در سال گذشته، با همکاری مرکز فرهنگی شهر کتاب، دانشگاه الزهرا، دانشگاه یلدیریم آنکارا، انتشارات هجه، رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دانشگاه یلدیریم آنکارا، همایشی بهمنظور تحلیل و بررسی نقش زنان در ادبیات معاصر فارسی در ترکیه برگزار شد. به دنبال آن، امسال نیز همایشی با محوریت زنان در ادبیات معاصر ترکیه در دانشگاه بینالمللی الزهرا برپا شد.
نشست پایانی این همایش با عنوان «زنان در ادبیات معاصر ترکیه» سهشنبه چهاردهم اسفند با حضور سوال گونبال بوزکورت، مریم حسینی، مژگان دولتآبادی، حسن اکبریبیرق در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
پدیدهی شفق خوش اقبال
در ابتدای این نشست، علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب، ضمن اشارهای به پیشینهی برنامه و همکاریهای فرهنگی برای برگزاری این نشست، سخنان خود را با این پرسش از میزان شناخت متقابل مردم ایران و ترکیه آغاز کرد و اظهار داشت: بیشتر آثاری که از ترکیه میشناسیم، داستان و رماناند. ما کمتر با تاریخ فکر یا شاعران زن ترکیه آشناییم. اگر تاریخ فکر ترکیه را بنگرید، دورهی تنظیمات آنها همزمان با دورهی مشروطیت ما است. در تقسیمبندی ادبیات ترکیه، در دورهی تنظیمات مضامین و سبکهای مختلفی از غرب وارد این کشور میشود و آثار ادبی را دگرگون میکند. شعر دیوانی ترکیه با پنجشش قرن سابقه، شکل جدیدی به خود میگیرد. چنانکه شعر ما نیز با نیما و دیگران دگرگون میشود. در کتاب «شناختنامهی شاعران و شعر معاصر ترک» که بههمت جمعی از استادان ترکیه و صاحبنظران ایرانی منتشر شده است، در میان صد شاعر فقط نام شش زن به چشم میخورد. این نشان میدهد که یا زنان سهم چندانی در شعر معاصر ترکیه ندارند یا از نگاه گردآورندگان این مجموعه دورماندهاند.
محمدخانی تصریح کرد: آمار آثار ترجمه شده از ادبیات ترکیه به زبان فارسی در یک سال اخیر حاکی از آن است که ۷۰ عنوان کتاب چاپ اول و ۹۰ عنوان چاپ مجدد مجموعاً ۱۶۳ بار چاپ شدهاند. از این میان، الف شفق، عزیز نسین و اورهان پاموک سه نام برجستهی ادبیات ترکیه در ایراناند. شفق در دنیا به پدیدهای فرهنگی و ادبی تبدیل شده است. چرایی این امر را میتوان با مواردی چون سبک او، ویژگیهای کارهایش، پشتوانهی مسائل سیاسی بررسی کرد. در سال ۹۷، حدود ۲۰ عنوان از این نویسنده به فارسی ترجمه و منتشر شده است و در کل ۱۹۰هزار تیراژ داشته است. پس از او، اورهان پاموک با ۶ عنوان کتاب، تیراژی حدود 5 هزار را به خود اختصاص داده است و عزیز نسین با ۷ عنوان کتاب تیراژ 7هزار نسخهای داشته است. این تصویری کمّی از موقعیت نویسندگان ترک در ایران است. به نظر میرسد ما باید دو پروژه را دنبال کنیم: نخست آنکه معیار ترجمهی این آثار ادبی را بیابیم. دیگر آنکه، سیستمی برای شناخت بهتر جریانهای فکری و فلسفی و ادبیمان طراحی کنیم.
