به زمین و زمان بدهکاریم
هم به این، هم به آن بدهکاریم
به رضا قهوهچی که ریزد چای
دو عدد استکان بدهکاریم
به علی ساربان که معروف است
شتر کاروان بدهکاریم
شاخی از شاخهای دیو سفید
به یل سیستان بدهکاریم
مثل فرخ لقا که دارد خال
به امیرارسلان بدهکاریم
نیست ما را ستارهای، ای دوست
که به هفت آسمان بدهکاریم
مبلغی هم به بانک کارگران
شعبه طالقان بدهکاریم
این دوتا دیگ را و قالی را
به فلان و فلان بدهکاریم
دو عدد برگ خشک و خالی هم
ما به فصل خزان بدهکاریم
هم به تبریز و مشهد و اهواز
هم قم و اصفهان بدهکاریم!
به مجلات هفتگی، چندین
مطلب و داستان بدهکاریم
قلک بچهها به یغما رفت
ما به این کودکان بدهکاریم
مبلغی هم کرایه خانه به این
موجر بدزبان بدهکاریم
عمران صلاحی