توفیق سبحانی در نشست نقد و بررسی کتاب «گزیده غزلیات شمس» در شعر کتاب گفت: این کتاب مولانا را بیشتر به میان توده مردم خواهد برد و با بیش از ۳۶۰ منبع برای تالیف آن، از آثار برتر حوزه مولویشناسی در ایران محسوب میشود.
توفیق سبحانی که پیش از این تصحیحی از غزلیات شمس را به چاپ رسانده است، درباره «گزیده غزلیات شمس» شفیعی کدکنی گفت: در این کتاب ما جدا از ۱۰۷۵ غزل، بخشی از رباعیات و ترجیعبندها را هم مشاهده میکنیم. اما کدکنی به این کتاب عنوان گزیده غزلیات شمس تبریزی را داده است. شفیعی در این کتاب نه تنها غزلها را گزینش بلکه برخی از غزلها را نیز کوتاه کرده است.
وی افزود: من از گذشته بنا بر ترجمههایم از زبان ترکی، با «عبدالباقی گولپینارلی» مولوی شناس برجسته ترک نیز دوستی داشتهام. وی عقیده دارد که در دیوان شمس برخی از غزلیات سلطان ولد و همچنین سنایی نیز آمده است که مرحوم فروزانفر نیز این غزلها را غربال نکردهاند. در این دیوان تکلیف بیش از چهل غزل مولانا مشخص شده و شفیعی کدکنی با دلیل و برهان، شاعر غزلها را مشخص کرده است.
سبحانی گفت: از مسایل دیگری که در این کتاب بسیار رخ مینماید ماخذها و منابع استاد شفیعی است که در انتهای کتاب یا در پاورقیها آوردهاند که در حقیقت یکی از بزرگترین منابع کتابشناسی مولانا است که در جای خود و در جلسهای دیگر باید به آن پرداخت و آن را مورد بررسی قرار داد.
وی درباره ارتباط شمس و مولانا از دیدگاه شفیعی گفت: چگونه است که پیرمردی ۶۳ ساله با نام شمس تبریزی اینچنین بر روح و روان مولانا تاثیر میگذارد و ستایش این پیر به این اندازه به چه دلیل است؟ اینهمه دلبستگی یک انسان به انسانی دیگر برای چیست؟ شفیعی در مقدمه این کتاب به این پرسش پاسخ داده است. وی میگوید: دلبستگی مولانا به شمس به اعتبار دیگری است. در اینجا شمس به عنوان شمس مطرح نیست؛ بلکه شمس ظهور انسان کامل است. ظهور انسان الهی است و مولوی این ظهور را میستاید که مربوط به خود شمس نیست -- بلکه به تاریخ مربوط است. مولانا در جمال شمس، خداوند را میدیده و او را ستایش میکرده است. شمس به راستی بار امانت الهی را حمل میکرده و مولانا اینچنین است که عاشق اوست.
این مولوی شناس گفت: به گفته شفیعی مولانا بیش از ۷۵۰۰۰ ترکیب خلق کرده که بسیاری از آنها به نام خود مولانا ثبت شده است. دکتر شفیعی در این کتاب لحظههای ویژه دیوان کبیر را صید کرده است و گاهی مولوی را با سعدی و حافظ سنجیده و گاهی نیز متنهای دیگری را از کتابهای دیگر نقل و نقد کرده است. به دیده شفیعی مولانا بر بام زبان فارسی ایستاده است.
در بخش دیگری از این نشست، علیاصغر محمدخانی به بررسی سختافزاری این کتاب پرداخت و گفت: این کتاب با مقدمه و گزینش و تفسیر دکتر شفیعی کدکنی در ۲ جلد، ۱۰۷۵ غزل و ۲۵۶ رباعی دیوان شمس را در بر میگیرد.
وی افزود: در ابتدای این کتاب به فهرست بندی بسیار جالبی بر میخوریم که کار را برای مخاطب بسیار آسان میکند. شفیعی برای این کتاب سه فهرست در نظر گرفته است. نخست فهرست مطلع به ترتیب حروف کلمه اول، دوم فهرست مطلع به ترتیب حروف قافیه و سوم فهرستی بر اوزان اشعار.
محمدخانی گفت: این گزیده در حقیقت احیای نسخه فروزانفر و کتاب گزیده غزلیات شمس شفیعی کدکنی است که در سال ۱۳۵۲ به چاپ رسیده بود و از این باب میتوان آن را احیای احیا دانست. زیرا دیوان شمس اولین بار به دست پر توان استاد فروزانفر احیا شده بود و اینک بار دیگر با چاپ این نسخه از دیوان شمس نسخه فروزانفر دوباره احیا شده است.
وی درباره گزیدههای دیوان شمس که تا کنون منتشر شده است گفت: «شمس الحقایق» از رضا قلیخان هدایت، «جذبات الهی» از اسدالله ایزد گشسب، «مکتب شمس» از انجوی شیرازی، گزیده غزلیات شمس از شفیعی کدکنی که در سال ۱۳۵۲ منتشر شده، «انسانم آرزوست» از بهاءالدین خرمشاهی، گزیده غزلیات شمس از سیروس شمیسا، برخی از گزیده هایی است که از دیوان شمس تاکنون منتشر شده است.
محمد خانی در ادامه گفت: اما این کتاب یکی از بهترین و برترین گزیدههای دیوان شمس مولانا است که با صد و پنجاه صفحه مقدمه درباره زندگی و احوال مولانا به چاپ رسیده است. شفیعی کدکنی، در مقدمه این کتاب، مقدمات کتابهای قبلی خود درباره دیوان شمس و مولانا را بسط داده و از مقالات متنوعی که در کتابهای گوناگون به چاپ رسیده استفاده کرده است.
جلسه بررسی کتاب گزیده غزلیات شمس سهشنبه ۱۵ اردیبهشت، در محل برگزاری نشستهای شهر کتاب با حضور مریم حسینی، توفیق سبحانی، ابراهیم خدایار و علی اصغر محمدخانی برگزار شد.
مریم حسینی، پژوهشگر ادبیات عرفانی، در نشست نقد کتاب «گزیده اشعار شمس تبریزی» اثر شفیعی کدکنی، غزلیات شمس را غیرقابل تفسیر دانست. به باور او کتاب جدید شفیعی کدکنی، تفسیر اشعار این شاعر نیست و تنها معرفی آنهاست.
مریم حسینی محقق در حوزه ادبیات عرفانی ایران و از شاگردان شفیعی کدکنی، در این نشست درباره «گزیده غزلیات شمس» گفت: غزل را نمیتوان شرح کرد و این بدان دلیل است که غزل حاصل حال است و احوال؛ و با قرار گرفتن در لحظه حال شاعر میتوان درک کرد که شعر از چه منبعی جوشیده است و چه کسی را توان آنست که در لحظه حال مولانا قرار گیرد.
وی در ادامه گفت: حتی خود مولانا نیز در اینباره میگوید که سخن من پوستی است از مغز درونم و من نتوانستهام مغز را بیان کنم. خود مولانا از بیان این مغز عاجز است؛ پس چگونه میشود بر غزل مولانا شرح نوشت.
این استاد ادبیات اظهار داشت: در بخشی از مقدمه، استاد کدکنی درباره موسیقی شعر بحث میکند و میگوید موسیقی شعر، ارض موعود شعر موسیقی است. کدکنی از این تعابیر زیبا بسیار در این کتاب دارد. به عقیده کدکنی، مولانا در لحظههای بیخودی خود از شعر به موسیقی میرسد.
وی درباره شفیعی کدکنی گفت: این کتاب حاصل ۳۵ سال تلاش دکتر کدکنی در زمینه مولاناپژوهی است؛ ولی حتی خود ایشان نیز ادعایی مبنی بر شرح غزلیات مولانا ندارد. این کتاب در حقیقت مجموعه چشمگیری از مطالعات استاد است. شفیعی کدکنی در ذیل هر غزل به کتابهایی ارجاع میدهد که هیچ کدام از استادان ادبیات فکر نمیکردند که این کتابها منبعی برای مولوی پژوهی باشد.
حسینی اظهار داشت: شفیعی کدکنی در نگارش این کتاب از بیش از ۳۶۰ منبع انگلیسی، عربی، فارسی استفاده کرده است. تنها مطالعه فهرست منابع این کتاب زمان زیادی میگیرد و به قول دکتر سبحانی بررسی آن مجالی دیگر و جلسهای دیگر میطلبد.
این پژوهشگر گفت: اعلام و فهرستهایی که شفیعی در انتها و ابتدای کتاب آورده بسیار بدیع و تازه است و به محققان کمک میکند بلافاصله به آنچه میخواهند، برسند. همچنین گزینش غزلها بر مبنای زیبایی شناسی شعر و نسبت به گزینش قبلی استاد بسیار جذابتر و با معیارهای بهتری انتخاب شده است.
