کد مطلب: ۳۱۶۷
تاریخ انتشار: شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲

گزارش نشست «یک زبان، سه سرزمین»

هم‌زمان با برگزاری نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، سه شنبه هفدهم اردیبهشت ماه‏، مرکز فرهنگی شهر کتاب‏، طبق روال سال‌های پیشین و در پی مبادلات میان‌فرهنگی خود، ‌نشستی با عنوان «یک زبان، سه سرزمین» برگزار کرد. هدف از برگزاری این نشست توجه به رویکردهای تطبیقی بین ادبیات ایران و آلمان و فراهم آوردن شناخت جنبه‌های مختلف ادبیات آلمانی و فارسی برای ادبای این دو زبان بوده است.
در این نشست، ارزولا پریس، لاریسا بونینگ و برونو پیزک از کشورهای سوییس، آلمان و اتریش ضمن دیدار و گفتگو با مخاطبان ایرانی و فارسی‌زبان، داستا‌ن‌خوانی کردند. سعید فیروزآبادی استاد زبان آلمانی نیز در این نشست حضور داشت.
زندگی دوم
لاریسا بونینگ‏، در سال ۱۹۷۱ در ایالت اشلزویک هول اشتاین آلمان متولد شد. او در رشته‌های علوم فرهنگی، فلسفه و تاریخ هنر تحصیل کرد و پس از آن مدتی را به فعالیت‌های تبلیغاتی اشتغال داشت. بوهنینگ، فعالیت‌های ادبی خود را در گارگاه نویسندگی آلفرد دوبلین دنبال کرد. او با نوشتن اولین رمان خود به نام «پارچه‌های نخ‌نما» جایزه‌ی ادبی مارا کاسنر را گرفت، پس از آن به عنوان مدرس در دانشگاه‌های مختلف فعالیت می‌کند. ارتباط بین شکل‌دهی و حکایت و روابط بین رسانه‌های تصویری و امکانات داستان‌گویی مباحثی هستند که بونینگ طی سمینارهای خود به آن‌ها علاقه نشان داده است. از دیگر آثار وی می‌توان به «ماهی لال عزیزم» و «تابستان پرستوها» اشاره کرد.
بخشی از داستانی که بونینگ در این نشست خواند به این شرح است:‌ «روی یک صفحه‌ی کاغذ، طرحی از خطوط درهم و برهم بود، ما یک پلکسی گلاس قرمز رنگ را می‌گذاشتیم رویش، بعد یک‌دفعه جانورانی توی جنگل دیده می‌شدند. ناگهان این احساس را پیدا کردم که آن عینک، خط و خطوط را آشکارتر می‌کرد، دروغ‌های من را نشان می‌داد. چرا گفته بودم زنی کک و مکی، زنی سن و سال‌دار، ‌نگفته بودم دختری جوان به سن و سال خودم؟ ماریام، همان به اصطلاح زن کک و مکی،‌ با مسیو در یک گالری آشنا شده بود، ماریام برای آن گالری کار می‌کرد و مسیوی کلکسیونر هم مشتری همیشگی آن‌جا بود. من چیزهای خیلی بیشتری را متوجه شده بودم، ‌درباره‌ی مسیو، درباره‌ی ماریام، درباره‌ی به قول مسیو نفوذی که ماریام روی او داشت، درباره‌ی آن احساس بی‌کرانگی، درباره‌ی وجود خویشاوندی روحی و درباره‌ی زندگی جدید، زندگی دوم.»
