هادی مشهدی: اول اردیبهشت ماه جلالی، روز بزرگداشت سعدی شیرازی است. این مناسبت توام شده است با نامگذاری سال ۲۰۱۳ به نام سال فرهنگ ایران، در ترکیه. مرکز فرهنگی شهر کتاب به این مناسبت، برنامههایی را با هدف برقراری کنشها و تعاملاتی فرهنگ بین ایران و ترکیه تدارک دیده است. از آن دست همایشی دو روزه است که ۲۷ و ۲۸ فروردین ماه، با حضور جمعی از ادبای دو کشور با موضوع بررسی مشابهتهای لسانغیب سعدی شیرازی با یونس امره شاعر ترک برگزار میشود.
در روز نخست این همایش، دکتر ضیاء موحد، دکتر توفیق سبحانی، دکتر مصطفی تاتجی، دکتر مصطفی چیچکلر، علی اصغر محمدخانی و کوروش کمالی سروستانی حول موضوعاتی چون، حکمت و میراث بهجای مانده از سعدی و یونس امره، تاثیر یونس امره از سعدی و ادب فارسی و دو شاعر زبان آفرین سخن گفتند.
شاعر دوستی
محمدخانی، قطعهای از سخنان دریاارس، ادیب معاصر ترک را در تاکید بر وجود مشترکات فرهنگی بین ایران و ترکیه بازخواند: «در هیچ کشوری به اندازهی ترکیه، علاقهمند به فراگیری زبان فارسی وجود ندارد. علاوه بر آموزش زبان فارسی در دانشگاهها، در بعد شخصی نیز علاقهمندان فراوانی به فراگیری زبان فارسی، وجود دارند. دلیل آن این است که آنها برای استفاده از متون ادبی گذشته و حتا تاریخ خود، به یادگیری زبان فارسی نیاز دارند. امروز هم این ارتباط وجود دارد؛ علاقه به زبان فارسی تا سالهای سال ادامه خواهد داشت، زیرا هنوز تنها یکی از هزار گنجینهی گذشته به ترکی منتقل شده است و هزاران نسخهی خطی در کتابخانههای ترکیه در انتظار تحقیق و بررسی هستند.»
وی تاثیرات فرهنگ فارسی بر منطقهی آناتولی و آسیای صغیر را در طول تاریخ بازگو کرد: داد و ستدهای فرهنگی مردم ایرانی با اهالی آناتولی و آسیای صغیر هیچگاه قطع نشده است. نفوذ فرهنگ و اندیشهی ایرانی در آن مناطق، طی دوران قبل و بعد از اسلام، به ویژه از قرن هفتم به این سو، در تحقیقات متعدد تایید شده است. در بخشهایی از آناتولی شرقی، مناطق جنوب شرقی بیننهرین، مناطق کردنشین و بخشهایی از سوریه زبان فارسی رایج بوده است.
محمدخانی افزود: شاهنامهخوانی و سعدیخوانی در دربار سلجوقیان به شکلی گسترده رواج داشته است، به عبارتی این دوره در ترویج زبان و ادب فارسی دورهای خاص محسوب میشود. پس از حملهی مغول بسیاری از ادبای فارسیزبان به منطقهی آسیای صغیر مهاجرت کردند و فرهنگ ممزوجی در آنجا پدید آوردند. از آن جمله میتوان به افرادی چون نجمالدین رازی، بهاء ولد و ابن بیبی اشاره کرد. تاریخ ابن بیبی، به خوبی بیانگر نفوذ فارسی در این منطقه است. این تاثیر از دورهی جمهوری به بعد رفتهرفته کم شده است.
