هادی مشهدی: سهشنبه، یازدهم تیر، مرکز فرهنگی شهر کتاب، میزبان چند تن از ادبا و محققان کشور لهستان بود، تا بستر برقراری ارتباطی دو سویه بین دو کشور، در نشستی با عنوان «درهای باز سفری بین فرهنگی، ایران و لهستان»، بیش از پیش فراهم آید. این رویکرد و مشابه آن، همواره نزد متولیان و مدیران شهر کتاب در اولویت قرار داشته است؛ از دیگر سو توجه شعرا و اهالی فرهنگ لهستان به فرهنگ شرقی، به ویژه شعر و ادب ایرانزمین از دیرباز، میتواند تاثیر هرچه بیشتر این نشست و تداوم رویکردهای مشابه را در پی داشته باشد.
در نشست درهای باز سفر بین فرهنگی، ایران و لهستان، یولیوش گویو ـ سفیر لهستان، آنا کراسنوولسکا، کارولینا راکویتزکا، میروسلاو میخالاک و علیاصغر محمدخانی حضور داشتند.
ادبیات، بستر گفتوگو
علی اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب، بر اشتراکات فرهنگی، بین دو کشور ایران و لهستان تاکید کرد؛ وی همچنین بخشی از اقدامات محققان و ایرانپژوهان لهستانی را نیز بر شمرد و تصریح کرد: لهستان پیشینهی فرهنگی در خور توجهی دارد. این کشور در قرن هفدهم یکی از بزرگترین و موثرترین دولتهای اروپا محسوب میشده است. لهستان به واسطهی نزدیک بودن با عثمانیها، مشترکات فرهنگی زیادی با ایران و زبان فارسی دارد. گروههای زبان و ادبیات فارسی در ورشو و کراکف پیشینهی بلند مدتی دارند و اقدامات متعددی برای معرفی فرهنگ و ادب ایرانی و فارسی صورت دادهاند. فارسیپژوهان و محققان لهستانی، علاوه بر تحقیقات وسیع در حوزهی ادبیات کلاسیک فارسی، پژوهشهایی نیز در حوزهی زبانهای کهن ایرانی، چون پهلوی داشتهاند. اولین ترجمه از آثار کلاسیک ایران در لهستان، برگردانی از گلستان سعدی، متعلق به سه قرن پیش است. این دست اقدامات تا به امروز ادامه دارند؛ از مهمترین آنها، ترجمهی اسموژنسکی از اشعار سهراب سپهری، مولوی و تحقیقات او در سیر العباد سنایی است.
وی، ضمن تاکید بر اهمیت روابط فرهنگی بین ایران و کشورهای مختلف، بر ضرورت سرعت بخشی به این امور تاکید و در این خصوص پیشنهادهایی ارائه کرد. محمدخانی ادامه داد: از آنجا که اشعار کلاسیک ایرانی در لهستان به میزانی در خور توجه ترجمه شده است، ترجمهی گزیدهای از اشعار معاصر ضروری به نظر میرسد؛ تحقق اقدامی مشابه نیز باید در دستور کار ما قرار گیرد. برگزاری نشستهای تطبیقی، ترجمه و چاپ تاریخ ادبیات معاصر دو کشور، برگردان داستانهای معاصر و همچنین بررسی رویکردهای ادبی زنان تاثیرگذار در حوزهی ادبیات، میتواند به وسعت ارتباط فرهنگی بین دو کشور بیانجامد. شهر کتاب در خصوص تحقق این امور اقداماتی صورت داده است؛ از آن جمله میتوان به ترجمهی تاریخ ادبیات معاصر ایتالیا و روسیه اشاره کرد. امیدواریم با اتکا به چنین اقدامات و برنامههایی، بتوانیم زمینهی ارتباطی موثرتر بین دو کشور فراهم آوریم.
مسیرهایی هرچند کوتاهتر
یولیوش گویو، ضمن تقدیر از مدیران شهر کتاب، اقدام ایشان را برای دو کشور ایران و لهستان، حائز اهمیت دانست و گفت: سفارت لهستان در تهران، برای معرفی فرهنگ و تاریخ لهستان، تلاشهای زیادی را در دستور کار خود دارد، از این روی این اقدام شهر کتاب، باعث خرسندی مضاعف من است. به عنوان سفیر لهستان، علاقهی مردم ایران به فرهنگ و ادب کشورم، خوشحالی مرا به دنبال خواهد داشت. من بر این باور هستم که ملت ایران و لهستان، فارغ از فاصلهی جغرافیایی، به لحاظ فرهنگی، بسیار نزدیک به هم هستند.
رمانتیک خاوری
آنا کراسنوولسکا بحث خود را با موضوع الهام شرقی در آثار لهستان عصر رمانتیک، پی گرفت؛ وی به منظور پیشبرد این مبحث، آثار و رویکردهای خوچکو،
یکی از شاعران لهستانی عصر رمانتیک را، بررسی و تببین کرد. کراسنوولسکا پس از بیان شرحی مفصل از زندگی خوچکو گفت: خوچکو به رغم فعالیتهای فرهنگی و ادبی متعدد، در لهستان ناشناخته مانده است. او شاعری درجهی دوم و فرعی محسوب میشود، اما به زعم من و از آنجا که مدتی را به عنوان کنسول روسیه در رشت بوده است، آثارش میتواند از حیث بررسی مباحث ایرانشناسی در لهستان، اهمیت داشته باشد. او شاعری رمانتیک است و به واسطهی رویکردهای جاری در اینگونهی ادبی، به رغم آشنایی با ادبیات کلاسیک ایرانی، در حوزهی ادبیات شفاهی و فولکلور تحقیقات در خور توجهی انجام داده است.
وی رویکردها و آرای ادبای جنبش رمانتیک در اروپا و لهستان را تشریح کرد و ادامه داد: به رغم وجود مشکلات سیاسی و اجتماعی در لهستان در ابتدای قرن نوزدهم، دانشگاهی که خوچکو در آن تحصیل میکرد، محیطی بسیار باز داشت و میتوان گفت زادگاه اندیشهی رمانتیک در لهستان بوده است. برنامهها و رویکردهای رمانتیکها در لهستان، بسیار شبیه بودند به رویکرد رمانتیکهای اروپای شرقی و روسیه، اما با مشخصات لهستانی. به طور کلی، جنبش رمانتیک در اروپا، عکسالعملی علیه روشنگری و عقلگرایی قرن هجدهم بود. رمانتیکها در پی بازگردان مولفههایی چون ایمان و فردیت بودند. ایشان منابعی را دنبال میکردند که ریشه در قرون وسطا داشت. رمانتیکها در پی تحقق این امر، چند مولفه را مد نظر داشتند، از آن جمله، توجه به فرهنگ عامیانه و فولکلور و همچنین توجه به فرهنگ شرقی بوده است، که به مثابه منابعی پاک و دستنخورده، نزد ایشان ایدهآل به نظر میرسید.
آنا کراسنوولسکا افزود: در لهستان، عنصری دیگر بر مجموعهی آرمانهای رمانتیک افزوده شد، آن، نوعی وطن پرستی بود که ریشه در عصیان علیه روسهای سلطهگر داشت. خوچکو متاثر از این دیدگاهها و همچنین به واسطهی حضور در ایران، اشعار و تالیفات خود را در یک جلد ارائه کرد. تنها یک قسمت از این دفتر مورد توجه اهالی لهستان واقع شده است، اشعاری فولکلور برگرفته از آداب اهالی شرق لهستان، زادگاه مولف. خوچکو در دفتر شعر خود علاوه بر این بخش ترجمهی اشعاری از ادبیات رمانتیک غربی و همچنین برگردان شعرهای معاصر و عامیانهی یونان، متعلق به گروهی شورشی را افزوده است.
وی، مقدمهی مولف بر این دفتر را نیز حائز اهمیت دانست و گفت: او در سنین جوانی این کتاب را تالیف کرده است، اما مقدمهی آن در خصوص شعر یونان و چگونگی به وجود آمدن شعر شفاهی در خور توجه است. خوچکو این روش را بعدها در کارهای خود حول ادبیات شفاهی ایران به کار بسته است. او در بخش دیگر این کتاب، اشعاری متاثر از اشعار شرقی دارد که به زعم برخی صاحبنظران برگردان اشعار فارسی هستند و نه آنچه او خود سروده است. یکی از آثار او، قصیدهای بلند است که به همین شیوه نوشته شده است؛ این اثر به واسطهی اصطلاحات غریب متعددی که در خود دارد، از جانب منتقدان بسیار نقد شده است. اما به اعتقاد من بسیار ارزشمند است، آثار او از طرفی هنرنمایی شرق شناسی جوان هستند که میخواهد شرق را به خوانندهاش بنمایاند، و از طرفی دیگر، مولف با عناصر کلاسیک شعر شرقی، نوعی بازی آزمایشی ترتیب میدهد و در پی کاربرد آن در شعر لهستانی است.
گفتوگو با سعدی
کارولینا راکویتزکا بحث خود را با موضوع الهام و تقلید از ادبیات شرق، با توجه به آثار واسلاو پوتوسکی آغاز کرد. وی ضمن شرح پیشینهی حضور و ورود فرهنگ ایرانی به لهستان، چگونگی تاثیر سعدی در آثار پوتوسکی را بررسی و خاطرنشان کرد: لهستانیها در گذشته، ایران را مبدایی برای هنر و مد میدانستند. آنها دچار نوعی شیفتگی به فرهنگ ایرانی بودند، البته شناخت اهالی لهستان، شناختی عمیق نبوده و شیفتگی آنها در نتیجهی یک خطا دربارهی نژاد صورت گرفته است، البته این اشتباه زیبایی است. عدهای از لهستانیها بر این باور بودند که از نژادهای ایرانی برآمدهاند. از این روی به فرهنگ ایرانی توجه میکردند. در قرن هجدهم این باور در ادبیات تاثیر گذاشت. هرچند ممکن است این فقط افسانهای باشد، ولی افسانهی خوبی است. تحلیل این مسالهی تاریخی به درازا میانجامد. ولی سرگذشت برگردان آثار سعدی، به لهستانی در این خصوص کمک به سزایی میکند.
وی افزود: در گذشته ترجمهی کتابی از فارسی به لهستانی بسیار نادر بوده است، چراکه غالبا ترجمهی آثار فارسی به زبان سوم، در اختیار شاعران و محققان بوده است؛ یا اینکه ایشان، فارسی یا ترکی را فرامیگرفتهاند و در خلوت خود از آن بهره میبردهاند. ترجمهی گلستان سعدی، به مثابه یک استثنا در سالهای بین ۱۶۱۰ تا ۱۶۲۵ صورت گرفت که تا اواخر قرن نوزدهم به صورت دستنویس مورد استفادهی شعرا و علاقهمندان قرار گرفت. پوتوسکی، از جملهی افرادی بود که تحت تاثیر آنها واقع شد، البته نه به عنوان یک جوان شیفتهی فرهنگ ایرانی، که به عنوان شاعری ماهر و با تجربه با سعدی مواجه شد؛ او نه تنها با صورت و قالب شعر سعدی که با درونمایهها و اشکال هنری آن ارتباط برقرار کرد و آن را با سبک شعری خود در آمیخت. به عبارتی توانست نوعی گفتگو با سعدی صورت دهد.
راکویتزکا به منظور تحلیل آثار پوتوسکی شرح زیرساختهای ادبی لهستان در آن مقطع تاریخی را ضروری دانست و تصریح کرد: ادبیات لهستان در قرون شانزدهم و هفدهم، ادبیاتی جهانی بوده است. آن مقطع شامل دو دورهی ادبی باروک و رنسانس میشود. یکی از انواع و سنتهای ادبی در لهستان، متاثر از ادبیات روم و یونان، اپیگرام بوده است. اپیگرام، شعری کوتاه است که میتواند موضوعات متعدد داشته باشد، دارای طنز و لطیفه است و به حتم باید حاوی نکتهای باشد. این سنت شعری اختیارات زیادی به شاعر میدهد، از جمله اینکه او میتواند در حین نمایش تواناییهای ادبی و هنری خود، انتقادهایی صریح از جامعه و یا اشخاص داشته باشد. تشخیص اپیگرام غالبا به مدد موضوعش محقق میشود، نه وزن و قالبش. مشابه این نوع ادبی در فارسی وجود ندارد، البته گاهی برخی سبکها و گونههای ادبی فارسی به آن نزدیک میشوند.
وی تاکید کرد: گلستان سعدی در بسیاری مواقع به این سبک نزدیک میشود. پوتوسکی متاثر از رویکردهای هنر عصر باروک، تناقضهای تراژیک درون آدمی را با رویکردی طنز نمایان میکرد، این شیوه در ادبیات سبک هندی ایرانی به خوبی مشهود است. پوتوسکی چون سعدی با اتکا به تجربیات خود، و همچنین با اتکا به شیوههای باروک، توانست مخاطب خود را به سفری دعوت کند؛ او آشکارا متاثر از سعدی، کتاب خود را باغ بکر نامگذاری و آن را به باغی مملو از گیاهان مختلف تشبیه کرد. کتاب او سرشار از اپیگرامهای بلند و کوتاه است که گاه به لطیفه نزدیک میشوند و گاه به احکام فلسفی میمانند. او مانند سعدی مخاطب خود را با تجربیات شخصی رویارو کرده است. با این همه اینگونه نیست که اشعار وی تماما تحت تاثیر گلستان باشد، پوتوسکی، تفسیر خود را نیز به آنها افزوده است.
مصدر فرامرزی شعر!
میروسلاو میخالاک، به معرفی شاعری لهستانی در ایران، به نام، بالینسکی پرداخت. او پس از شرح مختصری از زندگانی این شاعر گمنام لهستانی، چگونگی تاثیرپذیری او از فرهنگ ایرانی را تشریح کرد: بالینسکی، مدتی به امور دیپلماتیک در ایران اشتغال داشته است. او پس از مهاجرت به وطن، مجموعهای از اشعارش را با نام «شبی در مشرق»، منتشر کرده است. این دفتر شعر حاصل کار دیپلماتیک او در تهران و مسافرتهای متعددش به دیگر کشورهای خاورمیانه است. به نظر من اشعار این مجموعه زیباترین آثار ادبی و کلام منظوم هستند که در قرن بیستم در لهستان چاپ شدهاند. توجه به نام این اشعار، خود میتواند گواه بر تاثیرپذیری او از فرهنگ ایرانی باشد. از آن جمله میتوان به «بهار در ایران»، «درود شامگاهی»، در وصف اذان، «شبهای عید» و «حکیم شیرازی» اشاره کرد.
وی در ادامه، منابع تاثیرپذیری از فرهنگ ایرانی در شعر بالینسکی را تشریح کرد و افزود: برخی اشعار وی تحت تاثیر ادراکات، خاطرات و تصورات خودش سروده شدهاند. البته واضح است که او، آنچه را که مشاهده کرده است بدون اطلاع کافی و علمی از آنها، تنها بیان داشته است. این دست اشعار او ارزش علمی و عینی ندارند و او خود نیز چنین ادعایی ندارد. بالینسکی با نخبگان و شعرای ایرانی ارتباطی نداشته است، از دیگر سو فارسی هم نمیدانسته و این همه مصداقهایی هستند در تایید مدعای پیشین.
میخالاک افزود: آثار مستشرقان فرانسوی، از دیگر منابع الهام بالینسکی هستند. مهمترین منبع، الهام وی از روایات و موضوعات برگرفته از هنر و ادب ایرانی است. از مهمترین آنها میتوان به اشعار حافظ و کسایی مروزی اشاره کرد. بالینسکی، در شعری به طور ضمنی از حافظ یاد کرده است، اما در اثری دیگر با عنوان «آرامگاه حافظ»، به طور مستقیم به او اشاره کرده است. الهامات بالینسکی از کسایی نیز در خور توجه است، او در شعر «کسایی شاعر» لحظات مرگ او را تصویر کرده است. در آن شعر، کسایی مرگ را به سفری تشبیه میکند که نصیب هر کسی خواهد شد. البته در رجوع به اشعار کسایی، معنایی دیگر را در مییابیم. تصویری که بالینسکی ارائه میکند، یادآور شعری دیگر در آثار نظامی عروضی است؛ بر این اساس نقل قول بالینسکی بیشتر به آرا خیام شباهت دارد و نه کسایی. به هر روی بالینسکی با همهی محدودیتهایی که داشته است، در انتقال فضای ایرانی آن مقطع تاریخی به مخاطب لهستانی موفق بوده است. او شاعری ارزشمند است که باید مورد توجه مخاطبان ایرانی و هم لهستانی واقع شود.