«معرفت جاودان» مجموعه ۹۴ مقاله سیدحسین نصر است که در ذیل ۱۲ فصل سامان یافته است. این مجموعه مقالات را نصر به زبان فارسی نوشته و آن را سیدحسن حسینی با راهنمایی وی تدوین کرده است. نشست هفتگی شهرکتاب با معرفی این اثر به نقد و بررسی آرای سیدحسین نصر، سنتگرای دنیای معاصر، اختصاص داشت.
ابتدای این نشست با توضیحات مختصر سیدحسن حسینی، گردآورنده کتاب «معرفت جاودان»، درباره کلیه فصول اثر همراه بود. تدوینکننده این مجموعه مقالات، آن را دایرهالمعارفی در حوزه تفکر دینی، فلسفی و عرفانی به شمار آورد. چینش مقالات در این اثر قراردادی است و این مقالات ممکن است در فصول بیشتر و متفاوتتری چینش یابند. این مقالات، آثار متفرقه و پراکندهای بود که باید جمعآوری میشد. دسترسی ما به افکار نصر عمدتا از طریق ترجمههاست. اکثر مقالات او بعد از انقلاب به زبان انگلیسی نوشته شده است. اما این اثر، دسترسی مستقیم به افکار وآثار نصر به زبان اصلی است. طبیعتا رسمالخط رایج و برخی اشکالاتی که در آن دوران بوده، در این کتاب تغییراتی داشته است. اما سعی شده به ساختار نوشتاری نصر شباهت داشته باشد و اصلاحات ویرایشی که ممکن است مورد سلیقه رایج روز باشد، چندان اعمال نشود. نصر تنها راه نجات ما را اتکا به فرهنگ خودمان میداند. به همین جهت به تواناییهای زبان فارسی توجه خاصی دارد. نصر بین ایران قبل از اسلام و ایران بعد از اسلام پیوستگی منسجمی میبیند. تفکر ما پیش از اسلام با معنویت و دین آمیخته بود و بعد از اسلام روح دیگری به خودش گرفت و تجلیات دیگری به بار آورد.
رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، غلامرضا اعوانی، دیگر سخنران این نشست بود. وی درباره شخصیت علمی و فرهنگی نصر گفت: نصر از چیزی که درباره او از طریق کتابهایش میگویند خیلی بزرگتر است. او واقعا یک شخصیت استثنایی است و اینکه در محافل جهانی این تشخیص را دادند که نامش را به عنوان «فیلسوف زنده» بیاورند، افتخاری برای ماست. کارهایی که او انجام داده تنها از یک نابغه برمیآید. یکی از خصوصیات نصر این است که در زبان انگلیسی خیلی روانتر مینویسد. کتابها و مقالاتش گواه این امر است. او یک محقق دانشگاهی تراز اول است. تمام نوشتههایش سبک تحقیق را در منتهای درجه دارد. نصر یک متفکر اسلامی به تمام معناست. او تا بُن دندان مسلمان است و هرچه قلم زده و قدم زده در راه اسلام بوده است. بسیاری از بزرگان از طریق قلم او و با او، دین اسلام را پذیرفتهاند. نصر همراه هانری کربن و دیگران به حکمت در حوزه دانشگاهی بسیار توجه داشت. او مخالفانی داشت ولی با تمام قدرت و قوت به کارش میپرداخت و آن احیای فلسفه و نوشتن آن به زبان روز و جوانان امروزی بود. آوردن این مسائل در دانشگاه بسیار مهم است و او از موفقترین کسانی بود که جدیترین مسائل فرهنگ اسلامی را به مسائل آکادمیک کشاند، چه با سخنرانی و چه از طریق تربیت دانشجو.
غلامرضا اعوانی مشکل بزرگ فلسفه و علم امروز را نداشتن پیوند با علوم الاهی دانست. وی اعتقاد دارد در دوره رنسانس در عین اینکه علمی کاملا نو و بر پایههای نو آغاز شد اما ارتباط خود را به همان میزان با علم الاهی از دست داد. علوم قدیم همیشه مبتنی بر علم الاهی بود. آنچه در علم جدید اتفاق افتاد این بود که علمای جدید، علمای بزرگی بودند اما از علم الاهی بیبهره بودند. امروزه به دین توجه میشود اما نه به عنوان علم، بلکه تنها یک گرایش است. در محافل آکادمیک اما گرایش به درد نمیخورد و باید مبنای علمی وجود داشته باشد که این مبنای علمی در گذشته بوده است. نصر از افراد استثنایی بود که با تربیتی که در هاروارد داشت، پایهریز نوعی جهانبینی علمی بر مبنای الاهی شد. البته خیلیها این نظر را قبول ندارند و مهم نیست. اگر ما قرار است جامعهای اسلامی داشته باشیم که نباید علم، هنر، فکر و وجودمان تماما غربی باشد و بگوییم دلمان مسلمان است. دین باید در تمام مظاهر وجود انسانی ظهور و بروز داشته باشد و نصر در تمام این ابعاد صاحبنظر است و کتابها و آثار زیادی در اینباره نوشته و کارهای مهمی انجام داده است. علم در وجود سکولار است. این دید سکولار با دید الاهی جمع نمیشود. دید نصر به غایت الاهی است و تمام مسائل را از دیدگاه حکمت الاهی و دینی بررسی میکند و مسئلهای از این حیطه خارج نمیشود.
حسین کلباسی، دیگر سخنران این نشست، درباره جامعیت آرای نصر اذعان داشت: پیش از این، مقالاتی از نصر را مطالعه کرده بودم اما فهرست نودوچهارگانه فهرست مقالات فارسی یک استاد، آن هم در دهه سی و چهل فینفسه تاملبرانگیز است. کتاب «معرفت جاودان» بخش فارسی مقالات نصر است. بیتردید اگر با هر رویکرد و رهیافتی به این مقالات نگاه کنیم، جامعیتی را القا میکند و این جامعیت چیزی نیست که در زمان حاضر به راحتی بتوان از آن گذشت. اگر حکمت و حکمتدانی را وصفی برای احاطه به علوم مختلف در قدیم میدانستند در دنیای معاصرِ متفرق و متکثر ما، گمان میکنم نصر مصداق آن باشد. این تنوع در رشتهها و حوزههای مختلف معرفتی، خصلتی دارد که گمان میکنم برای ما طلاب مکتب فلسفه یا عرفان بسیار مهم است. در عین حال بر این تفرق، وحدت و نوعی انسجام درونی حاکم است که در این کتاب مصداق آن را میتوان به وفور یافت. ویراستار این اثر در مدخل این مجلدات توضیحاتی درباره تفکر نصر دادهاند. اینکه سنتگرایی چیست و ناظر به چه وجهی از وجوه معرفتی، عینی و نظری عالم معاصر است و از چه مجاری و مصادری نشات میگیرد، در تفکر نصر عبور از شرقشناسی احساس میشود. نصر با توجه به مطالعاتی که چه در ایران و چه در خارج از کشور داشت و آشنایی با شرقشناسان معروفی مانند کربن و دیگرانی که در جامعه اروپایی بودند، این نقص و عدمتمامیت و مشکلات تفکر شرقشناسی را دید. اگر تفکر شرقشناسی به مثابه یک روش مدنظر باشد، کسانی مثل ادواردسعید هم کاملا این مسئله را نقد کردند. اما نقد نصر غیر از چیزی است که مدنظر ادواردسعید بوده است. او معتقد است که تفکر شرقشناسی در غالب موارد آمیخته با اغراض سیاسی بوده و یا اینکه توجه به خصلتها و ویژگیهای درونمتنی نداشته است. یعنی در واقع شناخت آن سرمایه به عرض بوده نه به ذات. نصر با توجه به آنچه ادوار مختلف شرقشناسی پشت سر گذاشته و به خصوص دوره متاخر و شاید با وجود محاورات متعددی که با کربن داشته، متوجه اشکالات و کاستیهای شرقشناسی شده است.
کلباسی درباره رویکرد نصر به سنت یادآور شد: نصر در بحث سنت، ملاحظه و دریافت درونمتنی دارد و سنت را از درون متن میبیند نه از بیرون متن. همین موضوع است که دغدغه نصر است که حتی جریان منورالفکری دوره معاصر نسبت به اسلام و ایران این آفت مشترک را داشته که سنت را بر اساس متدولوژی غربی یا بر اساس برخی از پارادایمهای شایع مطالعه کرده است. نکته دیگر مراوده با متن سنت نه به لحاظ صوری و تکلف، بلکه به عنوان نیاز و شنیدن روایت دست اول است. او چند ویژگی را برای تفکر ایرانی برشمرده است، یکی از آنها که فوقالعاده مهم است، قدرت جذب و انجذاب روح ایرانی است. روح ایرانی در تاریخ خودش نشان داده که حتی عناصر متضاد را در داخل خودش مستحیل میکند که نکته بسیار مهمی است. اینکه میگویند ایران پل شرق و غرب است، این پل فیزیکی نیست. اگر هم باشد و جنبههای ژئوپلیتیک داشته باشد بیشتر جنبه روحی، روانی و معنوی دارد. این اتصال چیز اندکی نیست. نکته دیگری که نصر و در متن و سیاق مقالات فارسی خود بسیار بر آن تاکید کرد، توجه به نقاط تاریک در بسط تفکر فلسفی در ایران است. نقاط تاریک، نقاط ناگفتهای است که مورخان ما یا بسیار به اجمال به آن پرداختند یا اصلا نپرداختند. نصر هم به اجمال این را به تصویر کشید و هم اجمال را به تفصیل درآورد. از حوزه فلسفی تهران و اصفهان که الان در ادبیات امروز ما خود را منعکس کرده است، در دهههای سی و چهل خبری نبود. اگر نصر هم به تنهایی عهدهدار این وظیفه سنگین نبود، اما به هر حال جرقه این امر را زد. معرفی کردن کارهای ملاعلی زنوزی، آقاعلی حکیم و دیگرانی را که هر یک میتوانند مولف این میراثداری و حرکت سیال باشند، نصر برعهده داشت.