یادداشتی از طلعت حلمان** ـ ترجمه: آیدین فرنگی: در نخستین دههی سدهی بیستویکم میتوانیم صفت «بیچاره» (biçare/ درمانده و رنجور) را در مورد «یونس امره» به کار ببریم و از همین رو ناگزیریم به فکر «چاره»ای برای برونرفت از این وضعیت باشیم. قرن بیستم برای شعر ترکی «عصر پیروزی» بود و برای یونس امره «فصل شوکت و احتشام».
از قرن ۱۴م. تا آغاز جمهوریت، سنتهای شفاهی مردمی و علاقهی مردم به شعر، نام یونس امره را زنده نگه داشته بود. در فاصلهی سدههای ۱۴ تا ۱۸م. دست کم هشت کتاب با نامِ «دیوان یونس» (Yunus Divanı) گردآوری و مرتب شد که از آن میان چند نسخه در عصر حاضر به دست ما رسیده است. البته این منتخبات تفاوت بسیاری با یکدیگر دارند.
در مورد میزان توجه قشرهای فرادستِ باسواد و تحصیلکردهی قدیم به شعرهای یونس هیچ سندی در دست نیست؛ در مقابل، شعرها و سرودههای آیینی او در حافظهی جمعی ساکنان دشتها و صحراها، به خصوص بین افراد فاقد سواد خواندن و نوشتن، از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و به حیات خود ادامه داده است.
نخستین چهرههای فرهنگی دورهی تنظیمات نسبت به یونس بیاعتناء بودند؛ مثلاً «نامق کمال» به رغم توجهاش به ریشههای اصلی ادبیات ترک، علاقهای به یونس نشان نمیداد و حتی بنابر آنچه نقل شده به زیباییشناسی شعرهای او و به افکارش با دیدهی تحقیر مینگریست.
در فاصلهی بسیار اندک از جمهوریت ـ چه پیش و چه پس از آن ـ «فؤاد کؤپرولو» محققانهترین ارزشگذاریهای علمی را پیرامون یونس ارائه کرد. میتوان گفت ورود یونس به فرهنگ شهری ترکیه و حضورش در محیطهای دانشگاهی، پیش از هر کس، مرهون تلاشهای پرارزش کؤپرولوست. سپس در دهههای ۳۰ و ۴۰ سالهای ۱۹۰۰، در سایهی دو ویرایش از دیوان یونس امره که اولی به کوشش «برهان توپراک» و دومی به کوشش «عبدالباقی گؤلپینارلی» منتشر شد و «اوراتوریو» یِ «آ. عدنان سایگوُن»، یونس به عنوان یکی از پیشگامان مهم تاریخ ادبیات ترکی و همچنین به عنوان یک شاعر انساندوست مورد پذیرش قرار گرفت. در نیمهی دوم قرن بیستم شاهد «رنسانس یونس» بودیم.
در ۲۵ سال پایانی قرن بیستم، هنگامی که بشردوستی و جوشوخروش باطنی مولانا در جهان، به ویِژه در شمال آمریکا و غرب اروپا، سبب ایجاد هیجانی خاص شد، جهانشمولی یونس نیز توجهها را به سوی خود جلب کرد. با مبنا قرار دادن این فرضیه که یونس در سال ۱۲۴۱م. به دنیا آمده، توانستیم یونسکو را قانع کنیم که هفتصدوپنجاهمین سال تولد وی به عنوان «سال جهانی یونس امره» نامگذاری شود. البته این موفقیت آسان به دست نیامد. برخی کشورهای اروپایی با پیشگامی یونان، اقدامات هماهنگی را علیه پیشنهاد ما به انجام رساندند. در نخستین گردهمایی کمیسیون، در برابر مخالفتها و اعتراضهای آلمان و قبرس شمالی ایستادیم و سرانجام اعلام سال ۱۹۹۱ به عنوان «سال جهانی یونس امره» زمینهی دستیابی به موفقیتهای متعددی را برای ما فراهم کرد. خاطرنشان میکنم همان زمان اقدام یکجانبهی حکومت جمهوری ترکیه در تغییر این نام به «سال عشق به یونس امره» از سوی برخی کشورها و نهادها شگردی تبلیغاتی تلقی شد و واکنشهای سردی به همراه آورد. در واقع تغییر نام سال از طرف ترکیه، ذوق همکاری را در برخی کشورها از بین برد. اما به رغم همهی اینها در سایهی روح و ارزشهای جهانشمول یونس و قدرت شاعرانهی او، در سال جهانی یونس امره صدای انساندوستانهی شاعر و نیز صدای شعر ترکی در کشورهای بسیاری پیچید. تولید چندین برنامهی رادیویی و تلویزیونی در ترکیه، برگزاری کنفرانسها و سمپوزیومها، برپایی مجالس شعرخوانی، چاپ مطالبی پیرامون یونس در مجلهها و روزنامهها، انتشار کتابهای متعدد با موضوع یونس و ترجمهی شعرهای وی تقریباً به پانزده زبان، از جمله تلاشهایی است که در آن سال به منصهی ظهور رسید.
