، از ضرب ‌و شتم و قتل گرفته تا جراحی و خودکشی مواجه نشویم. مساله بدن، بیش از آن‌که مهم جلوه کند و یا به چشم بیاید؛ به مساله‌ای روزمره بدل شده است. بدن، از آن دست مقولات بدیهی و طبیعی اطراف ماست که از فرط بداهت، دیده نشده و جدی گرفته نمی‌شود. با ‌این ‌همه، از بدن و تکنیک‌های متنوع نگریستن به آن گریزی نیست. لازم نیست خیلی درگیر بحث‌های انتزاعی پیرامون اهمیت بدن شویم تا نقش آن را در جامعه امروزی بفهمیم. به بحث‌های رایج در مراکز دولتی و رسانه‌های جمعی ایران توجه کنید. سال‌هاست که این‌جا و آن‌جا می‌شنویم که ایران از بزرگ‌ترین واردکنندگان اقلام آرایشی در دنیا است. در سال‌های اخیر مساله جراحی بینی و جراحی زیبایی نیز به این لیست اضافه شده‌اند. ایران، رتبه‌ی اول انجام جراحی زیبایی بینی (رینوپلاستی) را دارد و طبق آمار انجمن جراحان پلاستیک ایران، روزانه بین سه تا چهار هزار نفر جهت تزریق بوتاکس به مطب‌ها و کلینیک‌های پوست و زیبایی در شهر تهران مراجعه می‌کنند. این را در کنار تبلیغات رنگارنگ و متنوع صد‌ها موسسه‌ای بگذارید که در حال مشاوره رژیم‌های چاقی و لاغری، تناسب اندام، ارتودنسی و ترمیم دندان‌ها، برنزه‌کردن و لنزگذاری‌های پزشکی و زیبایی برای چشم هستند. این تکنیک‌های رایج، تازه، تنها بخشی از مسائلی بود که درباره بخشی از بدن: صورت، انجام می‌شود.
بدن، اما مقوله‌ای گسترده است و شامل مواردی نظیر پوشاک، مُد، ارتباطات غیرکلامی، سلامت و... نیز می‌شود؛ به‌ نحوی که اگر بدن، اصلی‌ترین مایه و بنیان آدمی برای زیست دنیوی تلقی شود؛ سخنی بی‌راه گفته نشده است. در گذشته و برای نمونه در عصر مدرن، این‌گونه تصور می‌شد که آن‌چه در آدمی، اصل و بر‌تر است؛ ذهن اوست و بدن و جسم انسان در مرتبه‌ای غیراصیل و پست قرار دارد. امروزه، اما، این نگرش دستخوش تغییر شده است و عقلانیت انسان نیز تابعی از نحوه حضور جسمانی او تلقی می‌‌شود. به این تعبیر، آن سخن حکمت‌آمیز: «عقل سالم در بدن سالم»، بروزی عینی و عملی یافته است. انسان‌ها هویت خود را در بدن خود، نحوه تربیت آن و شکل تسلط خود بر آن جست‌وجو می‌کنند و همین امر سامانه‌های هویت‌ساز عصر مدرن و پسامدرن را به عطف اعتنا به این موضوع راغب کرده است. برای نمونه، به نقش نهادهای حکومتی، شرکت‌های چندملیتی، رسانه‌های بین‌المللی و جنبش‌های اجتماعی در ترویج نگرش‌هایی ویژه در مقوله بدن بنگرید. برای مثال، مساله مُد در دنیای امروز، دیگر پدیده‌ای خصوصی و متعلق به طبقات اشرافی و ثروتمند نیست؛ بلکه صنعتی غول‌آسا و سبکی از زندگی روزمره آدمیان جهان است. فقیر و غنی، زن و مرد، سیاه و سفید نمی‌شناسد و مرزهای طبقاتی، جنسیتی، نژادی، قومیتی و... را در نوردیده است. حتی‌گاه، مد از جانب لایه‌های فرودست اجتماعی به سمت لایه‌های فرادست در جریان بوده است؛ نظیر استقبال طبقات بالا‌تر از تتو و نصب و فروکردن زیورآلات به‌وسیله سوراخ‌کردن بدن که پیش‌تر در لایه‌های پایین شیوع بیشتری داشته است.
در گفتمان‌های نوین معاصر، بدن، کارگر ذهن آدمی نیست؛ بلکه برسازنده تصورات ذهنی آدمی از خودیّت خویش است. نوع پوشاک و آرایش و توجه به بهداشت و سلامت فردی و جمعی، نمودهای موثر در شناخت و فهم نحوه زیست روزمره انسان‌هاست. به بیانی دیگر: خودبیانگری و اولویت‌یابی روزافزون فردیّت و پرستیژ شخصی در دوران اخیر، خود را در انعطاف‌پذیری، نمایشی‌شدن، غیررسمی‌شدن و دموکراتیزه ‌شدن رفتارهای بدنی بازتاب می‌دهد و این‌گونه است که عرصه‌ی اجتماع روز به ‌روز از کلیّت شباهت و یکدستی و یکرنگی به جزئیات پیچیده و متنوع و متفاوت هزاررنگی تغییر پیدا می‌کند. در چنین عرصه‌ای است که حضور زنان ایرانی در رقابت‌های ورزشی برون‌مرزی، با وجود تفاوت با نرم‌های جهانی، غیرقابل‌منع می‌نماید و یا در سطح جهانی توجهی ویژه به زیست بدنی افراد معلول صورت می‌گیرد تا معلولیت سدی در برابر پیشرفت شخصی و بازگشت آنان به زندگی اجتماعی قلمداد نشود و حضور بدنی آنان ـ ولو متفاوت، ذهنیّت آنان را نسبت به هویّت خود دچار تردید نسازد.
محمدسعید ذکایی و مریم امن‌پور در کتاب «درآمدی بر تاریخ فرهنگی بدن در ایران» به همین مقوله در گستره تاریخ ایران از دوره هخامنشیان تا عصر حاضر پرداخته‌اند و جوانب گوناگون مطالعات بدن را در گفتمان‌های ادبی، جامعه‌شناختی، مذهبی و پزشکی ایرانیان مورد بررسی قرار داده‌اند. این کتاب، نخستین بار در بهار ۱۳۹۲ و به همت نشر «تیسا» به بازار کتاب عرضه شد و در بهار ۱۳۹۳ به چاپ دوم رسید. بخشی از علل توجه مخاطبین به این کتاب، تازگی مباحث آن و بخشی دیگر به تخصصی‌بودن آن بر می‌گردد.
در زمینه تازگی مباحث، اثر برای مخاطب عام و خواننده‌ای که دوست دارد نحوه نگاه ایرانیان به بدن را به طرزی اجمالی و کلی بداند؛ مفید و جذاب است. در همین زمینه، این نکته قابل‌ذکر است که میشل فوکو به عنوان یکی از پیشروان گسترش مباحث مربوط به مطالعات بدن، در آثار خود به این مبحث توجهی تام داشته است. برای نمونه آغاز کتاب «مراقبت و تنبیه» فوکو را به یاد بیاورید: شرحی جان‌گداز از اعدام یک شورشی که توصیفی دقیق از خشونتی است که بر بدن محکوم اعمال می‌شود. در ایران، با وجود دیرپایی استبداد و وجود شکنجه‌های مخوف در عصر پادشاهان، اما از آثاری مشابه خبری نبود؛ تا این‌که چندسال پیش کتابی با نام «تاریخ سخت‌کشی» به همت نشر «نگاه» به بازار عرضه شد که اگرچه در مقام نظریه‌پردازی قابل‌مقایسه با کارهای فوکو نیست؛ اما در مقام حداقلی بیان انواع شکنجه‌ها و نحوه انجام آن‌ها در ایران، متنی قابل‌رجوع است. از حیث وجه تخصصی نیز، کتاب، موضعی پژوهش‌محور و تحقیقاتی دارد و این را سرفصل‌ها و نحوه ورود روش‌شناسانه آن به مساله، روشن می‌سازد. کتاب در هشت فصل تنظیم شده و پس از شرح مقدماتی درباره ملاحظات روش‌شناختی و منابع پژوهشی و تحلیل نظریات مندرج در سنت مطالعات فرهنگی بدن، به توصیف «بدن، مکان و فضا»، «بدن و ارتباطات غیرکلامی»، «پوشاک»، «بدن و سلامت» و «تغییر و اصلاح بدن» پرداخته است.
از جمله نقاط قوت کتاب، تصاویری است که در پایان فصول آورده شده‌اند. عکس‌ها، دوره‌های مختلف تاریخی را پوشش می‌دهند و بدین‌سان، مخاطب با دیدن آن‌ها، می‌تواند روند تغییر و تحول را در مقولات گوناگون مرتبط با مساله بدن، متوجه شود. یکی دیگر از نکات قابل‌تأمل کتاب، اجتناب نویسندگان از قضاوت‌های هنجاری در باب مقولات مختلف است. آنان به تأسی از سنّت مطالعات فرهنگی، نحوه نگرش به مساله بدن، نوع تغییر در مناسبات آن و چرایی تحول آن را کاویده‌اند؛ اما از ورود به حوزه‌های ارزشی و نگرش ایدئولوژیک به این مقولات، اجتناب ورزیده‌اند و کوشیده‌اند روایتی از مساله را به منظور روشن‌تر شدن اذهان بیان کنند. نمونه‌ای از این نگرش نویسندگان، در تفسیرشان از مقوله جراحی‌های پلاستیک دیده می‌شود. مولفین، نه‌تنها با آن هراس اخلاقی که در برخی اقشار جامعه پیرامون این موضوع وجود دارد و از سوی برخی رسانه‌های رسمی نیز به آن دامن زده می‌شود؛ اعلام توافق نمی‌کنند؛ بلکه در نگرشی چندبعدی، نظریات موافقین و مخالفین را از منظر گفتمان‌های متفاوت بررسی کرده و در مقام نتیجه‌گیری این نزاع را حاصل دو برداشت متفاوت از بدن و مطلوبیت آن: «بدن طبیعی» و «بدن فرهنگی» برآورد می‌کنند. (صص۴۴ـ۴۸) همچنین آنان با گردآوری مجموعه‌ای مدون از آراء نخبگان ایرانی و متون مذهبی، متنی قابل‌مراجعه برای سایر محققین فراهم کرده‌اند. در همین‌زمینه، شاید بر پژوهش‌های بعدی باشد که باری دیگر و این‌بار با توجه به نگرش‌های مردم عادی (و نه نگرش‌های نخبگان) مساله بدن را مورد کنکاش قرار دهند؛ امری که در این کتاب کمتر بدان پرداخته شده است.
کتاب ۴۳۹صفحه‌ای «درآمدی بر تاریخ فرهنگی بدن در ایران» نوشته محمدسعید ذکایی و مریم امن‌پور است و نشر «تیسا» آن را به بازار کتاب عرضه کرده است.

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST