مولانا میراث مشترک فرهنگی ایران و ترکیه است. با وجود این، در دوران معاصر در ترکیه تعداد افرادی که به زبان فارسی آشنا باشند و بتوانند مثنوی را به زبان اصلی آن بخوانند تقلیل یافته است. به همین دلیل لازم بود تا ترجمهای از مثنوی مولانا به ترکی در اختیار مخاطبان قرار گیرد. بهتازگی نشر هجه، ترجمهی کامل مثنوی مولانا را با برگردان دکتر حجابی قیرلانغیچ، استاد زبان و ادبیات فارسی در ترکیه، منتشر کرده است.
قیرلانغیچ تاکنون آثار بسیاری را از فارسی به ترکی ترجمه کرده که از این میان میتوان به مجالس سبعه، بوستان سعدی، گلستان سعدی، دیوان حافظ، صد سال داستان و رمان ایرانی، تذکرهی شاه طهماسب صفوی و سیر اندیشهی سیاسی غرب اشاره کرد.
نشست هفتگی شهرکتاب در سهشنبه هفدهم بهمنماه به رونمایی از این اثر اختصاص یافت؛ در این نشست محمدعلی موحد، توفیق سبحانی، حجابی قیرلانغیچ و عمر فاروق ارگزن حضور داشتند.
مثنویخوانی و خوردن پلو
حجابی شرح چند نکته دربارهی زبان فارسی و جایگاه مثنوی مولانا در ترکیه را ضروری دانست و اظهار داشت: در ترکیه قدمت زبان فارسی بسیار زیاد است؛ از زمان سلاجقه تا امروز زبان فارسی میان اقشار مختلف جامعهی ترکیه از نیروی شگفتی برخوردار است. در دورهی عثمانی فارسی یکی از زبانهای رایج در جوامع فرهنگی ما بود و در مدارس از فارسی در کنار عربی و ترکی استفاده میشد. مثنوی مولانا، بوستان و گلستان سعدی شیرازی در کلاسها تدریس میشد، بهویژه گزیدههایی از بوستان و گلستان. البته در دورهی عثمانی ترجمهی فارسی به ترکی چندان نیاز نبود؛ افراد باسواد با زبان فارسی هم آشنا بودند؛ از اینروی بیشتر جای ترجمه از شرحهای نوشته شده استفاده میشد.
وی افزود: در دورهی جمهوری الفبا تغییر کرد و زبان ترکی رفتهرفته از ریشههای خود فاصله گرفت؛ از آنپس نیاز به ترجمه حاصل شد؛ پس از این مقطع مترجمان به ترجمهی مثنوی و دیگر آثار کلاسیک فارسی پرداختند. به طور کلی میتوان گفت در زمان عثمانی و جمهوری بیش از بیست عنوان شرح و ترجمه از مثنوی در زبان ترکی صورت گرفته است؛ البته در دورهی عثمانی میتوان از دو ترجمه سخن گفت؛ یکی ترجمهی سلیمان نحیفی است که از اصل مثنوی به ترکی عثمانی صورت گرفته است؛ جز آن ترجمههای بسیاری هم صورت گرفته است که عموما ناقصند. در دورهی جمهوری دور تازهای از ترجمه آغاز شد؛ طاهر مولوی، عبدالباقی گولپینارلی و دیگران به ترجمهی مولوی پرداختند.
حجابی در ادامه به رویکردهای دوران معاصر در خصوص ترجمهی آثار فارسی پرداخت و اظهار داشت: سال 2007 از سوی یونسکو سال مولانا نامگذاری شد؛ از آنپس مولویپژوهی در ترکیه فزونی یافت و ترجمههای متعددی از آثار او صورت گرفت. من نیز به یاری یکی از دوستانم ترجمهای را در همان سال عرضه کردم که به همت شهرداری قونیه چاپ شد. اخیرا من جسارت کردم و ترجمهی منظوم تازهای، با توجه به اوزان شعر قدیم ترکی، ارائه کردم. البته مثنوی تنها با ترجمهها به ذهن نفوذ نمیکند؛ باید شرحها و تحلیلهای زیادی نگاشته شود، بهویژه در ترکیه که از زبان فارسی خیلی فاصله گرفته است. در اتحادیهی نویسندگان ترکیه جلسات مثنویخوانی برگزار میشد؛ هفدهسال طول کشید تا تمام مثنوی را در آنجا بخوانیم و شرح بدهیم؛ این سبب شد در شهرهای دیگر ترکیه نیز مثنویخوانی آغاز شود.
وی در انتها ضمن اشاره به رسم مثنویخوانی در دورهی عثمانی، شرح قولی از یحیی کمال، آخرین شاعر عروضی ترک، را ضروری دانست و اظهار داشت: او میگوید اجداد ما با خواندن مثنوی و خوردن پلو تا دروازهی وین پیش رفتند. این سخن حال و هوای جامعهی عثمانی را بازگو میکند؛ در آن زمان همهجا مثنوی و مثنویخوانی دایر و رایج بود؛ تقریبا در همهی شهرهای بزرگ مولویخانه وجود داشت که امروز تنها تعداد اندکی از آنها باقی است.
حسادتی منتهی به بهشت
محمدعلی موحد در ابتدا به اقدامات ترکها در ادوار مختلف در حوزهی زبان فارسی و ترجمهی متون کلاسیک پرداخت و تصریح کرد: بر اساس تحقیقاتی که انجام دادهام، از دورهی صفوی تا دههی هشتاد میلادی، هر سیسال یکبار ترکها ترجمهی تازهای از مثنوی عرضه کردهاند. در عصر حاضر هم آنچنانکه مطلع شدهام اتفاقات درخور توجهی صورت گرفته است؛ از آنجمله چاپ ترجمهی اونی گونگ است که پیشتر اجازهی انتشار نیافته بود. از آنپس هم ترجمهی منظوم دکتر حجابی بیانگر این است که مولوی در ترکیه دنبال میشود. در ایران کتابهای بسیاری دربارهی مشکلات مثنوی نوشته شده است؛ اما شرح مثنوی از زمان زندهیاد فروزانفر آغاز شده است؛ حال آنکه ترکها از سالها پیش در این حوزه مداومت میورزند.
وی تاکید کرد: ما امروز از دو زبان ترکی سخن میگوییم؛ یکی آن ترکی بود که من در گذشته میشناختم و با فارسی چندان تفاوتی برایم نداشت؛ آنچنانکه فارسی را میخواندم آن را هم میخواندم؛ دیگری زبانی است که امروز در پی یک گسست شکل گرفته است و با آن زبان پیشین ارتباط چندانی ندارد. مولانا و خاندان او حق عظیمی بر ادبیات ترکی دارند؛ آنچنانکه بسیاری از محققان بر این باورند که سلطان ولد موسس شعر کلاسیک ترکی است؛ اما آنچنانکه گفته شد، ترکی امروز با ترکی پیشین فرق دارد.
موحد در انتها به مبادلات فرهنگی میان ایران و ترکیه اشاره و از وجود آن ابراز خرسندی کرد؛ وی همچنین به روند رایج چاپ و نشر در ترکیه اشاره کرد و تصریح داشت: مولانا دو نوع از حسادت را برمیشمرد، یکی آنکه انسان را به جهنم میبرد و دیگری آنکه او را به بهشت رهنمون میشود. این کتاب در بهترین شکل ممکن چاپ شده است؛ من غبطه میخورم و حسادت میورزم؛ خوب است نسبت به کارهای خوب حسادت کنیم.
سهل، اما ممتنع
توفیق سبحانی برخی رویکردهای حجابی در ترجمه را تشریح کرد و گفت: کار ترجمهی این اثر سی سال به طول انجامیده است؛ برخی لغاتی که مترجم در کار خود بهکار بسته، سهل و ممتنع است و بسیار دقیق انتخاب شده است. من ابتدا تصور میکردم این اثر بیتشمار ندارد؛ چراکه آن را به درستی ندیده بودم. اما پس از اینکه با مثنوی نیلکسون و مثنوی عبدالباقی گولپینارلی مطابقت دادم، دریافتم بسیار کار دقیقی صورت گرفته است. یکی از عمده محاسن این ترجمه این است که به نظم صورت گرفته است؛ حال آنکه ترجمهی مثنوی به نثر هم خود بسیار دشوار است. این رویکرد محدودیت کار مترجم را افزوده است؛ او علاوه بر اینکه میباید مفهوم را برگرداند، باید هجاها را نیز رعایت میکرده است که با موفقیت این کار را به انجام رسانده است.