در همان سال غیر از «رسالةٌ النُصحیة» (اندرزنامهای در قالب مثنوی و به زبان ترکی. م.) بسیاری از شعرهایی که تعلق آنها به یونس جای ابهام ندارد، به دست چند مترجم به زبان انگلیسی ترجمه شد. رویداد باارزش دیگر تدوین دیوان یونس امره به دست دکتر «مصطفی تاتجی» بود. این پژوهش و ویرایش اصیل و مهم را وزارت فرهنگ ترکیه در سه جلد منتشر کرد: جلد نخست، بررسی و مطالعه؛ جلد دوم، متن انتقادی دیوان و جلد سوم، متن انتقادی رسالةٌ النُصحیة.
سال ۱۹۹۱ در مرکز عمومی یونسکو در پاریس، سمپوزیوم علمی یک روزهای با موضوع یونس امره تشکیل شد و اطلاعیههای این سازمان در خصوص یونس در قالب کتاب به چاپ رسید. مطلبی نیز با موضوع یونس در مجلهی «یونسکو کوریر» به ۳۶ زبان منتشر شد.
متأسفانه عزمی که در سال جهانی یونس امره داشتیم در سالهای بعد به وضوح رو به افول گذاشت. اگر از چند کتاب باارزشی که در فاصلهی سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ به زبان ترکی منتشر شد صرف نظر کنیم، کارنامهی ما در موضوع یونس به هیچ وجه قابل دفاع نخواهد بود. نخستین کتاب مهمی که پس از سال ۱۹۹۱ دربارهی یونس منتشر شد، چاپ «رسالةٌ النُصحیة» به کوشش «اومای گونای» و «عثمان هوراتا» ست و دیگری کتابی است در حوزهی نقد ادبی با نام «قدرت شاعرانگی یونس امره» اثر «دوغان آکسان». همچنین سال ۲۰۰۴ نیز ترجمهی انگلیسی دیگری از شعرهای یونس با برگردان «سُها فایِز» در قالب کتاب و با نام The City of Heart منتشر شد.
دستاورد سال جهانی یونس امره خیلی بیشتر از دستاورد ۱۵ سال پس از آن بود. اگر تصریح کنیم جامعهی علمی ترکیه از سال ۱۹۹۱ تا سال ۲۰۰۶ یونس را نادیده گرفت، سخنی بیهوده نگفتهایم. با اینکه نمیتوان گفت پس از سال ۱۹۹۱ یونس را دوباره به خاک سپردهایم، به او به چشم شاعری مرده نگریستهایم؛ در حالی که میتوانستیم با همکاری فرهیختگان و دانشگاهیان سراسر ترکیه راهی پرشکوه به جهان یونس امره بگشاییم.
سال ۱۹۹۱ در سمپوزیوم یونس امره که توسط وزارت فرهنگ ترکیه برگزار شد، پیشنهاد تأسیس «انستیتو مطالعات یونس امره «را مطرح کردم که متأسفانه این طرح هنوز هم تصویب نشده است. هدفهایی که برای آن انستیتو در ذهن داشتم چنین بود: ارائهی نقدها و بررسیهای علمی به صورت سامانمند و پیوسته، برپایی سمپوزیومها و سمینارها به صورت سالانه، تشویق به ترجمهی شعرهای یونس به زبانهای دیگر، انتشار یک مجلهی علمی ـ تخصصی به دو زبان ترکی و انگلیسی با موضوع بررسیهای یونسشناسی و ارائهی اطلاعات مؤثق علمی. بین شرکتکنندگان در آن سمپوزیوم رئیس وقت دانشکدهی ادبیات دانشگاه «حاجتتپه» پروفسور دکتر «امل دوغراماجی» هم حضور داشت. وی در پایان مراسم درخواست وقت سخنرانی کرد و گفت از پیشنهاد تأسیس انستیتو حمایت کرده، خواهد کوشید این مرکز را در دانشگاهشان برپا کند. اندکی بعد نیز در نیویورک نامهای از وی دریافت کردم که در آن از تحقق عملی ایدهی راهاندازی چنان مؤسسهای خبر میداد. البته مؤسسهی مذکور طبق اطلاعات و پیگیریهای من، پس از شروع به کار نتوانست به اهداف مورد نظر دست یافته و به نهادی تأثیرگذار بدل شود. اندکی بعد هم پس از آنکه پروفسور دوغراماجی از مسؤولیت دانشکدهی ادبیات کنار رفت، مرکزی که وی بنیان گذاشته بود به دست فراموشی سپرده شد. اگر آن اقدام بینتیجه نمیماند، در سایهی همکاری هیأت علمی قدرتمند دانشگاه حاجتتپه و سایر یونسشناسان میتوانستیم به تألیفات و تحقیقات باارزشی دست پیدا کنیم و گامهای بلندی را در راه بازشناسی و معرفی یونس و میراث ادبی او برداریم....
یونس نه تنها به مایههای انساندوستانهی فرهنگ آناتولی وجههای جهانی داده، که معجزهی زودهنگام زبان ترکی هم به حساب میآید. اگر ما به یونس بیتوجه باشیم، جهان نیز با او طریق مهربانی پیش نخواهد گرفت. نهادهای فرهنگی، دانشگاهی، هنری و ادبی ترکیه باید دست به دست هم گامهای مؤثری را در راه بازشناسی یونس بردارند. من همچنان پیشنهاد میکنم به عنوان نخستین گام «انستیتو مطالعات یونس امره» را به عنوان یک نهاد مستقل تأسیس کنیم و اگر تشکیل این انستیتو با توجه به موانع قانونی و اداری آرزوی بزرگی است، کارمان را در چارچوب یکی از دانشگاههای ترکیه، در قالب نهادی با نام مرکز یونسشناسی آغاز کنیم.
اما مهمترین مواردی که باید دربارهشان پژوهش کنیم به شرح زیر است:
۱. هویت یونس: به دلیل فقدان مستندات، اطلاعات ما دربارهی یونس اندک است. باید با انجام تحقیقات گسترده بتوانیم شرحی معتبر از زندگی وی ارائه کنیم.
۲. مزار یونس: در آناتولی دست کم سیزده مزار به یونس امره نسبت داده میشود. برای پایان دادن به این پریشانی باید تحقیقاتی هدفمند و بیطرفانه صورت بگیرد.
۳. رابطهی مولانا و یونس: در روایتهای تاریخی گفته شده که مولانا و یونس با یکدیگر دیدار داشتهاند و مولانا در یکی از شعرهایش به یونس و یونس هم در شعری به مثنوی مولانا اشاره کرده است. باید صحت و سقم این گفتهها به صورت مستدل مشخص شود. مهمتر از مورد فوق، بایستی نسبت فکری، روحی و ادبی یونس با مولانا بررسی شود.
۴. احمد یسوی و تاپدوق امره: دربارهی این دو شخصیت همچنان پژوهشهای درخوری صورت نگرفته است.
۵. حاجی بکتاش ولی و مناسبات بکتاشیگری: کارهایی که تاکنون در این موضوع انجام شده، کاملاً ابتدایی بوده و از سطح شایعات و گمانهزنیها فراتر نرفته است.
۶. بررسی منتقدانهی شعرهای یونس امره: بررسی منتقدانهی شعرهای یونس امره به ما نشان خواهد داد کدام شعرها به راستی متعلق به اوست و کدامها سرودهی شاعران و «عاشیق» ها و «امره «های دیگر است. واقعیت این است که سرودههای بسیاری در طول زمان به یونس امره نسبت داده شده است.
۷. بررسی انواع وزن، قالب و سبک شعرهای یونس: در این بررسی ما با مواردی پیچیده و درهم روبهرو خواهیم شد. در این حوزه باید از امکانات نوین رایانهای کمک بگیریم.
۸. تضاد در باورهای یونس: در شعرهای یونس به مواردی برمیخوریم که به روشنی از نظر اعتقادی در تضاد با باورهایی است که او در شعرهایی دیگرش مطرح کرده. او از یک طرف مبلغ باورهای مبتی بر نگرشهای اسلامی اهل سنت است و از سوی دیگرگاه شعرهایی دارد در تضاد با مذهب و عقاید عمومی روزگار خود. در بررسی دقیق این موضوع با دشواریهای بسیاری مواجه خواهیم شد.
۹. دایرهی واژگان و تغییرات اسلوبی در شعرهای یونس: دایرهی واژگان دیوان و تفاوت ادای آنها، تضاد در بیان ادبی واژه با بیان طبیعی آن و تغییرات عجیب در بیان و گفتمان سرودههای یونس چگونه تبیین خواهد شد؟
۱۰. تحلیل رسالةٌ النُصحیة: این اثر تنها کتابی است که تعلق آن به یونس جای چندوچون ندارد. دربارهی این کتاب باید دست به بررسیهای جدیدی بزنیم و نیز برای ترجمهی آن به سایر زبانها اقدام کنیم.
۱۱. سرودههای آیینی (ilahi) منسوب به یونس: بسیاری از زیباترین سرودههایی آیینی ما یا متعلق به یونس است یا منسوب به یونس. باید با بررسیهای دقیق دانشورانه مشخص کنیم که کدام سروده منسوب به یونس است و کدام واقعاً متعلق به وی.
۱۲. تفسیر شعر Çıktım erik dalına (رفتم روی شاخهی درخت آلو): پیرامون این شعر حیرتانگیز که مهمترین شعر کهن ترکی و حتی شاید مهمترین شعر کل ادبیات ترکی باشد، در دورهی عثمانی چهار تفسیر و شرح جالب نوشته شده است. اکنون ضروری است بر اساس افکار و دستاوردهای نوین ادبی و فلسفی به ارائهی خوانشهای نو از این شعر بپردازیم.
........................................................................
* این یادداشت در کتابی با مشخصات زیر به چاپ رسیده است:
Edebiyat ve Dil Yazıları -Mustafa İsen e armağan-/ Ayşenur Külahıoğlu İslâm، Süer Eker/ Ankara/ ۲۰۰۷/ p: ۲۷۹-۲۸۲
** Talat Halman: پروفسور دکتر طلعت سعید حلمان، متولد ۱۹۳۱، اولین وزیر فرهنگ ترکیه (۱۹۷۱)، با ترجمهای که از غزلهای شکسپیر به زبان ترکی انجام داد در کشورش به شهرت رسید. مدتی در دانشگاه «بیلکنت» آنکارا رئیس دانشکدهی زبان و ادبیات انگلیسی بود و بعدها به ریاست دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی همان دانشگاه دست یافت. هالمان در دانشگاههای کلمبیا، پرینستون و پنسیلوانیا به تدریس درسهای زبان و ادبیات ترکی، تاریخ و فرهنگ ترکان، اسلامشناسی، تاریخ خاورمیانه و ادبیات اسلامی پرداخته است. او ریاست بخش زبانها و ادبیات خاورمیانهی دانشگاه نیویورک را در فاصلهی سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۶ عهدهدار بوده و به مدت چهار سال در هیأت مدیرهی یونیسف عضویت داشته است. هالمان نزدیک به شصت عنوان کتاب تألیف و ترجمه کرده و ترجمهی گزیدهای از شعرهای یونس امره به زبان انگلیسی، بخشی است از کارنامهی او. م.
پ. ن: مترجم از آقای کایهان (کیهان) اینان به سبب معرفی این یادداشت و کتاب Edebiyat ve Dil Yazıları، از خانم مائده طالبیان به خاطر در اختیار قرار دادن کتاب و از آقای صالح عطایی به دلیل راهنماییهای همیشگیشان در امر ترجمه سپاسگزاری میکند.