ارزولا پریس، دیگر نویسنده‌ی حاضر در این نشست، متولد سال ۱۹۴۳ در زوریخ است. او در حوزه‌ی ادبیات تحصیل و به عنوان مربی درمانی، در کشورهای سوئد، اسکاتلند و آلمان فعالیت کرده است. پریس از موسسان گروه‌های مبتکر گوناگون درمانی از جمله مدرسه‌ی تعلیم تربیت درمانی شهر کیل و انجمن اجتماعی ـ درمانی برای فعالیت و زندگی در لاهور بوده است. پریس به واسطه‌ی سفرهای متعدد به کشورهای آسیایی از جمله ترکیه، پاکستان و هند با مناسبات فرهنگی این نواحی آشناست. اولین نثر تحسین‌برانگیز پریس به نام «سقوط در آینه‌های خویشتن» در سال ۲۰۰۹ در مجموعه کتاب‌های برگزیده‌ی اروپا منتشر شده است.
بخشی از نثر پریس برگرفته از کتاب سقوط در آینه‌های خویشتن، برگردان سهیلا پشنگ که انتشارات افراز آن را منتشر کرده، به این شرح است: «ماکس نفهمید که تا چه حد برای من سخت بود که دختر او باشم و اسم او را به دنبال خود بکشم. «برای چه باید به خاطر من خجالت بکشی؟ من نه یک نازی پیرم و نه یک خوک سرمایه‌دار» نه! او این‌طوری نگفت. بل‌که گفت که نه پول‌پرستی، که اسلحه تولید می‌کند؛ ضد بشر نیست، او از هیچ‌کس سو استفاده نمی‌کند.»
فرهنگ و ادب، راهی میانبر!
علی‌اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب رویکردها و موثر در برگزاری این نشست را تشریح کرد و گفت: باید بدانیم چه انتظاراتی از حضور نویسندگان آلمانی‌زبان در ایران داریم. این‌که تنها بخشی از داستان‌های ایشان خوانده شود کافی نخواهد بود. چشم‌اندازهایی که این دست برنامه‌ها و ادامه‌ی همکاری‌های فرهنگی و ادبی فراهم می‌آورد حائز اهمیت است. شهر کتاب برنامه‌ی ده‌ ساله‌ای را برای گفت‌وگوی ادبی و فرهنگی با کشورهای دیگر تدارک دیده است. یونسکو نیز چنین برنامه‌ای را در دستور کارخود دارد. چگونگی صورت یافتن این گفت‌وگوها حائز اهمیت است. شناخت دیگر کشورها از ورای رویکردهای فرهنگی و همچنین شناساندن ایران از همین منظر، امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز است و باید در جهت تحقق آن کوشید.
وی افزود: مرکز فرهنگی شهر کتاب، در جهت تحقق شناخت متقابل به مدد رویکردهای فرهنگی، برنامه‌های متعددی نیز در سال‌های پیشین داشته است. همایش سعدی و پوشکین و سعدی و یونس امره از این جمله‌اند. همایش سفرنامه‌های روحانی نیز که به متون دانته سنایی و عطار اختصاص دارد، در تابستان و پاییز، در ایران و ایتالیا برگزار خواهد شد. این دست اقدامات فرصتی را فراهم می‌آورند تا با رویکردی تطبیقی شناخت ادبیات دیگر کشورها میسر شود.
معاون فرهنگی شهر کتاب برنامه‌های آینده‌ی این موسسه را برای نیل به اهداف یاد شده تشریح کرد. وی گفت: انتشار کتاب‌های دوزبانه اقدام موثری است که در انتشارات هرمس، وابسته به شهر کتاب، آغاز شده است و در آینده ادامه خواهد داشت. برگزاری همایش‌های تطبیقی و یافتن مشابهت‌ها بین شعرا و ادبای آلمانی زبان و ایرانی، برنامه‌ی دیگری است که در شهرکتاب پی‌گیری خواهد شد. دعوت از شعرا و فلاسفه‌ی آلمانی زبان و گفت‌وگو با ادبا و فلاسفه‌ی ایرانی نیز در برنامه‌های ما جای دارد.  پیوستگی ادبیات و فلسفه بین آلمان و ایران سابقه‌ای طولانی داشته است. با توجه به این موضوع می‌توان باب گفتگوها و همایش‌های موثری را گشود. توجه بیشتر به ایران‌شناسی در کشورهای آلمانی زبان که خود سابقه‌ای در خور توجه دارد نیز جزو برنامه‌های شهر کتاب برای سال‌های آینده است. این دست اقدامات باید باعث تعمیق روابط بین ایران و کشورهای آلمانی‌زبان بشود.