وی دلایل بررسی توامان یونس امره و سعدی در این نشست را تشریح و خاطرنشان کرد: سال ۲۰۱۳ سال فرهنگ ایران در ترکیه است، به این مناسبت برنامههای متعددی در شهر کتاب تدارک دیدهایم. اولین برنامه همین همایش است. بر خلاف بیشتر شعرای ترک، اشعار یونس امره یکسره به زبان ترکی سروده شدهاند؛ بنابراین زبان ترکی به نوعی وامدار اوست؛ این مشابه نقشیست که سعدی در اعتلای زبان فارسی دارد. از این روی او را مظهر زبان فارسی در حوزههای مختلف ادبی میدانیم. امره نیز شاعریست که در قرن هفتم اشعاری به تمامی ترکی میسراییده است و در بین مردم نفوذ قابل توجهی داشته است. از این روی انتخاب سعدی و امره نگاه به دو زبان و ادبیات و مشترکات بین آنهاست. امره در ایران بسیار ناشناخته است؛ برگزاری این همایش میتواند باعث شناخت او نزد ایرانیان شود.
محمدخانی در انتها به تشریح برخی ویژگیها و دیدگاههای یونس امره و همچنین مشابهتهای و مغایرتهای آنها با نوع نگاه و اندیشهی سعدی پرداخت. وی تصریح کرد: امره شاعری عرفانی است. بیشتر اشعار او حول مضامینی چون عشق، دوستی، صلح، انسان دوستی و نظایر اینها سروده شده است. این دست مضامین فارغ از تفاوتهایی در نوع نگاه در آثار سعدی نیز به وفور دیده میشود. مشرب امره مبتنی بر وحدت وجود و متاثر از حلاج بوده است. نام او چون سعدی مظهر محبت، دوستی و صلحطلبی است. امره مضامین مد نظر خود را در زبانی محاورهای و بیتکلف چون باباطاهر بیان کرده است. او در اشعار خود بیش از صورت به معنا بها داده است، حال آنکه سعدی به این هر دو توجه داشته است. او در تبدیل زبان ترکی به ادبیات نقشی بهسزا داشته است.
شیرازبند زبان و ادبیات فارسی
کمالیسروستانی، جایگاه سعدی نزد ایرانیان و جهانیان را تشریح کرد: سعدی شاعر بزرگ ایران زمین. منادی صلح و عشق و دوستی. و شاعری است ماندگار در ذهن و زبان ایرانیان و جهانیان. سعدی شیرازبند زبان و ادبیات فارسی و پایهگذار مکتب ادبی شیراز است. رمز و راز شکوه و ماندگاری آثار سعدی همچون دیگر شاعران کلاسیک جهان رویکرد انسانگرایانه و خداجویانه به ارزشهای مشترک فرهنگ جهانی همچون عشق، دوستی، صلح، احترام به یکدگر، حکمرانی عاقل و عادل، شادی و نشاط و مرگ و زندگی است. مدارا و مهربانی، رنج و مقاومت، زیبایی و شادمانی، کمآزاری و خدایترسی از ویژگیهای آثار و جهانبینی سعدی و دلیل ماندگاری و اقبال به او در فرهنگ جهانی است.
وی افزود: در جهان اسلام سعدی بانفوذترین شاعر ایرانی بود و بهویژه در دو امپراتوری بزرگ اسلامی، امپراتوری عثمانی در آناتولی و بالکان و امپراتوری گورکانی در هند که فارسی، زبان فرهنگی هر دوی آنها به شمار میرفت شهرت و محبوبیتی کمنظیر داشت. در واقع از درون همین دو امپراتوری بود که آوازهی سخن سعدی از مشرق به مغرب زمین رفت.
رییس مرکز سعدیپژوهی خاستگاه فرهنگی و جغرافیای این شاعر و تاثیر آن در آن در رویکرد و نگاه او را بررسی کرد. وی گفت: سعدی زادهی شیراز و برآمدهی فرهنگ ایرانی ـ اسلامی در قرن هفتم هجری و سیزدهم میلادی است؛ قرنی که در تاریخ بشری و بهویژه تاریخ اروپا نطفههای آغازین روشنگری با آثار پترارک و بوکاچو پیوند خورده است. پیوندی که در قرنهای بعدی به رنسانس تبدیل میشود و به شکوفایی اروپا. طرفه آنکه آنچه بعدها ویژگیهای ادبیات روشنگری شناخته میشود پیش از این در آثار سعدی خلق شده بود.
کمالی سروستانی، بر اهمیت و وجوه تاثیرگذاری آثار سعدی به ویژه گلستان تاکید و خاطرنشان کرد: گلستان سعدی نخستین کتاب فارسی بود که به یک زبان اروپایی ترجمه شد. و زمینهی آشنایی شاعران، نویسندگان، فیلسوفان و اندیشمندان غرب را فراهم کرد. «سعدی سنتشناس و سنتآفرین بود» و از منادیان روشنگری در ایران قرن هفتم / سیزدهم. و به همین دلیل است که شاعران و اندیشمندانی چون ولتر، هوگو، دیدرو، لافونتن، گوته، شیلر، پوشکین، رنان، امرسون، بالزاک، موسه و بسیاری دیگر از او متأثر شدند. از سال ۱۶۳۶ میلادی که اولین گزیدهی گلستان با ترجمهی آندره دوریه به زبان فرانسوی چاپ و منتشر گردید تا امروز، آثار سعدی به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی، لاتین، ژاپنی، چینی، روسی، لهستانی، هلندی، ایتالیایی و... ترجمه و منتشر شده است.
وی افزود: در شبه قارهی هند سعدی جایگاه ویژهای دارد. گلستان و بوستان کتاب درسی بوده است. اولین کلیات سعدی در کلکته به چاپ رسیده است و آثار سعدی به زبانهای اردو، پنجابی، سندی، سنسکریت منتشر شده و کتاب «کریما» ی سعدی که در ایران کمتر شناخته شده در شمارگان گستردهای چاپ و منتشر شده است.
در حوزهی امپراتوری عثمانی آثار سعدی و بهویژه گلستان و بوستان همواره از اقبالی عام برخوردار بوده است. شروح مفصل شمعی و سودی بر گلستان یکی از نشانههای این اقبال است. برخی منابع کهنترین ترجمهی گلستان به ترکی را منسوب به سیف فرغانی شاعر قرن هفتم میدانند.
مدیر مرکز سعدیشناسی در شرح روند خوانش آثار سعدی در ترکیه گفت: روند خوانش آثار سعدی و سعدیپژوهی سه دورهی متفاوت را در ترکیه پشت سر گذاشته است: دورهی پیش از فرمانروایی عثمانیان، دورهی عثمانی و دورهی جمهوریت. در دورهی اول، سعدی در آناتولی چندان پرآوازه بود که افلاکی اثر ماندگار خود «مناقب العارفین» را با بخشی از مقدمهی گلستان آغاز میکند. در دورهی عثمانی تألیف و تدوین شرحهای مختلف گلستان و بوستان نشاندهندهی اهمیت ادبی و آموزشی آثار سعدی است و در دورهی جمهوریت و پس از تغییر الفبای عربی و تبدیل آن به الفبای لاتین «در وزارت فرهنگ ترکیه ادارهای به نام ادارهی ترجمه تأسیس شد که مؤظف بود در ترجمهی متنهای جدید و کهن به ترکی با الفبای لاتین بکوشد. از نخستین تجربههای این اداره، بازنویسی بوستان و گلستان به خط لاتین و انتشار آن بود.»
وی ادامه داد: سعدی شاعری جهانی است. و جهان شاعر نیز در آثارش اقصای عالم را در برمیگیرد. و در نثر و نظم به شهرها و گسترهها و کشورها و قبیلهها و اندیشهها و دینهای مختلف میپردازد. از هند، سند، چین، مصر، روم، غزنین، خجند، بابل، بغداد، بلخ، مکه، بیتالمقدس، شام، یمن، ختن، یونان، زنگبار، صَنعا، کشمیر، دمشق، طرابلس، سخن میگوید و از فارس و تاجیک و تازی و ترک و تتر و از مسلمان و نصرانی و یهود و هندو، و از فلاطون، ذوالنون و فیلسوفان یونان و روم.
کمالی سروستانی ضرورت بررسی دیدگاهها و اندیشههای سعدی در قیاس با ادبای دیگر کشورها را تبیین کرد. وی گفت: واژه «ترک» و ترکیبهایی چون ترکان، تنگ ترکان، ترکان یغمایی، ترک ختایی و ترک شیرازی جمعاً ۳۲ بار در کلیات سعدی آمده است. سعدی به ترک هم به عنوان قومی ماندگار و به هم به عنوان صفتی پرنگار میپردازد و با این ابیات عشق و تعهد خود را به جهان و داشتههایش ابراز داشته و پس از او در طول هفتصد سال جهان عشق و احترام خود را به او ابراز میدارد. از این رو، مرکز سعدیشناسی با همکاری و پایمردی معاونت فرهنگی شهرکتاب بر آن شد که علاوه بر برگزاری آیینهای یادروز سعدی در ایران، هر ساله نیز به همنشینی سعدی با یکی از بزرگان ادب جهان بپردازد و از اینرو این نیت میمون را از سال ۱۳۹۱ با نشست سعدی با پوشکین آغاز کرد و امسال نیز همایش سعدی و یونس امره در حال برگزاری است. امید است با همکاری رایزنیهای فرهنگی ایران در جهان و نیز رایزنیهای فرهنگی کشورهای جهان در ایران در سالهای آینده نشستهای سعدی و سروانتس، سعدی و متنبی، سعدی و شکسپیر، سعدی و ویکتور هوگو، سعدی و دانته، سعدی و شیلر، سعدی و تاگور و سعدی و الیوت برگزار گردد.
گریزهایی به آسمان و صحرا و دریا
ضیاء موحد، زبانآفرینی را وظیفهی شاعران دانست و بر این معنا تاکید کرد: این نکتهای بسیار مهم است. با توجه به حضور نثرنویس، تولید ترکیبها، استعارهها و تشبیهها همچنان بر عهدهی شاعر است و نه نثرنویس؛ از اینروی هرگاه زبان دچار ضعف شود، با تکلف و تصنع همراه شوند، این شاعران هستند که باید به تصحیح آن همت کنند. آن هنگام که مغولها حمله کردند، کتاب سوزاندند و اساس تمدن و شهرنشینی را برچیدند این سعدی بود که ظهور کرد و با گلستان و بوستان باعث اعتلای زبان فارسی شد. جالب توجه است که به زعم غالب محققان، شیراز قبل از سعدی شاعر و سنت شعری نداشته است، ولی او یکباره سنتی پدیده میآورد و آن شهر را به مهد شعر بدل میسازد.
موحد افزود: استاد فروزانفر، در تاریخ ادبیات خود، سخن و سخنوران، که آن را نه بر اساس دستهبندیهای سیاسی که بر اساس سبک نگاشته است، به سبک شیرازی اشاره کرده است؛ گرچه حول این موضوع مطلب دیگری ارائه نشده است اما میتوان حدس زد که مراد او، آن خط زبانی و قدرت بیانی بوده است که سعدی در شعر خود آورده است تا بعدها به شکل یک سنت مطرح شود.
وی این ویژگی را به عنوان یکی از وجوه اشتراک بین امره و سعدی خواند و ادامه داد: در آن مقطع زمانی غالب شعرا به زبانهای فارسی و عربی سخن میگفتند، اما او ترکی را برگزید، آنهم در قالب محاوره و فولکلور که زندهترین نوع زبان است و شاعر باید از آن تغذیه کند. زبان پر طمطراقی که شاعران امروز، به حق از آن گریزاناند، زبانی نبود که امره برای کار خود برگزیند. پس از او افراد زیادی در سبک و سیاق او شعر سرودند و در آن سنت گام نهادند؛ میتوان همهی آنها را امره پنداشت، اینکه اشعاری به او نسبت داده شوند که او نسروده است، باعث نگرانی نیست، چراکه آن اشعار در سبک و سنت او سروده شدهاند. کما اینکه اتفاق مشابه در مورد اشعار حافظ و شاهنامه نیز مصداق دارد.
موحد وجوه تشابه بین امره و سعدی را برشمرد. موحد گفت: بعد از حافظ در سنت شعری ما، به ویژه غزل، نوعی پراکندگی به وجود آمد، در حدی که باعث شد برخی غزل را شعر پاشان بنامند. چنین رویکردی در اشعار سعدی مشاهده نمیشود، اشعار عاشقانهی او همواره از ساختاری یکپارچه و منسجم برخوردارند. این ویژگی در اشعار امره هم دیده میشود؛ اوگاه حول یک موضوع نوسان میکند ولی همچنان خود را در مسیر اصلی نگاه میدارد. نکتهی دیگری که آن دو را به هم نزدیک میکند، مبحث پندآموزی است. ارتباط بین ادبیات و اخلاق همواره مورد بحث ادبا بوده است؛ اینکه آیا میتوان ادبیات را بدون اخلاق متصور شد؟ بسیاری از ادبا، به ویژه ادبای انگلیسی اخلاق را به مثابه جوهری برای ادبیات میدانند. غالب شاعران کلاسیک اندرزگو بودهاند، از این جهت امره بسیار به سعدی شبیه است.
وی پس از ذکر نمونههایی در تایید این معنا شرح دو مورد در تفاوتهای امره و سعدی را ضروری دانست و گفت: امره اشعار عاشقانه، چون سعدی ندارد و مایهی بسی تعجب است. عاشقانههای او عرفانی است حال آنکه اشعار عاشقانهی سعدی یکسر زمینی، جسمانی و انسانی هستند؛ استاد این فن در ادبیات فارسی همانا اوست. دیگران به انحای مختلف گریزهایی زدهاند به آسمان و صحرا و دریا و جز آنها، ولی سعدی هم واره در جامعهی انسانی مانده است. تفاوت دیگر بین آن دو را میتوان در رویکردهای عرفانیشان یافت؛ امره شطحیاتی دارد که مثل آنها را در اشعار سعدی نمیتوان یافت، به عبارتی اغراقگوییهای تصوف رایج قرن هفتم در امره آثار امره بسیار دیده میشود و در سعدی نه.
پایان متاخران و آغاز متقدمان
دکتر مصطفا تاتجی در بیان شباهتهای موجود در آثار امره با فرهنگ ایرانی گفت: او از جنبهی اخلاقگرایی به سعدی، از جنبهی ملامتگری به حافظ و از جنبهی اسطورهشناسی به عطار، مولانا و فردوسی شباهت دارد، از آنجا که از میراث فرهنگی آنها بهره برده است، برای شما غریبه نیست. حال باید دریافت که او در فرهنگ ترکی در پی بیان چه مفهومی بوده است. یکی از ادبای ترک دربارهی او میگوید: «امره پایان متاخران و آغاز متقدمان است.»
وی افزود: معنا و مفهوم این نظریه را میتوان در بیتی از امره دریافت: کسانی که پیش از ما آمدهاند، معنا را به صورت پنهان بیان کردهاند، چون از مادر به دنیا آمدهام، بر آنام تا این حقایق را به صورت عریان بیان کنم. بنابراین میتوان گفت، او آنچه را متقدمین به صورت پنهان بیان کردهاند، آشکارا بیان کرده است. از اینرو میتوان او را سرآغازی در تاریخ ادبیات ترکیه دانست.
تاتجی دیگر ویژگیهای امره را اینگونه تشریح کرد: پیامبران و اولیا خدا آنچه را مد نظر داشتهاند، با زبان مردم بیان کردهاند، بزرگی امره نیز در توانایی سخن گفتن با زبان خلق است. او معنای ازلی و حقیقی و موضوعات مجرد را با زبان مردم و در شکل و صورتی ساده به آنها رسانده است. این رویکردیست که در فرهنگ ما با عنوان سهل و ممتنع از آن یاد میشود. امره، عشق الهی و مفهومی چون وحدت وجود را به سادهترین شکل، در جملات و کلماتی برگرفته از کوچه و بازار بیان کرده است.
وی مختصری دربارهی جایگاه امره نزد محققان و پژوهشگران ترک بیان کرد: در ارتباط با او تلاشهای بسیاری در ترکیه صورت گرفته است. اما آن کارها هنوز به پایان نرسیده است، چراکه سرودههای الهی و دینی که از سنت شفاهی جمعآوری شدهاند مسالهای تازه را پیش روی ما قرار دادهاند. از اینروی تلاش خود را در جستجوی صنعتهای جدید ادامه میدهیم. متاسفانه امره نزد روشنفکران دورهی عثمانی جایگاهی در خور نداشته و مورد توجه قرار نگرفته است، به همین دلیل نام وی در تذکرههای ایشان نیست. علت این امر این است در آن مقطع تاریخی زبان ادبی حاکم بوده است، بنابراین آثار خارج از آن چارچوب بروز و ظهور نمییافتند. اما اشعار امره در تکیهها، خانقاهها و زوایا همواره خوانده میشده است. امروز نیز اشعار او مورد توجه محققان و پژوهشگران قرار گرفتهاند و کارهای زیادی حول آنها انجام میشود. دکتر تاتجی، در ادامه برخی اشعار امره را خواند و به تشریح و تفسیر آنها در زوایای گوناگون پرداخت.
شاعرترین شاعر ترکیه
توفیق سبحانی در شرح جایگاه امره نزد ترکان و پارهای از ویژگیهای او گفت: امره شاعرترین شاعران ترکیه است، او از زمان حیات خود تا به امروز برقلهی شهرت نشسته است و نام او همچنان در دیوان شاعران تکرار میشود. حیات او در سده سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم میلادی و هفتم، هشتم و نهم هجری ثبت شده است. مطابق روایتی، امره در سال ۶۳۸ هجری قمری، مطابق با سال وفات ابن عربی متولد شده است و در سال ۷۲۰ هجری قمری مطابق با سال فوت شیخ محمود شبستری از دنیا رفته است. روایات متعددی دربارهی جزئیات زندگی او و مدفنش ذکر شده است. شخصیت واقعی او مجهول است. برخی اصل و نسب او را منتسب کردهاند به آن دسته از اهالی خراسان که به سبب حملهی مغول، به آناتولی نقل مکان کردهاند. اشعار زیادی نیز به او منتسب شده است.
وی ادامه داد: مرحوم پرفسور محمد فواد اوگوپریلی در کتاب صوفیان نخستین در ادبیات ترک حق مطلب را دربارهی او به بهترین وجه ادا کرده است. این کتاب به فارسی برگردانده شده است. شهرت امره نه به خاطر کلماتیست که به کار برده است؛ او خود میگوید: من برای جنگ به دنیا نیامدهام، رسالت زندگی من عشق است. تصور خدا چون آیینهای ست/ انسان که بدان مینگرد چهرهی خود را در آن میبیند. برخی او را امی خواندهاند؛ امره خود نیز بارها بر این مهم تاکید کرده است، البته به نظر میرسد مراد وی بر دوران قبل از ورودش به تصوف دلالت دارد، او خود را در آن دوران جاهل خوانده است.
توفیق سبحانی پس از ذکر برخی مصادیق در تایید این معنا ارتباط وی با مولانا را تشریح کرد و گفت: برخی روایات مبنی بر این هستند که آن دو یکدیگر را ملاقات کردهاند و امره احترام زیادی برای مولانا قائل بوده است. از دیگر سو مولانا نیز دربارهی او گفته است: «بر هر مقامی بلند که میرسیدم جای پای عارفی ترک را پیش از خود آنجا میدیدم.» به یقین، او کسی جز امره نیست. البته لازم به تاکید است که من مصادیق بر صحت این مطلب نمیشناسم. دیگر اینکه امره مثنوی را کتابی مفصل خوانده و آن را در دو بیت خلاصه کرده است. مولانا نیز ابیات او را تصدیق کرده است و میگوید: اگر قادر بودم به این اختصار بگویم، مثنوی را نمیسرودم.
دکتر توفیق سبحانی در انتها نمونههایی از اشعار امره برگرفته از آثار مولانا و سعدی را با ذکر منابع آنها بازخوانی کرد.
حکمتها، جاری چون ضربالمثل!
