نشست بررسی دنیای شوپنهاور با نگاهی به دو اثر وی که به تازگی در ایران ترجمه و منتشر شده است، عصر روز سهشنبه، سوم شهریور ماه در مؤسسه فرهنگی شهر کتاب و با حضور مترجم این آثار برگزار شد.
مؤسسه فرهنگی شهر کتاب مرکزی، در ادامه سلسله نشستهای خود به بررسی دنیای شوپنهاور با نگاهی به دو اثر وی با نام های «جهان همچو اراده و تصور» و «جهان و تاملات فیلسوف» که بهتازگی از سوی رضا ولییاری ترجمه و توسط نشر مرکز منتشر شده است، پرداخت. بیژن عبدالکریمی و کامران فانی نیز همراه با مترجم این آثار، سخنرانان این جلسه بودند.
رضا ولییاری، مترجم جوان این اثر در ابتدای جلسه گفت: به نظر من فلسفه شوپنهاور تا حد زیادی مورد غفلت قرا گرفته، در حالی که در خارج از ایران بهویژه در آمریکا بسیار مورد استقبال اهل فلسفه است.
وی گفت: «جهان و تاملات فیلسوف» به عنوان اولین اثری که ترجمه کردم، کمی احساسی بود و کار ترجمهش حدود سهماه طول کشید. در این اثر بیشتر سعی داشتم خواننده را با شوپنهاور به صورت کلی و عمومی آشنا کنم اما در ترجمه اثر دوم سعی کردم ترجمه دقیقتر و نزدیکتری به متن داشته باشم.
ولییاری افزود: اراده و تصور دو پایی است که سیستم انداموار فلسفی شوپنهاور بر روی این دو حرکت میکند. از نظر شوپنهاور اراده، شهود ادراک است، اما نه از طریق حواس پنجگانه بلکه از طریق شهودی مستقیم و درونی.
مترجم کتاب «جهان همچو اراده و تصور» گفت: تاکنون بر روی چرایی انتخاب واژه اراده و تصور برای عنوان بحثهای زیادی شده اما اراده و تصور بهترین معادل ممکن است؛ چنانکه خود شوپنهاور هم برای این واژگان دلیل آورده و در تعریف تصور گفته است: «فرایند فیزیولوژیکی پیچیدهای که نتیجهاش آگاهی از تصویر میشود، تصور نام دارد.»
پس از مترجم اثر، کامران فانی، نویسنده حوزه فلسفه و بهویژه آثار شوپنهاور گفت: آشنایی من با شوپنهاور پس از خواندن تاریخ فلسفه شروع شد و پس از مطالعه آثارش علاقه شخصیام به وی افزایش یافت چرا که فکر کردم او تنها کسی است که هر سه مبحث فلسفه و علم و هنر را با هم دارد.
وی گفت: کتاب «جهان همچو اراده و تصور» از چهار بخش تشکیل شده و دارای یک نظام سیستماتیک است. عناوین بخشهای این اثر عبارتند از: تصور، اراده، هنر و اخلاق. بخش سوم اثر با نگاهی به بخش تصور و بخش چهارم با نگاهی به دفتر دوم نوشته شده است.
فانی افزود: شوپنهاور در بخش اول مطرح میکند دنیا تصور است و هر کس از دنیا تصور خودش را دارد. وی در بخش دوم با قبول این که دنیا چیزی است که میبینیم، تلاش میکند حقیقت و ماهیت واقعی دنیا را پیدا کند و پس از تجربه هنری و تجربه اخلاقی در نهایت به این نتیجه میرسد که دنیا رنج دارد.
فانی درباره کیفیت ترجمه دو کتاب مذکور گفت: ترجمه اثر، ترجمه بسیار خوب و روانی است اما من چند ایراد جدی به کار مترجم دارم و آن هم این که مترجم میبایست معادل لاتین اصطلاحات را در پاورقی میآورد چون برخی از اصطلاحات کلیدیاند. نقد دیگرم این که مترجم میبایست کتاب را در همان قالب اصلی خود در دو جلد مینوشت، نه در یک جلد که حجیم و خواندنش برای مخاطب دشوار باشد.
آخرین سخنران جلسه، بیژن عبدالکریمی، نویسنده و مدرس حوزه فلسفه بود. وی گفت: به نظرم دلیل بیتوجهی به شوپنهاور، مشکل در سیستم آموزشیمان بهویژه در واحدهای درسی فلسفه است.
عبدالکریمی در توضیح نقدش گفت: در واحدهای درسی ما جای خالی یک دوره که مربوط به سالهای1900_1850 است، دیده میشود و همین مساله موجب شده به فیلسوفان این دوره مثل شوپنهاور، دیلتای، نیچه و... کمتوجهی شود.
وی سپس به بررسی افکار و اندیشههای شوپنهاور پرداخت و گفت: از نظر شوپنهاور در دروان جدید نسبت بین زندگی و تفکر فرق کرده و او معتقد است که ما آنگونه میاندیشیم که زندگی میکنیم.
این هایدگر پژوه گفت: شوپنهاور درک نهیلیستی از جهان دارد و نیچه در این زمینه آرایش مدیون شوپنهاور است. از نظر وی جهان یک کنش کور، بیشعور، بیعقل و به عبارتی یک کنش محض اما بیپایان است.
عبدالکریمی افزود: قسمت عمده افکار شوپنهاور متاثر از آرای بودا است با این تفاوت که در تفکر بودایی حقیقت یک امر بیتعین اما برای شوپنهاور حقیقت یک اراده کور و فاقد شعور ا ست.