رئالیسم جادویی و ادبیات اقلیت
مریم حسینی، دبیر همایش زنان در ادبیات معاصر ترکیه، ضمن ارائهی گزارش مختصری از این همایش، اظهار داشت: در تاریخ معاصر کشورهای جهان سومی نکاتی مشترک وجود دارد. شباهت وضعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این سرزمینها منجر به آفرینش آثار ادبی مشابه میشود. هنگامی که برای اولین بار رمان لطیفه تکین را میخواندم شباهتها و مسائل مشترکی در میان زنان رماننویس ایرانی و ترک یافتم. گفتنی است، مکتب ادبی رئالیسم جادویی که این زنان نویسنده پیرو آن هستند، به این شباهتها دامن میزند.
او افزود: چرایی و چگونگی جذب شدن این زنان نویسنده و همچنین جریانهای ادبیات اقلیت به این مکتب و استفاده از آن برای مقابله با فضای مردسالار، استعماری، نژادپرستانه برای من سؤالبرانگیز بود. در این آثار معمولاً مسالهی تقابل سنت و مدرنتیه و مواجههی بدون آمادگی و اجباری مردم با مدرنیته مشترک است. در ترکیه آتاتورک پس از اعلام جمهوری، اصلاحاتی را در این کشور ترتیب میدهد. در ایران نیز رضاشاه همین خط مشی فرهنگی را پیش میگیرد. گویی نویسندگان گمان میبرند باید در مقابل این مواجههی اجباری با مدرنیته مقاومت کنند. از اینرو، در آثارشان نوعی مقاومت در برابر جهانی و نوشدن دیده میشود. یکی از راههای پیش روی این نویسندگان یادآوری و بررسی مجدد فرهنگ، آداب و رسوم و استفاده از آنها برای مواجهه با این دنیای مدرن است.
او ادامه داد: تونی موریسون، برندهی جایزهی نوبل، در رمان «دلبند» مردمی را به تصویر میکشد که از رفتارهای جادویی زنی ساحره و نشانههایی که از عالم ماورایی میآورد آرامش میگیرند. ایزابل آلنده نیز مشکلات شیلی را در مقابل هجمهی استعمار بیان میکند و هر دوی این نویسندگان از مکتب رئالیسم جادویی استفاده میکنند. تکین در «مرگ عزیز بیعار» مهاجرت از روستا به شهرها را در نتیجهی تحولات دوران مدرن حکایت میکند. داستان در روستا اتفاق میافتد. مردمان این روستا آداب و رسوم و اعتقاداتی خاص خود دارند. هر امر غیرممکنی در رئالیسم جادویی ممکن میشود. پس، در این روستا نیز هر امر غیرممکنی برای مردم باورپذیر است. در این داستان شباهتهای توجهبرانگیزی با رمان «اهل غرق» منیرو روانیپور وجود دارد. برای نمونه هر دو در صحنههایی مشابه به دهشت و حیرت مردم روستا در مقابل مظاهر مدرنیته میپردازند. تکین رمان خود را با دهشت مردم در مقابل واردن شدن اتوبوسی به شهر آغاز میکند. منیرو نیز در فصل پانزده رمان حیرت و هراس مردم را در مقابل ورود ماشینی به نام کُپکُپ به تصویر میکشد. گذشته از این، پریان دریایی در رمان منیرو و ساریقیز در رمان تکین نقش مشابهی دارند. ساریقیز تجسم سائقهی جنسی است. همسران را میفریبد و با خود میبرد. در واقع، شباهتهای بسیاری میان باورهای مردم این دو سرزمین وجود دارد. زنان با استفاده از این باورها داستانهایشان را خیالانگیزتر میکنند. همچنین این مکتب به نویسندگان فرصتی برای گذشتن از دید ممیزی میدهد.
ضرورت گسستن حلقههای باطل
مژگان دولتآبادی، مترجم، اظهار داشت: آیفر تونچ، بهرغم برخورداری از جایگاه ادبی بسیار بالا در ترکیه، در ایران ناشناخته بود. متوجه شدم که ما از ادبیات ترک فقط کسانی را میشناسیم که از طریق رسانههای غربی معرفی شدهاند. در حالیکه مترجمان ایرانی مسلط بر این زبان، با توجه به اشتراکات فرهنگی بسیار ما میتوانند انتخابهای بهتری داشته باشند. از میان آثار آیفر تونچ، نوولای «سرگذشت عزیز بیک» را انتخاب کردم که بهسبب کمحجمی و روانی برای معرفی یک نویسنده مناسبتر به نظر میرسید. این کتاب سرگذشت تنبورنوازی است که در زندگی خود اسیر عشقی بیفرجام میشود.
او گفت: زینت شریفاوغلو در سخنان خود در همایش زنان در ادبیات معاصر ترکیه، بر این تأکید داشت که آثار برگردان شده اغلب از میان کارهای نویسندگان تحت تأثیر جریان ادبی غربی است و برای شناخت بهتر دو کشور بهتر است با نویسندگانی آشنا شویم که درونمایههای داستانهایشان به باورها و سنتهای منطقه نظری دارد. من تا اندازهی زیادی با این گفتهها موافقم. اما به نظرم ترجمه باید از طیفهای مختلف داستاننویسی باشد. ادبیات و هنر در یک حلقهی بسته نمیگنجد. با معرفی تعداد وسیعی از نویسندگان، امکان کار پژوهشی، ادبیات تطبیقی و شناخت بهتر فراهم میشود. در حالیکه حرکت براساس ایدئولوژی یا جنسیت چنین نیست. حتی بهتر است اثر فارغ از نام نویسنده بررسی شود. ما زنان ناچاریم این فضای زنانه-مردانه را برای رسیدن به نوعی برابری بپذیریم. اما، جهان امروز جهانی رنگینکمانی است و در آن رنگها در کنار یکدیگر نمود پیدا میکنند و تکصدایی مخاطبی ندارد.
او افزود: منِ مترجم به قضیهی بازترجمه نقد بسیاری وارد میدانم و آن را یک حلقهی باطل میدانم. بازترجمهی آثار کلاسیک تا اندازهای توجیهپذیر است. اما بازترجمهی چندبارهی اثری که کمتر از چهار سال از ترجمهاش گذشته، پذیرفتنی نیست. همهی این مترجمان اغلب ترجمهی قبلی را ناقص میدانند. در حالی که شاید اگر ناشران و نویسندگان حساسیت بیشتری نشان دهند، ترجمهی اول با ویراست مجدد اصلاح شود و نیازی به بازترجمه نباشد. بدین ترتیب، هزینه و وقت مترجم و ناشر به معرفی آثاری جدید اختصاص مییابد که بهشدت جایشان خالی است.
از مهتاب بودن تا آفتابی کردن
حسن اکبری بیرق، مترجم، اظهار داشت: ما و ترکیه در حوزهی تمدنی واحدی زندگی میکنیم. شباهت و اشتراکهای میان ما خیلی فراتر از حوزهی ادبیات است. هر سرنوشتی در گذشته، حال و آیندهی ترکیه، شامل حال ما هم میشود. مسالهی اصلی هر دوی ما گذار از جامعهی سنتی به جامعهی متجدد است. ما همواره باید نسبت خودمان را با مدرنیسم، مدرنیته و تجدد روشن کنیم. این نسبت نیز بدون بررسی تاریخ صدوپنجاه سال اخیرمان ممکن نیست. اگر امروز زنان نویسندهی بزرگی در ایران ظهور کردهاند، این امر دستِکم در گذشتهی نزدیک ما ریشه دارد. پس، برای تعیین جایگاه داستاننویسان زن امروزمان، باید جایگاه زن را در ادبیات یک قرن اخیرمان مرور کنیم.
او ادامه داد: زن در اواخر قرن نوزدهم حتی جزو جمعیت حساب نمیشد. در چنین شرایطی جنبشهایی شکل گرفت. خالده ادیب آدیوار، نویسنده و شخصیت برجستهی اجتماعی ترک، در می ۱۹۱۳، مصادف با روز کارگر، در سلطان احمد و در حضور جمعیت انبوهی از مردان و زنان سخنرانی شورانگیزی ایراد کرد که در مطبوعات بازتاب فراوانی یافت. من فکر میکنم این نقطهی آغاز ظهور زنان در جامعهی ترکیه است. زنان در سال ۱۹۱۴ اجازهی ورود به دانشگاه یافتند و دارالفنونی زنانه تأسیس شد. اسلامگرایان بارها سد راه فعالیتهای زنان شدند، ولی زنان شجاعت بسیاری به خرج داده و آرامآرام حتی مجلات و نهادهایی مدنی راهاندازی کردند. این امر در ادبیات ترکیه و بهویژه در ادبیات داستانی نیمهی قرن نوزدهم بازتاب یافت.
او ادامه داد: نویسندگان زن ترکی چون خالده ادیب، سویم بوراک، لطیفه تکین، نازان بکیراوغلو، فتحیه چتین، برای ما کتابخوانان تقریباً ناشناساند، اما در ترکیه مسیر تجدد و مدرنیته و مدرنیسم را برای زنان باز کردند. آنها زن ترک را از مادر، همسر، مسلمان خوب به زن مطالبهجو رساندند. اتفاق شایستهی بحث و بررسی در ادبیات داستانی زنان ترک این است که این زنان افزون بر آنکه همچون مهتاب مسائل خودشان را در نقش سوژهی شناسایی بازتاب دادند، خودشان هم ابژه شدند و همچون آفتاب عمل کردند. یعنی با روایت کردن آنچه زنان ذهنی یا عینی با آن درگیر بودند، تغییراتی را در جامعهشان رقم زدند. این تجربهی مهمی از بهکارگیری ادبیات در مسیر پیشرفت و ترقی جامعه بود که میتواند برای ما هم کاربردی باشد. خواهینخواهی حوالت تاریخ ما تجدد و مدرنیته است و دروازهی تجدد به سوی شرق عالم، بهخصوص خاورمیانه، ترکیه است. پس، ما میتوانیم در بازسازی سرنوشت خودمان از تجارب زنان ترک بهرهی فراوان ببریم.
او افزود: من فکر میکنم همانطور که شناخت ادبیات معاصر ایران مستلزم بازخوانی ادبیات مشروطه است، شناخت ادبیات ترک نیز مستلزم بازخوانی همان مقطع تاریخی در ترکیه است. متأسفانه ما ایرانیان گاهی با سطحینگری عمل میکنیم. مثلاً چند نویسندهی معاصر ترک در سطح جهان مشهور شدهاند. ما نیز بدون بررسی زمینهی ظهور این آثار ادبی فوری چندین ترجمه از هر عنوان منتشر میکنیم. همانطور که نیما، صادق هدایت، صادق چوبک یا زویا پیرزاد، پیامد دورهی تاریخی و پیشزمینههایی هستند. نویسندهی نوبلیست ترک نیز برآمده از سنت و پیشزمینههایی است. ما باید این پشتوانهها را بشناسیم. با ترجمهی آثار نویسندگان پیشتاز ترکیه و بازخوانی سنت ادبی ترکیه سنت ادبی خودمان را هم بازخوانی کردهایم. برای نمونه، در کتاب «از صبا تا نیما» اکثر نامبردگان نسبتی با ترکیه دارند، چه از طریق سفر، چه تحصیل یا زندگی در آنجا. پس اگر ترکیهی ۱۱۰ سال پیش را بازخوانی کنیم، بخشی از ادبیات خودمان را بازخوانی کردهایم. این میسر نیست مگر اینکه برنامهریزان فرهنگی ما در حوزهی ادبیات فارغ از مسائل بازار و مافیای کتاب بکوشند کسانی مثل خالده ادیب را ترجمه و معرفی کنند.
این هفت زن زبانآور
سوال گونبال بوزکورت، دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران، سخنان خود را به معرفی مختصر خالده ادیب آدیوار، صفیه ارول، عدالت آقااوغلو، سوگی سویسال، فروزان، سویم بوراک، تومریس اویار اختصاص داد. او در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: این هفت نفر در آثارشان به دقت به روابط اجتماعی دورهی خود پرداختهاند. خالده ادیب آدیوار و صفیه ارول در جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم و اولین کودتا در ترکیه زیستند، با این جریانات آشنایند و آثار این دوران در رمانهایشان دیده میشود. برای نمونه، خالده ادیب روی آزاد شدن استانبول و ازمیر در جنگ جهانی اول بسیار کار کرده است. او که با اعلام جمهوریت از ترکیه خارج شده بود و در لندن اقامت داشت، پس از مرگ آتاتورک به کشور بازگشت و تا پایان عمر بیست رمان نوشت. منتقدان ادبی «گرگِ به کوه درآمده» را بهترین اثر ادبی او میدانند. مخاطب در این کتاب با آوازهای محلی ترکیه آشنا شده و شرحی از وضعیت ترکیه در جنگ جهانی اول به دست خواهد آورد. از دیگر آثار مهم او میتوان به «بقال مگسدار»، «پیراهن آتشین» و «دلقک و دخترش» اشاره کرد.
او ادامه داد: صفیه ارول در ۱۹۶۴ از دنیا رفت، اما حدود چهلپنجاه سال بعد بهواسطهی مقالهای که در روزنامه منتشر شد، در ترکیه شناخته شد. او تحصیلات خود را از دبیرستان تا دکتری در آلمان طی کرد و با فرهنگ کشورهای غربی و شرقی بهخوبی آشنایی داشت. همچنین زبان و فرهنگ کشورهای عرب و ایران را بهخوبی میشناخت. ارول چهار رمان، تعدادی داستان کوتاه و مقالاتی پرشمار دارد. میزان دانش این زن در مقالاتش مشهود است. آشنایی با کنعان رفاعی نقطهی عطفی در زندگی او بود. پس از این آشنایی با نویسندگان مهمی آشنا شد و ترجمهی اولین جلد از مثنوی مولوی را به دست گرفت.
او تصریح کرد: زنان نویسندهی ترک تا جنگ جهانی دوم بهدنبال ساختن زنی ایدهآل بودند که همسر خوب، مادر خوب، تبعهی خوب میهن و پیرو خوب انقلاب آتاتورک باشد. اما پس از آن، نویسندگانی برخاستند که بیشتر دربارهی آناتولی و مشکلات مردم روستایی مینوشتند. این پس از کودتای دههی شصت میلادی است که نویسندگان زن بهویژه در مورد مشکلات زنان در جامعهی خودشان بحث میکنند. عدالت آقااوغلو، سویم بوراک، فروزان و تومریس اویار از زنان نویسندهی مشهور این دورهاند. عدالت آقااوغلو در اولین رمان خود یک ساعت از زندگی زنی با سواد و دانشگاهی را روایت میکند که علیرغم ازدواج خوبش قصد خودکشی دارد. او در این فرصت بخشهایی از زندگی این شخصیت و دوستان او را مرور میکند و به تعارضی میپردازد که ساکنان آناتولی میان اجتماع جدید مدرسه و دانشگاه خود و خانه و خانوادهی ساده و وابسته به رسم و رسوم گذشتهشان تجربه میکنند.
او ادامه داد: سوگی سویسال در دومین کودتای ترکیه بازداشت و زندانی شده است. تأثیر این بازداشت در آثار او مشهود است. فروزان افزون بر داستاننویسی، کارگردانی موفق است که در آلمان جوایزی را از آن خود کرده است. کتابهای او دربارهی مشکلات کاگران ترکیه در آلمان است. سویم بوراک، بیشتر داستان کوتاه و نمایشنامه مینویسد. او اولین نویسندهی معاصر ترکیه است که در آثار خود با زبان بازی کرده است. برای نمونه او با کلمات بازی میکند، آنها را بهجای حروف بزرگ با حروف کوچک مینویسند، کل یک صفحه را با حروف بزرگ پر میکند و علائم سجاوندی را نمیگذارد. شهرت اصلی او برای «کاخهای سوخته» و «رقص آفریقا» است. در نهایت، آثار تومریس اویار از بهترین نویسندگان معاصر ترکیه است که فقط داستان کوتاه مینویسد و زبانی بسیار حساس و لطیف دارد که احتمالاً بهرابطهی تنگاتنگ او با شاعران ترکیه بر میگردد.