چیچکلر، مباحث خود را بر تاثیر سعدی در ادبیات ترک متمرکز و تصریح کرد: در جغرافیای آناتولی، سعدی شخصیتی مهم و ارزشمند است. او یکی از خود ما محسوب میشود. سعدی آثارش را به زبان فارسی نوشته است و حکمتهای خود را به این زبان زیبا بر ما عرضه کرده است. برای فهم این حکمتها در آناتولی انسانها یا باید زبان فارسی را میدانستند یا این آثار را به زبان ترکی بر میگردانند. هر دوی اینها عملی شده است. در اواخر دورهی عثمانی و حتا در دورهی جمهوریت زبان فارسی به عنوان یکی از دروس اصلی مدارس خوانده شد، قواعد آن آموخته شد و گزیدههایی از آثار فارسی در دسترس علاقهمندان و پژوهشگران قرار گرفت. در این میان به آثار سعدی توجه ویژهای شده است، آنها در برنامههای درسی مدارس گنجانده شدهاند. به این ترتیب، در تاریخهای مختلف و مطبعههای متفاوت نسخههای گلستان بارها و بارها چاپ شد و به دست خوانندهی ترک رسید.
وی وارثان میراث سعدی در ترکیه را به سه دسته تقسیم کرد. دکتر چیچکلر گفت: اول؛ شاعران. از قرن سیزدهم به بعد،شاعران ترک زبان بسیاری را میبینیم که ادبا و شاعرانی فارسیزبان را شناخته و آثار آنها را خواندهاند و از نظر، لفظ و بیان از آنان بهرهمند شدهاند. در میان آنها بیتردید نام مولانا، در ردیف اول قرار میگیرد. از دیگر ادبای فارسیزبان و ایرانی، عطار، نظامی، سنایی و سعدی در تالیفات ترک و مثنویهای ایشان ستایش شدهاند و از آنان به عنوان استادان بزرگ یاد شده است.
چیچکلر افزود: گروه دوم وارثان سعدی، عارفان هستند. شاعران متصوف سعدی را بیش از همه دوست داشتهاند. بهویژه از کلام و ابیات او به وفور در آثار خود نقل قول کردهاند. گروه سوم مترجمان و شارحان هستند. آثار ساده، از زمان بسیار قدیم، از سوی خوانندهی ترک با علاقه خوانده شده است و همانا دنیای فکر و احساس او را بنا کردهاند. به این سبب از زمان عثمانی تا امروز، سعدی مولفی بوده است که آثارش بیش از همه خوانده، ترجمه و چاپ شده است. گلستان و بوستان برای خوانندهی ترک یک منبع حکمت است. مجموعهای از قطعات کوتاه باب هشتم گلستان، با عنوان حکمت، به ترکی ترجمه شده است و به صورت ضرب المثل در زبان مردم جاری است.
وی در ادامه تاثیر سعدی بر ادبای معاصر ترکیه را تشریح کرد: یکی از وارثان سعدی، محمد عاکف ارسوی است. او شاعر سرود ملی ما و همچنین شخصیتی مهم در عرصهی اندیشه و عمل در کشور ترکیه است. او بیش از هر کسی به میراث حکمت سعدی ارزش داده است و آن را به نسلهای جدید منتقل کرده است. عاکف از کودکی شیفته زبان عربی بوده است و در راه یادگیری آثار موجود در این زبان تلاش میکرده است. از ادبیات ایران به سعدی علاقهمند بوده است. او علاقهی ویژهای به گلستان و بوستان داشته و او را روح کمال شرق ما نامیده است. تاثیر آثار کلاسیک شرقی در زمینهی شکلگیری دنیای فکری عاکف بسیار مشهود است. علاقهی او به فارسی از کودکی شروع شده است، او نخستین تعلیمات فارسی خود را در سنین نه تا ده سالگی آغاز و گلستان سعدی را در این سالها از بر کرده است.
چیچکلر تاکید کرد: در منظومههای عاکف که هر کدام تابلوی عبرتی هستند، با نشانههای تاثیر وی از اسلوب سعدی مواجه میشویم. این را خود او اینطور بیان میکند: از عجم، سعدی را بسیار خواندهام و گمانم بیش از همه سعدی ادیبی باشد که تحت تاثیرش خواهم بود. به گمانم میان شاهکارهای شرقی و غربی که خواندهام، هیچکدام به اندازهی آثار سعدی در من موثر نبوده است. عاکف، سنایی، خیام، فردوسی، عطار، خاقانی و سعدی را همانند استادان خود دانسته و شعرهای آنها را از بر خوانده است.