هادی مشهدی: بسیاری از فارسیپژوهان، در گسترهی فعالیت خود به تدوین آثاری دربارهی زبان فارسی پرداختهاند. برخی از ایشان حتا نگارش دستور زبان فارسی را نیز دستور کار خود داشتهاند. از آن میان میتوان به یوری روبینچیک ایرانشناس و زبانشناس برجستهی روس اشاره کرد. «دستور زبان ادبی معاصر فارسی» عنوان کتابی است که او در شرح و تبیین دستور زبان فارسی نگاشته است.
این اثر به قلم دکتر مریم شفقی به فارسی ترجمه شده و انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی آن را منتشر کرده است. این کتاب از بسیاری جهات برای استادان زبان فارسی جالب توجه است.
کتاب «دستور زبان ادبی معاصر فارسی»، سهشنبه سوم اردیبهشت، در مرکز فرهنگی شهر کتاب با حضور مترجم، دکتر کوروش صفوی و دکتر مجتبی منشیزاده نقد و بررسی شد.
به دنبال دگرگونی!
مترجم کتاب دستور زبان ادبی معاصر فارسی، بخشهایی از زندگینامهی مولف را در ارتباط با فعالیتهای وی در حوزهی زبان فارسی بازگو کرد: روبینچیک، ایرانشناس و زبانشناس روس، در آغاز سال ۱۹۴۲ در دانشکدهی افسری دانشگاه خاورشناسی مسکو، که به تازگی با دانشکدهی افسری زبانهای خارجی ارتش سرخ، ادغام شده بود ثبت نام کرد. برای او پژوهش پیرامون یک زبان شرقی را انتخاب کرده بودند. در آن زمان بسیاری از دانشجویان، زبانهای ترکی، هندی و چینی را بر میگزیدند. روبینچیک اینگونه به خاطر میآورد: «حس درونیام به من گفت که باید زبان پارسی را انتخاب کنم. ایران همیشه برای من کشور جالبی به نظر میرسید و ریشه و پیوند عمیقی با تاریخ و فرهنگ روسیه داشت. بدین ترتیب پارسی را برگزیدم.»
شفقی ادامه داد: وی دورهی زبان فارسی را در ۱۹۴۵ به پایان رسانید. پس از جنگ در گروه زبانهای خاورمیانهی دانشکدهی افسری مشغول به کار شد و تا پایان شکلگیری نهایی آن در سال ۱۹۵۶، گروه بزرگی از مترجمان افسر و کارشناسان زبان فارسی را تربیت کرد. او بعدها همکار علمی دانشکدهی شرقشناسی فرهنگستان شوروی سابق شد. در ۱۹۵۳ از رسالهی دکتری خود تحت عنوان «جملات مرکب با جملهی پیرو متمم اسمی در زبان فارسی معاصر»، دفاع کرد و در پی آن، این اثر را در ۱۹۵۹ به صورت یک مونوگرافی به چاپ رسانید. دومین مونوگرافی او کتاب زبان فارسی معاصر، در ۱۹۶۰ و در سری کتابهای زبانهای خارجی شرق آفریقا به چاپ رسید.
وی دیگر اشکال آشنایی و ارتباط مولف با ایران و فرهنگ ایرانی را تشریح کرد: اولین سفر روبینچیک به ایران در ۱۹۵۸ و به عنوان یک مترجم انجام گرفت. اما اثربخشترین سفر او به ایران به گفتهی خودش، در ۱۹۶۸ و در هیات یونسکو صورت گرفت. او این امکان را یافته بود که به مدت چهار ماه در سراسر ایران سفر کند. در آنهنگام روبینچیک کار بر روی فرهنگ دو جلدی فارسی به روسی را به عنوان رهبر پروژه و مدیر اجرایی آن آغاز کرد. وی از زحمات و کمکهای ارزندهی دانشمندان ایرانی چون محمد معین، پرویز ناتل خانلری و جعفر شهیدی که به وی کمک بسیاری کردهاند، قدردانی کرده است. روبینچیک روی هم رفته چهار مرتبه در قالب کنفرانسهای علمی گوناگون به ایران سفر داشته است. آخرین بار او توانست در سال ۲۰۰۲ به ایران سفر کند.
مترجم در شرح بخش دیگری از فعالیتهای علمی روبینچیک گفت: همگان سخنرانیها و سمینارهای او را در باکو، تاشکند، دوشنبه و سمرقند به خوبی به یاد دارند. روبینچیک، بارها و بارها در کنفرانسهای زبانشناسی ایرانی شرکت کرده است. تحت رهبری او دهها زبانشناس از رسالهی دکتری خود دفاع کردهاند و بسیاری از ایشان هماکنون خود استاد دانشگاه هستند. روبینچیک سالهای سال زبان فارسی را در دانشکدهی کشورهای آسیایی و آفریقایی وابسته به دانشگاه دولتی مسکو و همچنین در دانشگاه زبانشناسی دولتی مسکو تدریس کرده است.
وی افزود: او پای ثابت تمامی نشستهای علمی و کنفرانسهای بینالمللی و میزگردهایی به شمار میرفت که در زمینهی مسائل زبانشناختی فارسی برگزار میشد. سالهای متمادی و پیوسته، تا زمانی که سلامتیاش به وی اجازه میداد، به طور فعالانه به عنوان عضو هیات داوران در المپیاد زبان فارسی در مسکو فعالیت داشت؛ المپیادی که به همت وزارت فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در روسیه فدراتیو برگزار میشد. او نویسندهی بیش از ۱۵۰ اثر است. روبینچیک هیچگاه به یافتههایش بسنده نکرد، بلکه پیوسته به دنبال دگرگونی، تحول و نوآوری در زبان فارسی بود. از جمله مهمترین آثار وی میتوان به «دورهی مقدماتی زبان فارسی معاصر»، «منوگرافی جملات مرکب با جملهی پیرو متمم اسمی در زبان فارسی معاصر»، «زبان فارسی معاصر»، «فرهنگ لغت بزرگ فارسی به روسی» و «فرهنگ لغتشناسی زبان فارسی» اشاره کرد.
شفقی تاکید کرد: تحقیقات چند سالهی روبینچیک، پایهای برای فراهم آمدن کتاب دستور زبان ادبی معاصر فارسی شد. اثری که سال ۲۰۰۱ به اتمام رسید و جایزهی بهترین کتاب دانشکدهی شرقشناسی فرهنگستان علوم روسیه را دریافت کرد. در سال ۲۰۰۹ این اثر به عنوان اثری با سطح بالا شناخته و ارزیابی شد و جایزهی معتبر و بینالمللی فارابی در بخش پژوهشهای پیرامون ایران و اسلام را به دست آورد.
تخطی از دستور!
صفوی، ضمن تشریح دلایلی دال بر عدم ورود به مباحث تخصصی، بر رویکرد کلینگر خود در بررسی کتاب دستور زبان ادبی معاصر فارسی، تاکید کرد. وی گفت: کتابهای دستوری که خارجیها بر زبان فارسی مینویسند، نمیتوانند برای ما مفید باشند؛ آنها نمیتوانند اساس کارهای تخصصی ما در این حوزه باشند. علاوه بر این، در اساس، پژوهشگران و حتا صنعتگران روسیه کار جدی و اساسی نمیکنند. استنادات آنها بسیار کهنه است. مراجعی که در همین کتاب استفاده شدهاند، به زمانی قبل از تولد من باز میگردند.
استاد حوزهی زبانشناسی، یکی از دلایل عدم تفوق این اثر را، تجمع مطالب فراوان در حجمی کم دانست و تاکید کرد: به عنوان نمونه میبینیم که دکتر دبیر مقدم، مقالهای نزدیک به هفتاد صفحه، تنها دربارهی «را» مینویسد، حال آنکه وقتی چاپ میشود و در معرض نقد قرار میگیرد، همکاران ایراد که میگیرند که برخی مطالب از قلم افتاده است. حجم این کتاب مناسب است، ولی انبوه مطالب ناقص و کوتاه بیان شدهاند.
وی نام اثر را نیز ناصحیح ارزیابی کرد و ادامه داد: «دستور زبان ادبی معاصر فارسی» نامی بیمعناست. چراکه نمیتوان برای ادبیات دستور نوشت، در اساس برای ورود به ادبیات باید از دستور تخطی کرد. اگر مراد مولف دستور ادبی باشد، باید متون ادبی را مورد بررسی قرار دهد. ابتدا تصور کردم ترجمهی عنوان به غلط صورت گرفته است، حال آنکه اینگونه نیست و عینا همین عنوان بر جلد کتاب اصلی درج شده است. این عنوان مورد قبول متخصصان ما نیست.
صفوی در انتها، محاسنی را برای کتاب دستور زبان ادبی معاصر فارسی برشمرد: با برگردان این قبیل آثار میتوانیم دریابیم که مطالعات زبانشناسی پژوهشگران و محققان دیگر کشورها، حول زبان فارسی، در چه سطحی است. فارغ از اینکه ما نمیتوانیم با رجوع به آثار آنها دستور زبان فارسی را فراگیریم، باید دشواریها و امکانات اندک آنها را در نظر داشته باشیم؛ از این نظر کار آنها بسیار ارزنده است.
فاصله، زبان، دستور!
منشیزاده، استفاده از منابعی تازه در کتاب دستور زبان ادبی معاصر فارسی و همچنین مباحث تازهای را که در آن طرح شده است از جمله دلایل پیشنهادی وی برای برگردان این کتاب برشمرد. منشیزاده برخی از ویژگیهای کتاب را عنوان کرد: دستور زبان ادبی معاصر فارسی، بخشهای متعدد دستور زبان فارسی، از نخستین لایههای زبانی، آوا و واج، تا جملات مرکب را در خود دارد. بنابراین، در این کتاب همهی مفاهیم حول زبان، جز معناشناسی و گفتمان گرد آمده است. به اعتقاد من کتاب دستور زبان ادبی معاصر فارسی میتواند مجموعهی خوبی برای افراد غیر متخصص در مقاطع پایین تحصیلی و محققان دیگر رشتهها باشد، چراکه مبحث تازهای در حوزههای تخصصی ندارد.
منشیزاده افزود: این رویکرد باعث شده است تا غالب بخشها به اجمال طرح شوند. به عنوان مثال بخشی که مربوط به آوا استگاه تا شش واحد در دانشگاه تدریس میشود، اما در اینجا به ناچار در حد و اندازهی یک فصل کاهش یافته است.
وی فاصلهی زیادی را که امروز بین تحقیقات حوزهی زبانشناسی و کتب دستوری وجود دارد، معیاری موثر در سنجش این کتاب دانست و خاطرنشان کرد: نمیتوان توقع داشت که مسائل فنی، دقیق و مفصل در یک فصل فراهم آید. به عنوان مثال برخی مباحثی که در بخش آوایی مطرح شدهاند، در کتابهای دستوری ما وجود ندارند. از اینرو سنجش ما باید بر اساس کتب دستوری باشد که امروز منتشر میشوند و نه آنچه در بخشهای فنی زبانشناسی، در دانشگاهها مطرح میشوند.
منشیزاده مباحث طرح شده در باب اجزای کلام را نیز در دستهی پیشین جای داد و افزود: تاکید بر اینکه اجزای کلام، اسم و فعل و حرف است، یا بر هفت، هشت یا نه قسم، مدتهاست رواج دارد. مولف برای اولین بار بر عدم وجود معیار و سنجهای در ترتیب دادن این دستهبندی تاکید کرده است. این رویکرد صحیح است، تا به حال نه در ایران و نه در روسیه، هیچ دستورنویسی این مبحث را طرح نکرده است. این نکتهای است که ما را به تفکر وا میدارد. البته نمیتوان این بحث را کامل پنداشت، اما به هر روی طرح سوال صورت گرفته است.
وی ادامه داد: بحث پسوندوارهها نکتهی دیگری است که در این کتاب مطرح شده است، البته مربوط به سالهای اخیر است و تازگی چندانی ندارد. صورتهایی در زبان داریم که به ظاهر وند هستند، اما در باطن خیر، در واقع نوعی انشقاق بین آنها وجود دارد، هم صورت واژگانی خود را دارند، هم بن فعلی هستند، هم در ساخت فعل بهکار میروند و هم به عنوان پسوند عمل میکنند. تا پیش از این، به آنها صورتهای مرکب، اسم مرکب یا صفت مرکب اطلاق میشد. مولف در چگونگی دستهبندی آنها و کارکردشان بحث کرده است؛ البته بر درست یا غلط بودن رویکرد او نمیتوان تاکید کرد. تنها طرح سوال و دفاع از آن صورت گرفته است.
مقالهای دربارهی جملهی مرکب، نقش جملههای پیرو در پایه و چون آنها، از دیگر مباحث مطرح شده در کتاب دستور زبان ادبی معاصر فارسی است. منشیزاده این مقاله را مفید ارزیابی کرد و افزود: این بحث میتواند در کتابهای دستوری، تازه باشد. دستهبندی مولف متفاوت از دستهبندی ما و به نسبت جدید است. بحث دیگری نیز با همین ویژگی، حول صورتهایی که هم صفت هستند و هم اسم، مطرح شده است. این بخش هم در کتب دستوری مطرح نمیشود، اما باید در نظر داشت که یک مولف غیر ایرانی، زبان فارسی را فرا گرفته و در حد توان خود به تالیف دستور آن همت کرده است.
وی در ادامه نثر فارسی مترجم را حاوی برخی نقایص دانست و تاکید کرد: در مواردی چند فعل در پی هم قرار گرفتهاند، برخی جملات و عبارات مفهوم نیستند. عنوان کتاب نیز همانطور که گفته شد مناسب نیست، میتوان بین زبان و ادبیات مرز ممیزی قائل شد. این بحثی مفصل است که امروز بسیاری از دانشمندان با آن درگیر هستند. البته لازم به تاکید است که عنوان فارسی را مولف خود بر جلد کتاب درج کرده است و نه مترجم.
منشیزاده، افزود: در این خصوص میتوان تا حدی به منظور و مراد مولف پی برد. البته تفاوت معنا در مفهوم معاصر نزد پژوهشگران روس با آنچه نزد ما بر این مفهوم دلالت میکند، بر شکل کاربرد این واژه در عنوان موثر است. ما دورهی زمانی پس از مشروطه تا امروز را معاصر مینامیم، حال آنکه ایشان دورهای را که نویسندگانش هنوز در قید حیات هستند، معاصر میخوانند. نکتهی دیگر اینکه مولف در کار خود به زبان آثار ادبی معاصر، برگرفته از آثار هدایت و علوی، دقت کرده و در پی استفاده از زبان ادبی آن آثار بوده است، البته تفکیک بین این دو بسیار مشکل است و باید این مهم را درنظر داشت که وقتی زبان ادبی شود، انواع آرایهها و هنجارگریزیهای ادبی در آن راه مییابد، چنین قضاوتی نمیتواند صحیح باشد.