هادی مشهدی: منتقدان و صاحبنظران حوزهی ادبیات، بر مغفول ماندن ادبیات کهن فارسی نزد نسلهای تازه تاکید ویژهای دارند. از همینروی مولفان، محققان و مدرسان در پی در انداختن طرحهای تازه جهت فراهم آوردن بستری برای رفع آسیبهای یادشده هستند. ورود به تاریخ گذشته به مدد قالبهای نو، راهکاری است که میتواند ایندست آسیبها را فروکاهد و میراث مرده را از نو احیا کند.
کتاب گفتگو با مسعود سعد سلمان (اولین اثر از مجموعهی تاریخ شفاهی ادبیات قدیم ایران)، نوشتهی مجتبی عبدالله نژاد، به همت نشر هرمس منتشر شده است. همچنان که از نام این اثر بر میآید، مولف گفتگویی خیالی با مسعود سعد سلمان صورت داده است. از ورای این گفتگو، مخاطب با جزئیات زندگی این شاعر، مسائل اجتماعی، سیاسی و تاریخی زمانهاش و هم مختصات و ویژگیهای آثارش آشنا میشود.
کتاب گفتگو با مسعود سعد سلمان، سهشنبه یازدهم آذرماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب، با حضور مولف، محمد شمس لنگرودی و مهدی محبتی نقد و بررسی شد.
زندانی تقدیر!
مولف کتاب گفتگو با مسعود سعد سلمان، ابتدا ضرورت پرداختن به اجزای زندگی و شعر شاعران کهن و همچنین تاثیر این ضرورت را در شکلگیری مجموعهی تاریخ شفاهی ادبیات قدیم ایران تشریح کرد. وی گفت: از چند سال پیش به دنبال این بودم، درباب شعر و زندگی شاعران بزرگ ادبیات قدیم ایران که در فرهنگ ایرانی و زندگی فردی ما تاثیرگذار بودهاند، با تفصیلی بیش از آنچه در کتابهای تاریخ ادبیات درج شده است، مطالبی فراهم آورم. زندگی شاعران و نویسندگان پیشین، چون زندگی همهی ما پیچیدگی و جزئیات زیادی داشته است؛ این پیچیدگیها و جزئیات در شکلگیری نگاه، تفکر و آثار ایشان تاثیر داشته است؛ این قبیل مسائل در تاریخ ادبیات ذکر نمیشوند؛ تاریخ ادبیات به کلیات بسنده میکند و معمولا در باب زندگی شاعران، محدود به اینکه، کی و کجا متولد شدهاند، از چه کسانی متاثر بودهاند و ... میگوید؛ از اینروی، صورت دادن شرحی از زندگانی ایشان با تفصیل بیشتر، را دنبال کردم.
وی ادامه داد: بهدنبال راهی بودم تا از ورای آن، مسائل جزئی، البته تاثیرگذار زندگی شعرای کهن را بیان کنم. این رویکرد مصادف شد با انتشار اولین مجلدات پروژهی تاریخ شفاهی ایران (به همت مرکز مطالعات خاورمیانهی دانشگاه هاروارد). حین مطالعهی آنها تصور میکردم، کاش در گذشته هم چنین چیزی وجود میداشت؛ کسانی میبودند که با تاریخسازان در حوزههای مختلف، به ویژه در حوزهی ادبیات فارسی گفتگو میکردند. لذا فکر کردم میتوانم با رجوع به تاریخ، چنین گفتگوهایی را خود صورت دهم.
عبداللهنژاد، در شرح چرایی انتخاب مسعود سعد سلمان برای اولین کتاب از مجموعهی تاریخ شفاهی ادبیات قدیم ایران، تصریح کرد: دو علت بر این امر مترتب است: از سالها پیش مطالبی دربارهی مسعود سعد جمعآوری کرده بودم، حال آنکه نمیدانستم در چه قالبی عرضهشان خواهم کرد. از ورای این رویکرد، اطلاعات زیادی دربارهی وی داشتم؛ تمام جوانب زندگی و شعر او را بررسی کرده بودم؛ و بنابراین با مسعود سعد سلمان آشنایی بیشتر داشتم. زندگی مسعود سعد، شکل و صورتی نمایشی و دراماتیک دارد؛ مصائب زیادی تحمل کرده است؛ اصلا او از معدود کسانی است که به جزئیات زندگی شخصی خودش پرداخته و از آن گفته است؛ این رویکرد قبل از او وجود نداشته، یا بسیار محدود بوده است؛ به عبارتی میتوان مسعود سعد سلمان را مبدع ذکر احوال شخصی در شعر دانست؛ بنابراین، گفتگو با او در این قالب ممکن بود.
مولف افزود: به هر روی دانستن مسائل جزئی از زندگی شعرا در درک ما از افکار و عقاید و آثار ایشان بسیار موثر خواهد بود؛ در واقع، ایندست جزئیات، شعر یک شاعر را سمت و سو میدهد. در پی خواندن اشعار مسعود سعد، سوالات متعددی در ذهن من شکل میگرفت؛ پاسخ پرسشها را نیز در مقاطعی دیگر، از بطن اشعار در مییافتم؛ گویا این گفتگو از مدتها قبل در ذهن من وجود داشت. تصور میکنم، نمیتوانستیم به درکی عمیق از اشعار و آرا و احوال مسعود سعد دست یابیم، اگر نمیبودند جزئیات و اطلاعات دقیقی که وی در اشعارش به آنها اشاره کرده است.
وی، در انتها ساختار کلی کتاب را تشریح کرد و اظهار داشت: این گفتگو در دو جلسه تنظیم شده است. بحثهای جلسهی اول عمدتا حول مسائل مربوط به زندگی و عصر اوست. در جلسهی دوم به کم و کیف شعر مسعود سعد پرداختیم. بهزعم من اگر بخش اول نبود، درک و شناخت کلی از آثار او محقق نمیشد. بهطور مثال، مسعود، در جایی تاکید میکند، قبل از اینکه زندانی سلاطین غزنوی باشم، زندانی تلقی خود از نقش تقدیر بودم. برداشت او از تقدیر مبنی بر اینکه انسان موجودی مفلوک و بیچاره است، از ورای مباحث تاریخی و جزئیات زندگیاش برمیآید.
دلیل ندارد مسعود سعد سلمان خوانده باشید
شمس لنگرودی، در ابتدای مباحث خود، به آسیبها و نقایص جاری در شکل معرفی شعرای کهن به نسل تازه، ضمن ارجاع به چگونگی رویارویی خود با آنها در گذشته، اشاره کرد. وی گفت: خوشبختانه افرادی محدود آثار مسعود سعد سلمان را خواندهاند؛ چرا خوشبختانه؟ من ریاضیات و اقتصاد خواندهام. ادبیات را نزد پدرم آموختم. از پی تورق آثار کهن شعر فارسی در کتابخانهی پدرم، احساس میکردم آنها در قرونی دفن شدهاند، و جز ارواح هیچکس به ایشان دسترسی ندارد. اصلا گویی از آنها بدم میآمد؛ جز سعدی و حافظ.
وی افزود: بهدنبال همین شکل رویارویی، در رشتهی ریاضی ادامهی تحصیل دادم. از آن پس، براساس اتفاقاتی با اشعار توللی و نادرپور آشنا شدم، که بسیار مطلوب طبعم بود؛ چیزهایی از لامارتین خواندم که آنها نیز مطلوب بود. از آن پس شعر گفتن آغاز کردم. این در شانزده سالگی من اتفاق افتاد. از پدرم میخواستم اشعارم را تصحیح کند تا بتوانم آنها را در مجلات چاپ کنم. پدرم، وقتی تاکید کرد، لازمهی شعر گفتن (ولو شعر نو) دانستن ادبیات کهن است. نتوانستم بگویم خواندم، اما نفهمیدم. از آنپس آثار فیض کاشانی را خواندم که باز هیچ درنیافتم. این را با پدرم بازگو کردم؛ در پاسخ به پرسش او مبنی بر «چرا؟»، گفتم اینها به زندگی ما ارتباط ندارد.
شمس لنگرودی ادامه داد: پدرم تاکید کرد، میباید بخوانم تا آشنا شوم. شاعران سبک هندی و البته نظامی نزد او محبوب بودند؛ قرار بر این شد، نظامی را شروع کنم و اشکالات را از پدر بپرسم. او شرح میداد، و من تصور میکنم اینها اصلا شبیه زبان فارسی نیستند. از همین روی مولف این اثر زحمت بسیار کشیده است و محصول کارش قابل احترام است. سر آخر پدرم کلاسهایی ترتیب داد، تا من بتوانم اصلا آن اشعار را بخوانم. میباید تاکید کنم، دلیل ندارد شما مسعود سعد سلمان خوانده باشید. مگر اینکه کسانی چون عبدالله نژاد کتابهایی بنویسند و ما را با این فضا آشتی دهند.
وی در ادامه، ویژگیها و محاسن کتاب گفتگو با مسعود سلمان را تشریح کرد و اظهار داشت: من، پیش از این، آثار مسعود سعد را خوانده بودم؛ تنها حبسیات نزد من مطلوب است؛ دیگر آثارش را مطلوب نمیدارم. این کتاب برای من حیرتانگیز بود؛ چراکه بهدنبال مطالعهی آن، ما با یک موجود زنده، با یک انسان زنده به نام مسعود سعد سلمان رویارو میشویم. همچنانکه گفته شد، شاعران کهن از زندگی خود نمیگفتند، چراکه نزد ایشان چنین رویکردی نامطلوب بود؛ آنچنان که در کتاب نیز آمده است، مسعود سعد خود نیز بر این موضوع تاکید کرده است. مولف از ورای روشی که پیش گرفته، مقولهای مرده را غبارزدایی کرده است. قبلا نمونههای خارجی چون آنچه مولف این اثر صورت داده است، نوشته شده است؛ فرق کتاب گفتگو با مسعود سعد سلمان، با آن نمونهها، در این است که آنها قدری فانتزی هستند؛ اما همهی آنچه در این کتاب درج شده است، به اشعار وی و منابع دیگر مستند شده است.
شمس لنگرودی، تالیف چنین اثری را دشوار خواند و تاکید کرد: در تذکرههای موجود، تناقضات بسیاری وجود دارد؛ مولف آنها را بهدقت از نظر گذرانده است. حین خواندن این کتاب، آرام آرام، و به صراحت با جزئیات زندگی مسعود سعد آشنا میشویم. بهزعم من این کتاب باید سرمشق قرار گیرد، تا از اینپس بتوانیم با مراجعه به نمونههایی از ایندست شعرای کهن را از ورای جزئیات زندگیشان بشناسیم. تاریخنویس، در واقع تاریخ دورهی خویش را نیز مینویسد؛ در این کتاب نیز این رویکرد دیده میشود؛ مولف به دورهی مسعود سعد و هم به دورهی معاصر آگاه است. به زعم من این کتاب باید در زمرهی کتب درسی قرار گیرد. مسائل و مباحث، خشک و فنی نیستند و در قالبی زنده مطرح شدهاند. به مدد این کتاب، یک مسالهی مرده زنده و امروزی شده است. کتاب گفتگو با مسعود سعد سلمان میتواند ما را با ادبیات کهن آشتی دهد، که به حق به خواندن آن علاقهمند نیستیم. اهمیت ویژهی کتاب گفتگو با مسعود سلمان، برای من در همین ویژگی آن است.
حادثههای تازه!
محبتی، تالیف و انتشار کتاب گفتگو با مسعود سعد سلمان را به مثابه تولدی جدید در حیطهی مطالعات ادبی دانست. وی بر این اساس جایگاه این اثر و چون آن را در حوزهی مطالعات ادبی تبیین، و تصریح کرد: پس از مشروطه، مجموعهی مطالعات حول ادبیات فارسی، با سه روش دنبال شده است. ما در گذشته جهان را به مدد شمشیر و تیر نگرفتهایم؛ سلطهی فرهنگی خود (نه به معنای امپریالیستی آن، به معنی دادن میوههایی نو به بشریت و چشاندن طعم شیرین معنویت و آزادی درونی) را با اشعار حافظ، سعدی، مولانا و چون آنها صورت دادهایم؛ امروز نیز اگر بخواهیم میوهای به جهان بدهیم، شیرینتر از این ادبیات میوهای نخواهیم داشت. پس از مشروطه، بهواسطهی آشنایی محققان با روشهای اروپایی، نهضت تصحیح متون به پیشگامی علامه قزوینی آغاز شد.
وی افزود: بر همین مبنا و با حمایتهای اولیهی ادوارد براون، کتابهای زیادی تصحیح شد. نسلهای بعدی، توضیح، شرح و تعلیق را پی گرفتند. امروز اما با بحرانی تازه رویاروییم؛ نسلهای تازهی ما شرح و توضیحات را بر نمیتابد و تصحیحات را نیز نمیخواند؛ ضمن اینکه هم شرح و توضیح و هم تصحیح مجدد نیاز است؛ اقبالی در جامعهی ادبی ما نسبت به این متون نیست. بنابراین باید چارهای اندیشید، تا ادبیات فاخر فارسی فراموش نشود. در دنیا روشهای بسیاری برای آشنایی نسل جوان با میراث گذشته، ابداع شده است. یکی از آنها همین است که در تالیف این اثر کار گرفته شده است. کتابهای متعددی با این رویکرد در قالبهای مختلف چون نمایشنامه و گفتگوی خیالی نوشته شده است. کتاب گفتگو با مسعود سعد سلمان، گرچه اثری نو و تازه است، اولین از ایندست نیست؛ اما این اثر، بهرغم فانتزی و تخیلی بودن، بسیار مستدل است؛ این ویژگی منحصر به فرد آن است. از همین روی، تولد این کتاب حادثهای مبارک است برای آغاز مباحث تازه در حوزهی ادبیات فارسی؛ تا مگر نسلهای تازه رویکردی متفاوت از گذشته در رویارویی با ادبیات کهن داشته باشند.
محبتی، در آسیبشناسی رویکردهایی از ایندست، بهویژه در شکل رویارویی مولفان با شعر، تاکید کرد: از نظر متدولوژی، طرح ایندست مباحث در قالبهای اینچنینی قدری نیازمند تامل است. مهمترین نکته این است، آیا شعر میتواند ابزار واقعنمایی باشد؟ بین شعر بهعنوان آنچه واقعیت را بیان میکند و شعر به عنوان بیانی از مافیالضمیر، مرزی باریک وجود دارد. عدم توجه به مساله ممکن است ما را در تنگنا قرار دهد. چگونگی تفکیک این رویکردها در مبانی نظری ما تبیین نشده است. از دیگر سو در باورهای شعرایی چون نظامی گنجوی هرچه شعر از گزارش واقعیت دورتر باشد، زیباتر است. مسالهی دیگر اینکه، فرهنگ ما پیوند شدیدی با شاعرانگی دارد؛ به این معنا که روایت با شاعرانگی به ما منتقل میشود؛ و این دو ضد یکدیگر هستند. در روایت، از درون به بیرون حرکت میکنیم، اما در شاعرانگی مسیر عکس میرویم؛ اگر شعر ابزار بیان واقعیت شود، باید یکی از این دو واقعه رخ دهد؛ میباید نقش روایتگریاش دگرگون شود، یا نقشاش در فرانمایی دورن.
وی ادامه داد: فرانمایی درون، حادثهای است که در ادبیات ما رخ داده است؛ حال آنکه ما همیشه از آن، واقعیت را در مییابیم. برخی قائل بر تفاوت نظم و شعر هستند؛ به زعم ایشان نظم میتواند روایت کند، حال آنکه شعر رو به دورن دارد. سارتر شعر را به رقصیدن و نثر را به رفتن تشبیه کرده است؛ یعنی شعر معطوف به درون است و نثر جز آن. آیا شعر میتواند چون نثر به بیرون حرکت کند و گزارشگر واقعیت عصر خودش باشد؟ میباید تامل کنیم در اینکه مطلوب است شعر ابزار روایت باشد یا خیر؛ به سه دلیل نامطلوب است: شعر اساسا مبتنی بر تخیل است؛ مبتنی بر وزن است؛ مبتنی بر نظم و آراستگی زبانی است؛ این عوامل ما را از واقعیت دور میکنند. از طرفی دیگر، بسیار مطلوب است، چراکه واقعیتی که در قالب این نوع زبان بیان میشود، بسیار برا، پویا و گیراست؛ و فرهنگ ادبی پیشین ما این نوع روایت را برگزیده است.
محبتی در انتها بر بروز آسیبهایی از این دست و هم ضرورت تالیف ایندست آثار تاکید کرد و افزود: آنچه نویسندهی این اثر از ورای اشعار مسعود سعد سلمان دریافته است، واقعیتی است که در تاریخ رخ داده است، یا ذهنیت مسعود سعد سلمان است، یا برداشتهای شخص نویسنده؟ به هر روی بسیار زیبا و تازه است. تالیف این کتاب حادثهای تازه در ادبیات ما است و به زعم من میتواند آن را مردن نجات دهد. البته اگر تصحیحات و حاشیههای پیشین وجود نمیداشت، چنین رویکردی نیز تحقق نمییافت. هر سه رویکرد یادشده ضرورت دارد.