روشن‌فکری ایرانی و ادبیات آلمان!
سعید فیروزآبادی، استاد ادبیات آلمانی، سیر ارتباط ادبی و فرهنگی بین ایران و آلمان را به اجمال تبیین کرد: نخستین آشنایی آلمانی زبانان با زبان و ادب فارسی به قرن هفدهم میلادی و ترجمه‌ی گلستان سعدی بازمی‌گردد. ترجمه‌ی گلستان و ترجمه‌ی دیگر آثار ادبی فارسی دستاورد سفر فرستاده‌ای به دربار ایران در آن مقطع تاریخی بود. البته ترجمه‌ی گلستان طی سالیان متمادی دچار تغییرات زیادی شد؛ اغلب این تغییرات به بهبود ترجمه‌های بعدی منجر شدند. ارتباط ادبی بین ایران و آلمان در قرن نوزدهم میلادی با ترجمه‌ و انتشار غزلیات حافظ به اوج خود رسید.
وی مصادیقی را در تایید این مدعا برشمرد و تاکید کرد:‌ فردریش روکرت، شاعر و مترجم آلمانی و از بنیان‌گذاران شرق‌شناسی در آلمان، نمونه‌ای موثر در تحقق این امر است، او چهل و چهار غزل از مولوی را به آلمانی برگرداند و زمینه‌ی آشنایی ادبای آلمانی‌زبان با ادب فارسی را فراهم آورد آن‌چنان که از پس اقدام او قالب غزل در ادبیات آلمانی راه یافت و اکثر شعرای آلمانی زمان این قالب شعری را برای خود برگزیدند. 
فیروزآبادی روند مشابه در ایران را نیز تشریح و تبیین کرد. وی گفت:‌ آغازگر این راه اعتصام‌الملک، پدر روین اعتصامی بوده است. او در سال ۱۲۸۵، هم‌زمان با امضای فرمان مشروطه، ترجمه‌ای از «خدعه و نیرنگ» اثر فردریک شیلر، مهیا کرد. پس از آن و در مقاطع دیگر آثار گوته به فارسی برگردانده شدند. آثار ادبی اتریش نیز در معرض توجه مخاطب ایرانی قرار گرفت. آثار کافکا به همت صادق هدایت به ایرانی‌ها شناسانده شدند. در آن مقطع بسیاری از نویسندگان ایرانی چون بزرگ علوی متاثر از ادبیات آلمان بودند.
وی بر اهمیت تاثیر ادبیات آلمانی در جریانات روشن‌فکری ایران تاکید کرد و ادامه داد: ما پس از کودتای بیست و هشت مرداد رویکردهایی به درون داشتیم، از پس آن هرمان هسه در ادبیات فارسی اهمیت یافت. جریانات روشن‌فکری دانشجویی ما در آن مقطع به برشت نگاه قابل توجهی داشت، لذا آثار او بیشتر ترجمه شدند. پس از انقلاب دوباره هسه اهمیت یافت و در دوران جنگ برشرت و پس آن هاینریش بل. حرکت‌های فردی در پیش‌برد این جریان تاثیری به‌سزا داشته‌اند. به عنوان مثال زنده‌یاد سمندریان، غالب آثار دورنمات را به فارسی برگردانده است.
در میانه‌ی این نشست برونو پیزک، نویسنده‌ی اتریشی با همراهی موسیقی و به کمک تعدادی از هنرجویان ایرانی بخش‌هایی از داستان‌های خود را برای مخاطبان بارخوانی کرد.
 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST