کد مطلب: ۹۸۲۷
تاریخ انتشار: شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۶

یک استکان شعر نو

 

نیمی از سنگ‌ها، صخره‌ها، کوهستان را گذاشته‌ام 


با دره‌هایش، پیاله‌های شیر 


به خاطر پسرم

 
نیم دگر کوهستان، وقف باران است. 


دریایی آبی و آرام را با فانوس روشن دریایی 


می‌بخشم به همسرم.


شب‌های دریا را 


بی‌آرام، بی‌آبی 


با دل‌شوره‌های فانوس دریایی 


به دوستان دوران سربازی که حالا پیر شده‌اند.


رودخانه که می‌گذرد زیر پل 

 

مال تو


دختر پوست کشیده من بر استخوان بلور


که آب، پیراهنت شود تمام تابستان.


هر مزرعه و درخت 


کشتزار و علف را 


به کویر بدهید، شش‌دانگ 


به دانه‌های شن، زیر آفتاب. 


از صدای سه‌تار من 


سبز پاره‌های موسیقی 


که ریخته‌ام در شیشه‌های گلاب و گذاشته‌ام 


روی رف 


یک سهم به مثنوی مولانا 


دو سهم به «نی»" بدهید.


و می‌بخشم به پرندگان 


رنگ‌ها، کاشی‌ها، گنبدها 


به یوزپلنگانی که با من دویده‌اند 


غار و قندیل‌های آهک و تنهایی 


و بوی باغچه را 


به فصل‌هایی که می‌آیند 


بعد از من

 

بیژن نجدی

 

 

 

کلید واژه ها: بیژن نجدی -
0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST