کد مطلب: ۲۴۶۸
تاریخ انتشار: دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۱

ادبیات متوقف نمی‌شود

هادی مشهدی: مرکز فرهنگی شهر کتاب در ادامه‌ی داد و ستدهای فرهنگی خود، برنامه‌ی مدونی با عنوان «پل ادبی ایران و روسیه» ترتیب داده است. این برنامه با هدف آشنایی هرچه بیشتر شعرا، نویسندگان و صاحب‌نظران ادبیات دو کشور صورت یافته است. یک‌شنبه بیست و هشتم آبان اولین پل ادبی، با حضورپروفسور مارینا ریسنر (استاد کرسی زبان‌شناسی انستیتو آسیا و آفریقای دانشگاه دولتی مسکو و مولف تاریخ ادبیات ایران در دوران پس از مغول)، پروفسور ناتالیا چالیسووا (استاد دانشگاه دولتی علوم انسانی مسکو و مترجم لیلی و مجنون)، یوری آرخیپوف (مترجم و منتقد ادبی)، ایلدار ابوذروف (نویسنده‌‌ی رمان خوش)، سنجر یانیشف (شاعر و مترجم روس)،  دکتر ماکسیم روسانوف (عضو هیات علمی دانشگاه دولتی علوم انسانی مسکو و مترجم لیلی و مجنون) و یولتان صادق آووا (متخصص ادبیات روس و دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه دولتی مسکو)، دکتر زهرا محمدی، دکتر ضیا موحد، دکتر طمهورث ساجدی، دکتر جان‌الله کریمی، فریده رازی و ناهید طباطبایی  برگزار شد.

پل ادبی ایران روسیه


زبان فارسی و علاقه‌های من!
یوری ایوانوویچ آرخیپوف، چگونگی جذب خود به زبان و ادبیات آلمانی، با وجود بی‌علاقگی به آن را شرح داد. وی در ادامه دامنه‌ی فعالیت‌هایش در این حوزه و علاوه بر آن ترجمه ‌تحقیق و نقد ادبی در گستره‌ی زبان مادری‌اش را تشریح کرد: بعد از این‌که کاری از روبرت موزیل را در پایان‌نامه‌ی خود تحلیل کردم وارد دوره‌ی دکتری شدم. در آن مقطع شروع به نگارش مقالاتی انتقادی در خصوص مسائل مختلف ادبی کردم و این باعث جلب توجه رئیس انستیتو گورکی شد. او مرا به آن‌جا دعوت کرد و سی و پنج سال در آن‌جا کار کردم. افرادی که در حوزه‌های آکادمیک گام بر می‌دارند بیشتر در گستره‌ی مقالات فعالیت می‌کنند.
وی افزود: در حوزه‌ی ترجمه‌ی آثار آلمانی زبان فعالیت‌های زیادی انجام داده‌ام. بیش از صد اثر ترجمه و آماده‌ی چاپ کرده‌ام. در این حوزه، بهترین ترجمه‌‌های خودم را کاری از بوخنر و مجموعه‌ی آثار کافکا می‌دانم. ترجمه‌هایی که از آثار هرمان هسه صورت داده‌ام نیز در این مجموعه جای می‌گیرند.
آرخیپوف، تغییرات اساسی در حوزه‌ی سیاست در روسیه، در دهه‌ی نود را در جریان ادبی آن کشور بسیار موثر ارزیابی کرد و ادامه داد: در آن دوره مساله‌ی من این بود که سرانجام ادبیات روسیه چه خواهد شد. این بحث در بسیاری از جراید ادبی هم مطرح بود. من در آن مقطع به همراه یکی از منتقدان برجسته، در حوزه‌ی نگارش مقالات انتقادی و ادبی فعالیت می‌کردم. در این میان توجه یکی از نثرنویسان برجسته‌ی معاصر که سردبیر نشریه مسکو هم بود به نوشته‌های من جلب شد. او از من خواست تا مسئولیت نقد ادبی در آن نشریه را عهده‌دار شوم. از این روی باز به ادبیات روسیه که علاقه‌ی دیرینه به آن داشتم بازگشتم. بیست سال اخیر بیشتر در این حوزه فعالیت می‌کنم و نه در مباحث ادبیات آلمانی.
وی ضمن اشاره به این‌که در حوزه‌های مختلف ادبیات روسیه نقد نوشته است، افزود: منتقدان معتقدند که مقالات و نقدهای من در گستره‌ی ادبیات معاصر از موفقیت چشم‌گیرتری برخوردار هستند. در ارتباط با فرم در نقد‌هایم باید بگویم که هیچ‌گاه نقد ایدئولوژیک ننوشته‌ام، هم‌واره سعی در پرداختن به ابعاد زیبایی‌شناسانه‌ی اثر مورد نقد داشته‌ام. گواه این مدعا، ناتوانی من در برقراری ارتباط علمی با منتقدان آلمانی‌ست، چراکه ایشان از مناظر دیگری کار خود را انجام می‌دهند. مقالاتی در گستره‌ی ادبیات آلمان نظر مرا به خود جلب می‌کند که نویسندگان نوشته‌اند و نه منتقدان.
آرخیپوف در انتها و در پاسخ به سوالی مبنی بر این‌که چگونه با ادبیات فارسی آشنا شده است، گفت: من ادبیات ایران را از ورای مطالعه‌ی آثاری که همواره به آن‌ها علاقه داشته‌ام، شناخته‌ام. آثار پوشکین در این خصوص تاثیری به سزا داشته‌اند. هم‌چنین آثار ادبای آلمانی چون گوته که متاثر از ادبای ایرانی بوده‌اند، چنین تاثیری بر من داشته‌اند.


پل ادبی ایران روسیه


به آن‌ها بازگرد!
شنجر یانیشف، با اشاره به مشابهت‌های فرهنگی ایران و زادگاهش، ازبکستان، حضور در ایران را به جهت درک ویژگی‌های فرهنگ ایرانی بسیار موثر دانست. وی عواملی را که در شکل‌گیری دیدگاهش موثر بوده‌اند این‌گونه شرح داد: پایان تحصیلات من در تاشکند، مصادف شد با دوران فروپاشی، من ناگزیر بودم آن‌جا را به مقصد مسکو رها کنم تا بتوانم از دانسته‌ها و داشته‌هایم بهره ببرم. در آن دوران فرهنگ روسی در تاشکند رو به افول داشت و این امر نیز در تصمیم من موثر بود. در مسکو دیدم که افرادی چون من بسیار هستند و آن‌چه می‌دانم کاربرد خاصی نخواهد داشت.
وی افزود: طی سفری که برای ملاقات بستگانم به تاشکند داشتم، به صورتی کاملا اتفاقی با زنی برخورد کردم که مرا به بازگشت به جامعه و فرهنگ خودم ترغیب کرد. او گفت: نباید پیوندت را با ریشه‌هایت قطع کنی. به آن‌‌ها بازگرد، خواهی دید چگونه با تو سخن خواهند گفت. به یاد آوردم که زمانی پدرم نیز مطلبی مشابه آن را به من گفته بود. تصور می کنم آن اتفاقات در جایی از کائنات برای من مقدر شده بود.
یانیشف، چگونگی تاثیر آن مطالب در شکل‌گیری ایده‌ای تازه، موثر در سرودن آثارش را شرح داد: پس از بازگشت از آن سفر شیوه‌ی سرودن من تغییر کرد. دو سال پس از آن اولین مجموعه‌ی اشعارم را چاپ کردم. پس از آن دریافتم که من و دوستانم در تاشکند نگاه و شیوه‌ای متفاوت داریم، لذا نگارش یک بیانیه با عنوان مکتب شعری تاشکند ضروری بود. آن را نوشتیم و بر مدار آن حرکت کردیم. ظرف مدت کوتاهی نظر منتقدان به آثار ما جلب شد و در مسکو مطرح شدیم. حرکت ما در جهت احیای فرهنگ روسی در تاشکند موثر واقع شد و امروز به نوعی، احیاکننده‌ی آن فرهنگ، محسوب می‌شود.

پل ادبی ایران و روسیه


آن‌چه از نظر غایب است
ناتالیا چالیسووا تصریح کرد که در حوزه‌ی ادبیات ایران به کار ترجمه و هم تدریس مشغول است. وی گفت: من در مرکز پژوهش‌های تطبیقی شرق و غرب، وابسته به دانشکده‌ی شرق‌شناسی دانشگاه‌ ادبیات مسکو در حوزه‌ی ادبیات کلاسیک فارسی و تصوف مشغول به تدریس هستم. ترجمه و تحقیق در حوزه‌ی نظم و نثر در ادبیات کلاسیک ایران مهم‌ترین بخش فعالیت‌های من در آن مرکز را به خود اختصاص داده است. غیر ایرانی‌ها می‌توانند از شعر دلپذیر فارسی لذت ببرند و آن را بفهمند و ترجمه کنند. در این خصوص تنها دانستن زبان فارسی کافی نیست. باید با علوم سنتی ادب فارسی آشنا بود تا این امر تحقق یابد. به همین دلیل مطالعه‌ی رسالات معروف فارسی را در برنامه‌ی خود قرار داده‌ام و برخی از آن‌ها را نیز ترجمه کرده‌ام.
وی، همکاری با ماکسیم روسانوف را در پیشبرد اهداف خود موثر ارزیابی کرد و ادامه داد: ماحصل این همکاری ترجمه‌ی لیلی و مجنون یکی از پنج گنج نظامی و هم‌چنین صد غزل ابتدایی دیوان حافظ است. ما ترجمه‌ی حافظ را در قالب نثر انجام داده‌ایم.
چالیسووا افزود: به اعتقاد من سخن حافظ آن‌قدر شیرین است که حتا در ترجمه نیز لمس می‌شود. ما در این ترجمه ابتدا متن فصیح شعر را آورده‌ایم، پس از آن به مسائل بحری و عروضی پرداخته‌ایم، سپس ترجمه را گنجانده‌ایم و سر آخر تفسیرهای حافظ‌پژوهان معتبر و مشهور جهان را درج کرده‌ایم. مضامینی هم در وصف زیبایی‌های شعر خواجه بر این ترجمه افزوده شده است که البته به قول خود او از نظر غایب است.

پل ادبی ایران روسیه


رجوع به خاستگاه غزل
ماکسیم روسانوف، ضمن اشاره به این‌که به طور اخص در حوزه‌ی ادبیات هند و زبان سانسکریت فعالیت می‌کند، به همکاری خود با چالیسووا در ارتباط با ترجمه‌ی آثار فارسی اشاره کرد: زمانی که دانشجو بودم، به اجبار می‌باید دروسی را در ارتباط با زبان اردو می خواندم، من به آن‌ها علاقه‌‌ای نداشتم. روزی در میانه‌ی یکی از همان کلاس‌ها با غزلی از یک غزل‌سرای هندی آشنا شدم و تحت تاثیر آن قرار گرفتم. این اتفاق مرا به دنیای غزل کشاند. برای دریافت آن می‌بایست به خاستگاه غزل مراجعه می‌کردم، از این رو فارسی آموختم.
روسانوف ادامه داد: در ادامه این اتفاقات، از لذت مدام شعر فارسی و تحلیل آن برخوردار شدم. من به جوانان توصیه می‌کنم زبان‌های مختلف را بیاموزند، چراکه زندگی‌شان را جذاب‌تر می‌کنند. من به عنوان متخصص زبان هندی و هم‌چنین بر اساس این اصل که هر پدیده‌ای را در مقایسه با مشابه آن بهتر می‌توان ‌شناخت، معتقدم که زبان هندی را در مقایسه با زبان ایرانی باید دریافت.

پل ادبی ایران و روسیه


هم‌گرایی تاریخ و شعر!
مارینا ریسنر، در ابتدا به گستره‌ی فعالیت‌های انستیتو کشورهای آسیا و آفریقا، وابسته به دانشگاه دولتی مسکو، در حوزه‌ی ادبیات کلاسیک فارسی، دری و پشتو اشاره کرد. وی گفت: من و همکارانم در این انستیتو سعی می‌کنیم دانشجویان را در مسیر آموزش و فراگیری فرهنگ فارسی و علاقه‌مند شدن به آن قرار دهیم، نه در جهت فراگیری تنها زبان فارسی. من بیش از سی سال به تدریس در این رشته اشتغال دارم و کتاب‌های زیادی در این خصوص نوشته و منتشر کرده‌ام. امیدوارم این مسیر را در ارتباط با دوران بازگشت ادبی و علم دوران بیداری نیز ادامه دهم.
وی افزود: من به اشعار حافظ عشق می‌ورزم، دیوان او را سی سال پیش، از ایران خریداری کردم و با خود به مسکو بردم و پایان نامه‌ی خود را در ارتباط با ساختار غزل حافظ تدوین کردم. من به طور اختصاصی در حوزه‌ی تاریخ ادبیات ایران، به ویژه غزل فارسی فعالیت می‌کنم، اولین کتابی که تالیف کردم در خصوص تحول غزل فارسی از رودکی تا حافظ بود.
ریسنر، قصیده را نیز جزو علایق خود برشمرد و ادامه داد: پایان‌نامه‌ی دوره‌ی فوق دکتری‌ام را در ارتباط با تاریخ قصیده نوشتم. از دیگری موضوعاتی که با همکاری چالیسووا، به انجام رساندم، مطالبی درباره‌ی مضمون شعر و شاعری در گستره‌ی قصاید و مثنوی‌های کلاسیک فارسی بود. چالیسووا در گذشته، در ارتباط با علم شعر کار کرده است و من در حوزه‌ی تاریخ آن، از این رو هم‌کاری ما ثمربخش خواهد بود.
وی در انتها ابراز امیدواری کرد تا در آینده بتواند در ارتباط با مضامین و فرم حماسی در شعر فارسی تلاش کند. او هم‌چنین بر تاثیرات و ارتباط‌های فرهنگ ایران کهن بر شعر پس از اسلام تاکید کرد.

پل ادبی ایران و روسیه

دیگر نوبت به نثر رسیده است!
ایلدار ابوذرف، بخش‌هایی از زندگی‌اش را، موثر در علاقه‌مندی به ادبیات، بازگو کرد: تمام علاقه‌ی من به فوتبال معطوف شده بود، از این بابت و در پی حادثه‌ای دچار نقص در بینایی شدم و به واسطه‌ی آن، به اجبار برای مدتی در مدرسه‌ی نابینایان تحصیل کردم. در آن‌جا شاهد این بودم که تمام دنیای آن‌ها کتاب است. از این رو بر آن شدم تا آن دنیا را نیز کشف کنم.
وی، بخش دوم سخنان خود را به جایگاه ادبیات در جامعه‌ی امروز روسیه، به ویژه پس از دوران فروپاشی، اختصاص داد:
من در این ارتباط نظر شخص خودم را بازگو می‌کنم. شکوه ادبیات روسیه بعد از پلاتونوف در سرشیبی قرار گرفت. در پایان دوران کمونیستی، پیش از فروپاشی، بیشتر نویسندگان ضعیف در عرصه‌ی ادبیات حضور داشتند. اما ادبیات هیچ‌گاه متوقف نمی‌شود، در اعصار مختلف کسانی می‌آیند که توانایی‌های تازه‌ای دارند.
ابوذرف افزود: در آن دوره، جریان پرقدرت ادبیات غرب به روسیه وارد شد، غالبا آثاری که به دلیل وجود سانسور چاپ نمی‌شدند و یا در تیراژ محدود در معرض دید مخاطب قرار می‌گرفتند. این اتفاق باعث بروز اختلاف بین نسل‌های مختلف ادبیات روسیه شد. بسیاری از نویسندگان و شاعران در عمل حتا به لحاظ فیزیکی حذف شدند. در ده‌ی نود شعر روسیه احیا شد، حالا نوبت به نثر رسیده است.

پل ادبی ایران و روسیه

از ماست که برماست
دکتر ضیا موحد آسیب‌ها و نقایصی را متوجه فعالیت‌های شرق‌شناسان اروپایی دانست و به شرح آن‌ها پرداخت: شرق‌شناسان اروپایی، بیشتر به شعر کلاسیک فارسی توجه دارند، ایشان شعر مدرن فارسی را متاثر از سبک و فرم غربی می‌دانند. شعر هر جامعه‌ای با فرهنگ آن عجین است، از این‌رو مسائل سطحی نمی‌تواند آن‌ها را تحت تاثیر قرار دهد. به همین دلیل است که ترجمه‌ی اشعار شعرایی چون شاملو و اخوان نیز دشواری‌های خاص خود را دارد.
وی، رویکرد صاحب‌نظران و منتقدان داخلی را نیز در این خصوص موثر دانست: اگر در فضاهای مجازی جستجو کنیم، در ارتباط با آثار غربی، روسی و عربی اطلاعات جامع‌تری نسبت به آثار فارسی خواهیم یافت. ما خود در معرفی ادبا و شعرامان کوتاهی کرده‌ایم. البته این نقص در حال جبران است، چراکه بسیاری از فارسی زبانان که پس از انقلاب مهاجرت کرده‌اند به ترجمه‌ی آثار فارسی پرداخته‌اند. این رویکرد می تواند تاثیری به سزا در معرفی این آثار داشته باشد.


در پایان این نشست، گروه هفت‌ نفره‌ی روسیه به همراه استادان و منتقدان حاضر در جلسه، در ضیافت شام شهر کتاب شرکت کردند.

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST