آیدین فرنگی: «ادونیس آشناییزداترین شاعر ادبیات امروز عرب است. او آشنائیزداترین تصاویر را انتخاب میکند و عمیقا معتقد به تصاویر ناآشنا و تصورات غریب و تازهای است که خلاف عرف باشد؛ چرا که در دیدگاه او شعر یعنی مکاشفه و مکاشفه یعنی بیرون جهیدن از مفاهیم عادی اشیاء. وی هم مثل رنه شار و بودلر عقیده دارد ناآشنایی همیشه زیباست.» سطرهای بالا بخشی بود از سخنان «موسی اسوار»، اولین مترجم آثار ادونیس در ایران که به تازگی کتابی با نام «ستارهها در دست» به عنوان برگزیدهای از اشعار و آراء ادبی ادونیس به قلم او ترجمه و نشر سخن آن را منتشر کرده است. اسوار اولین مترجمی است در ایران که سال ۱۳۵۵ چند قطعه از اشعار ادونیس، شاعر سرشناس ادبیات عرب را ترجمه کرد و در ویژهنامه «شب جمعه» روزنامه کیهان چاپ شد.
وی که در نشست هفتگی مرکز فرهنگی موسسه شهر کتاب سخن میگفت، در تشریح خصایص شعری ادونیس تاکید کرد: «هم در زبان شعری، هم در ساختار و هم در تصاویر شعر ادونیس ما شاهد غرابتها و ناآشنائیها هستیم. او اعتقاد دارد زبان در شعر نباید معنای معهود خود را القاء کند؛ زیرا شعر نو حالت مکاشفه دارد و لاجرم از جهان عادی فراتر میرود؛ پس زبانی هم که باید حامل این شعر باشد، ضروری است از معنای معهود خود فراتر برود. واژههای شعری بایستی حاوی معنائی باشند که پیشتر مسبوق به حمل آن نبودهاند. همین اعتقاد، شعر ادونیس را در زبان اصلی، برای خوانندگان عربزبان نیز قدری دشواریاب کرده است.»
مترجم کتاب «ستارهها در دست» در تشریح ویژگیهای دیگر شعر ادونیس، در حالیکه وی را معمار شعر جدید عرب مینامید افزود: «شعر او کمترین وابستگی را به زمان و مکان دارد و در آثارش همه زمانها و مکانها تداخل مییابند. تداخل احساسات، تداخل تجارب، تداخل تصاویر، تقاطع جزء و کل نیز در شعر او شکل میگیرد و از دیگرسو هیچ جزئی معنای خودش را به تنهایی افاده نمیکند. در شعر ادونیس، جزء معنیاش را از کل میگیرد و او شعر را یک کلیت تلقی میکند. ادونیس عقیده دارد در شعر، عاطفه باید در آن واحد جنبههای ذهنی، عینی، فردی و جهانی داشته باشد. به زعم او شعر، نه بازتاب چیزی دیگر، که یک آفرینش، ابداع یا خلق محسوب میشود و در شعر امروز هرگاه مخاطب نو شود، شعر هم نو خواهد شد. ادونیس میگوید شاید اگر ما شعری را کامل نفهمیم از آن لذت نبریم، اما باید بدانیم که فهم کامل هم جلوی لذت بردن ما را از متن میگیرد. البته ایهامی که گرایش به شناخت نداشته باشد، به جای داشتن شعریت، تبدیل به طلسم و معما میشود و این هم با ذات شعر امروز سازگار نیست.»
«تفاوت شعر و نثر و تفاوت شعر امروز و شعر کهن در آراء ادونیس چیست؟» این پرسشی بود که مترجم آثار ادبیات معاصر عرب در ایران مطرح کرد و خود چنین پاسخ داد: «به باور ادونیس نثر بر گسترشپذیری و توالی اندیشهها مبتنی است، ولی در شعر لزومی به این توالی وجود ندارد. در نثر، بیان ما تقریری و روشن است، اما در شعر خلاف این صدق میکند. شعر، بیان لحظهای است که به زمان و مکان وابسته نباشد. ممکن است ما شعری که از گذشته به امروز رسیده را شعری نو بدانیم. باید توجه داشت الزاما هر شعری که امروز نوشته میشود شعر نو نیست؛ چون امکان دارد حامل لحظهای نو نباشد. در مقابل، گاه در شعری از پیشینیان با تکمصرعی روبرو میشویم که ما را تکان میدهد. وقوع این حس صرفا به این دلیل نیست که اثر از گذشتهای پرعظمت به دست ما رسیده، بلکه به خاطر این است که لحظه عظیم انسانیای را ترسیم میکند که برای تمامی زمانها نوست و با گذر از مرز اعصار، میتواند انسان امروزی را هم تحت تاثیر قرار بدهد.»
«ادونیس در شعر خودش در چهار حوزه موسیقی، زبان، تصویر و ساختار با وسواسی دائمی در پی تجربههای تازهتر بوده است.» اسوار پس از بیان نکته فوق، در تشریح آن گفت: «در حوزهی موسیقی ادونیس از نخستین پیشگامان نوگرائی در شعر امروز عرب محسوب میشود. او ابتدا اشعار موزون چند وزنی را تجربه کرد و سپس به شعر سپید روی آورد، اما به اقتضای هر مقطع و هر موضوع، باز به شعر چندوزنی برگشته و حتی شعر موزون و شعر سپید را در منظومهای واحد در کنار هم به کار برده است. هر چند ادونیس در موسیقی شعر چه از طریق زایائی اوزان معهود و چه از طریق عدول از نظام افاعیل و پرداختن به وزن درونی شعر نوآوریهای بسیاری را به نام خود ثبت کرده، بیشترین نوآوریهای او به حوزه زبان مربوط میشود. وی اولین کسی است که مفهوم انهدام یا انفجار زبان را در شعر امروز عرب به کار برد و تبیین کرد. ادونیس به کلمه و نقش آن در شعر اهمیت بسیاری میدهد و میگوید کلمه مطلقا نباید معنای معهود و قاموسی خود را در شعر امروز داشته باشد و به جای آن بایستی حامل معانی جدید شود. ادونیس عقیده دارد هیچ کلمهای به تنهائی زشت یا زیبا نیست و هیچ کلمهای به تنهائی شعریتی بیشتر یا کمتر از کلمه دیگر ندارد؛ بلکه این سیاق کلام و رابط جدید واژهها با یکدیگر است که به کلمه ارزش میدهد. او مطلقا حاضر به پذیرش دیدگاهی که برخی کلمهها را شاعرانه و برخی دیگر را غیرشاعرانه میداند نیست؛ بلکه میگوید این هنر شاعر و سیاق روابط بین کلمههاست که در شعر، واژهای را شاعرانه یا غیرشاعرانه خواهد کرد.»
اسوار در تشریح سومین و چهارمین حوزههای مورد حساسیت این شاعر سرشناس عرب، با اشاره به دو حوزه تصویر و ساختار، یادآور شد: «وی به استفاده همزمان از تصاویر ساده و مرکب اعتقاد دارد و از همین رو ممکن است تصاویرش برای ما ناآشنا باشند. ادونیس از نمادهای اساطیری، معاصر، اشیاء، طبیعت، آینه، نقاب و شخصیتهای تاریخی بسیار بهره میبرد. توالی تصاویر او به ذهن حمله میکند و منجر میشود تا مخاطب بار گرانی را روی تخیل خود احساس کند. مخاطب او از عهده تشریح تکتک عناصر جزئی کلیت شعر ادونیس برنمیآید، اما شعر را به عنوان یک کلیت پذیرفته و از آن لذت میبرد. در حوزه ساختار نیز شاعر، هم از گذشته صحبت میکند، هم از حال و باز به گذشته بازمیگردد. از تداعی معانی و تداعی آزاد استفاده میکند و از دو ساختار ساده و مرکب بهره میبرد. او از ساختار نمایشی هم در منظومههای بلندش بهره گرفته و دو شیوه متن و پانوشت و متن و حاشیه را نیز به دایره تجارب خود افزوده است؛ با این وصف که پانوشت و حاشیه شعر او هم چیزی جز شعر نیست. شعرهای تکساحتی، ساده و هایکووار نیز در کارنامه وی دیده میشود.»
مترجم کتاب ستارهها در دست در ابتدای سخنانش گفت: «ادونیس جایگاه بسیار ارزشمندی در ادبیات امروز جهان دارد و آثارش به زبانهای روسی، انگلیسی، فرانسوی، اسپانیائی، ایتالیائی و چند زبان دیگر ترجمه شده. او در سال ۱۹۳۰ در سوریه متولد شد و پس از اخذ مدرک لیسانس فلسفه از دانشگاه دمشق، سال ۱۹۵۶ به لبنان رفت و تابعیت آنجا را پذیرفت. ادونیس در سال ۱۹۵۷ مجله پیشرو و معتبر «شعر» را بنیان گذاشت و در تثبیت جریان شعر نوی عربی نقشی مهم ایفا کرد. پس از تعطیلی مجله شعر در سال ۱۹۶۴، ادونیس سال ۱۹۶۸مجلهی «مواقف» را منتشر کرد و توانست در یک دوره ۲۴ ساله، ۷۴ شماره از این مجله را عرضه کند. وی سال ۱۹۷۳ از دانشگاه سنژوزف بیروت با نوشتن پایاننامهای با عنوان «ثابت و متحول» در حوزه جریانهای ثابت و متحول عرصه اندیشه، موفق به اخذ مدرک دکتری شد و به تدریس در دانشگاه پرداخت. سال ۱۹۸۶ نیز به فرانسه مهاجرت کرد و در دانشگاه سوربن مشغول به کار شد و بعد، شش سال به تدریس در دانشگاه ژنو پرداخت و با انستیتوی جهان عرب در پاریس همکاری کرد. او در سال ۲۰۰۵ به دعوت بخش فرهنگی سفارت فرانسه در تهران، به ایران آمد و در کتابی که سال ۲۰۰۸ منتشر کرد از این سفر به عنوان یکی از زیباترین دیدارهای فرهنگیاش یاد کرده است.»