حسینی افزود: این کتاب با گزینش غزلهای شمس که استاد در سال ۵۲ منتشر کرده است، بسیار تفاوت دارد. حواشی بسیاری جایگزین شدهاند و در کتاب جدید به ماخذهایی اشاره میکنند که نسبت به ماخذهای گذشته اصالت بیشتری دارند. همچنین ماخذ غزلداستانهای مولوی در دیوان شمس پیگیری شده و منبع اصلی آنها ذکر شده است. ما در این کتاب به احادیثی بر میخوریم که از طرف مولانا ذکر شده است؛ ولی تا بهحال منبع آنها کشف نشده بود.
این محقق ادبیات عرفانی گفت: از مباحث مهمی که استاد در این کتاب ذکر کرده است، بحث واژه شناسی مولاناست. همچنین منابع امثال حکم و معنی دقیق واژهها بخشی از کار بزرگ استاد در این کتاب است. رابطه سنایی با مولانا، مولانا و عطار، مولانا و حافظ و بحث جدید رابطه خاقانی با مولانا از مواردی است که کدکنی در مقدمه کتاب به آن پرداخته است.
ابراهیم خدایار از دیگر مهمانان این نشست بود که درباره روششناسی تحقیقات شفیعی کدکنی سخن گفت. وی در باره روش تحقیق شفیعی کدکنی در این کتاب گفت: به جز افزایش تجربهها و دانش کدکنی، روش تحقیق کنونی وی نسبت به دهه ۴۰ تفاوت چندانی ندارد.
وی سپس درباره این شیوه روش تحقیق گفت: متدولوژی تحقیقات شفیعی کدکنی بر پنج اصل استوار است . ۱- بینش تاریخی استاد ۲- اشراف به تئوریهای ادبی دنیا ۳- توجه به میراث بومی ۴- اصالت منابع ۵- اندیشه پویا.
خدایار سپس هر کدام از این پنج اصل را توضیح داد و گفت: پژوهشگران تحقیقات را به ۵ شاخه تقسیم کردهاند که پژوهشهای شفیعی در حوزه تحقیقات توصیفی میگنجد. اما به پژوهشهای تاریخی نیز نزدیک است. ما این اصالت تاریخی را در جای جای پژوهشهای شفیعی کدکنی میبینیم. بینش تاریخی بر تمام تحقیقات استاد سایه افکنده است.
این پژوهشگر ادبی درباره اصل دوم شفیعی در تحقیقاتش گفت: اشراف به تئوریهای ادبی جهان از دیگر ویژگی های شفیعی کدکنی است. درک واقعی ادبیات و انتقال آن و پیوند آن با مخاطب جز با ادراک تئوریک سبکها ممکن نیست و کدکنی از این ویژگی به شکلی کامل برخوردار است. وی تسلط عجیبی بر زبان عربی و انگلیسی دارد و همین امر موجب میشود که تحلیلهای وی همهجانبه و جهانی باشد.
نکته سومی که خدایار در سخنرانی خود درباره ویژگیهای آثار پژوهشی شفیعی کدکنی گفت، این بود که شفیعی بومیگرایی و عشق و اعتقاد به میراث علمی ایرانی را در همه کارهایش سرلوحه خود قرار میدهد.
وی درباره جنبه چهارم تحقیقات شفیعی کدکنی افزود: تکیه بر منابع اصیل و اصالت منابع از نکتههای در خور توجه کدکنی است. آثار ایشان از سرچشمه آب میخورد و منابعشان همیشه بهترین و اصیلترین منابع بوده است. تفسیر وی نزدیکترین تفسیر به جهان مولاناست. کدکنی از ۳۶۰ منبع برای نوشتن این کتاب استفاده کرده است. وی در ابتدا مولانا را با مولانا تفسیر کرده در مرحله بعد مولانا را با آثار دیگر مولانا تفسیر کرده و سپس آثار وی را با هم عصرانش و در دیگر جا نوشتههای مولانا را با توجه به آثار قبل از مولوی شرح و بسط داده است.
خدایار در پایان با اشاره به اندیشه پویای شفیعی کدکنی گفت: کدکنی به نفی یا تعطیل برخی از عقاید گذشته خود همت گماشته و حتی در بعضی از نظریات خود دیدگاههای گذشته خود را نفی میکند و به گذشته خود پشت پا میزند.