«رونق کتابهای مرجع نشانه پویائی و تحرکت یک جامعه محسوب میشود و استقبال از این کتابها بیانگر وجود روحیه پرسشگری بین مردم است.» مطلب بالا را کامران فانی، پژوهشگر و کتابشناس، در نشست مربوط به کتاب «پژوشگران معاصر ایران» بیان داشت و افزود: «یکی از رویدادهای مهم فرهنگی دو یا سه دهه اخیر ایران را به نظر من میتوان شکوفایی کتابهای مرجع در نظر گرفت. جامعهای که پرسشگر باشد دنبال پاسخ سوالهای خود خواهد رفت و کتابهای مرجع، طبق تعریف، منابعی هستند که به سهولت جواب این پرسشها را در اختیار مراجعهکننده قرار میدهند. کتابهای مرجع انواع متفاوتی دارند؛ فرهنگنامهها مشهورترین گونه کتابهای مرجع قلمداد میشوند و یکی دیگر از انواع معروف کتابهای مرجع را میتوان فرهنگهای زندگینامهای یا سرگذشتنامههای جمعی دانست.»
آخرین نشست هفتگی بخش فرهنگی موسسه شهر کتاب در سال 88 خورشیدی به بررسی کتاب پژوهشگران معاصر ایران، به قلم هوشنگ اتحاد اختصاص یافته بود. این مجموعه سیزده جلدی که توسط نشر فرهنگ معاصر در طول ده سال گذشته به چاپ رسیده، بنا به گفته مولف، نتیجه 25 سال تلاش پیگیر او بوده است. کتاب به صورت موضوعی به بررسی زندگی و کارنامه پژوهشگران زیر میپردازد: محمد قزوینی، محمدعلی فروغی، حسن تقیزاده، عبدالعظیم قریب، علیاکبر دهخدا، احمد بهمنیار، ابراهیم پورداوود، محمدتقی بهار، ذبیح بهروز، علیاصغر حکمت، قاسم غنی، صادق رضازاده شفق، غلامرضا رشید یاسمی، احمد کسروی، سعید نفیسی، عباس اقبال آشتیانی، بدیعالزمان فروزانفر، صادق هدایت، علی دشتی، نصرا... فلسفی، حبیب یغمایی، جلالالدین همایی، مجتبی مینوی، غلامحسین مصاحب، ذبیحا... صفا، محمدتقی دانشپژوه، عباس زریاب خوئی، محمد معین، پرویز ناتل خانلری، عبدالحسین زرینکوب، محمدجعفر محجوب، غلامحسین یوسفی، مهرداد بهار و احمد تفضلی. جلد سیزدهم مجموعه هم به فهرست اعلام اختصاص دارد.
کامران فانی کتاب یاد شده را از گونه کتابهای «طبقات»ی دانست که با موضوع زندگینامهنویسی در فرهنگ ایرانی، اسلامی دارای سابقه هستند و چنین توضیح داد: «کتابهای مربوط به زندگینامههای جمعی را از نظر تنظیم در دو دسته قرار میدهند. یک کتابهایی که تنظیم البفایی شدهاند و دو، زندگینامههایی جمعیای که بر حسب مقاطع تاریخی تدوین یافتهاند و در قدیم آنها را «طبقات» مینامیدند.»
فانی با بیان اینکه در نوع دوم این کتابها، تاریخ را ابتدا به دورههای متعدد تقسیم میکنند و سپس شرح افراد متعلق به هر دوره را کنار یکدیگر میآورند، تاکید کرد: «به نظر من این شیوه فصلبندی از شیوه الفبایی پاسخگوتر است، چون خواننده میتواند نگاهی کلی به افراد متعلق به هر مقطع داشته باشد و تصویری از روند تاریخی تحولات را نیز درک کند. کتاب پژوهشگران معاصر ایران از این منظر در ردیف کتابهای دسته دوم طبقهبندی خواهد شد.»
«کتاب پژوهشگران معاصر ایران با مطالب مربوط به محمد قزوینی آغاز و با فصل احمد تفضلی خاتمه مییابد. به نظر من هم کار پژوهشهای ادبی ما با تصحیح نسخههای قدیمی توسط قزوینی شروع شده. در واقع قزوینی آغازگر پژوهش جدی ادبی در ایران محسوب میشود و از دیگر سو با انتخاب نام تفضلی به عنوان آخرین فرد مجموعه هم موافق هستم، چون هر چه جستجو کنیم در حوزههای ایرانشناسی و تحقیقات، فردی به کمنظیری و حتی بینظیری تفضلی را سراغ نخواهیم گرفت.» فانی آنچه در بالا آمده را گفت و یادآور شد: «کتاب مورد بحث ما از دو جزء اصلی تشکیل یافته: نخست زندگینامه افراد شاخصی که جلدهای مجموعه به نام آنها اختصاص دارد و سپس معرفی و شرح مربوط به تکتک افرادی که در ارتباط با شخصیتهای اصلی کتاب بوده و نامشان در مقالههای مربوط به زندگی پژوهشگران آمده است. ویژگی مذکور باعث شده تا خواننده در پایان با زندگی نزدیک به هزار نویسنده و پژوهشگر معاصر ایرانی آشنا شود.»
این پژوهشگر و کتابشناس به طرز نوشتار مولف هم اشاره کرد و گفت: «هوشنگ اتحاد چون دارای ذوق ادبی و نثری شیوا است، به زندگینامهها از این منظر نگاه کرده و معرفی مربوط به هر فرد را چنان نوشته که ما با شخصیت انسانی پژوهشگر مواجه شدهایم. در حقیقت او ما را به انسان پژوهشگر توجه میدهد، نه به پژوهشگری که انسان نیز هست. این ویژگی، کتاب را از ساختار خشک کتابهای مرجع خارج و به اثری جذاب و خواندنی بدل میکند.»
فانی در ادامه گفتار خود اختصاص یک جلد قطور از مجموعه را به نام صادق هدایت مورد نقد قرار داد و گفت: «هرچند هدایت را بزرگترین نویسنده و رماننویس ایرانی میدانم، او به هیچ وجه در حوزه تحقیق کار مهمی در کارنامه خود به ثبت نرسانده. هدایت در حوزه فولکلور و ادبیات عامه فردی پیشگام بوده، اما در عرصه زبانهای پهلوی شخصی غیرحرفهای به حساب میآید و کار اساسیای صورت نداده است. در حوزه خیامشناسی هم آنچه برجای گذاشته یک متن ذوقی است تا اثری واجد ارزشهای پژوهشی.»
نقص در جلد آخر کتاب(نمایهها) و ارجاعی که به شماره جلدها داده شده، و درج نشدن شماره جلد روی هیچ یک از کتابها، نقد دیگر فانی بر مجموعه مورد بحث بود.
در تدوین این کتاب از نه هزار منبع استفاده شده است
هوشنگ اتحاد نویسنده مجموعه پژوهشگران معاصر ایران گفت: «در تدوین کتاب از نه هزار منبع بهره بردهام و کوشیدهام تا جامعترین اطلاعات را به صورت یکجا در اختیار خواننده قرار دهم. شاید پرسیده شود که چرا برای برخی شخصیتها صفحههای بسیاری اختصاص دادهام و برای برخی دیگر صفحههایی اندکتر. این مساله هیچ ربطی به جایگاه فرد در عرصه پژوهش ندارد و فقط نتیجه کمبود منابع درباره اوست. کمبود منابع را هم باز نمیتوان دلیل جایگاه پایینتر فرد در زمینه پژوهش فرض کرد. در پایان هر فصل نمونههایی از نثر این اشخاص را نیز قرار دادهام تا خواننده با نوشتههای این پژوهشگران آشنا شود و اگر فردی چند نمونه نثر متفاوت داشته، از هر گونه نثری وی نمونهای در کتاب منتشر شده است.»
اتحاد با بیان اینکه در تحقیق پیرو سبک دکتر محمد معین بوده و جز در برخی موارد خاص و آنهم برای نشان دادن اطلاعات اشتباه موجود در بعضی منابع، از هر گونه داوری درباره شخصیتها خودداری کرده، افزود: «اسناد، مدارک و قضاوتهای متعدد و حتی متضاد را در اختیار خواننده گذاشته و از قضاوت پرهیز کردهام.»
وی ایده تدوین این کتاب را متعلق به آغازین سالهای دهه شصت دانست و گفت: «25 سال برای تهیه مجموعه حاضر تلاش کردهام و میتوانم بگویم با تکتک شخصیتهای اصلی مورد بحث در مجموعه زیستهام.»
اقوال موجود در کتاب درخدمت یک تئوری مشخص نیست
اما مجتبی بشردوست، پژوهشگر و مدرس دانشگاه در رشته زبان و ادبیات فارسی، حضور اقوال متعدد و متکثر درباره شخصیتهای مورد بحث کتاب و نقل همه آنها را یکی از نقاط ضعف اثر دانست و چنین ابراز عقیده کرد: «اقوال موجود باید گزینش میشدند تا بتوانند در خدمت یک تئوری معین قرار بگیرند. به باور من مولف باید فرضیهای انتخاب میکرد و بر اساس این فرضیه بود که میتوانست به شیوه گزینش اقوال دست بیابد. داوری نکردن مولف خلائی را در این مجموعه ایجاد کرده که اگر داروی مولف بود با این مشکل مواجه نمیشدیم. اما از دیگر سو مجموعه یادشده میتواند به ما کمک کند تا کلیشه تقسیمبندی دو قطبی پیشرو و ارتجاعی را بشکنیم و مدام در پی طبقهبندی افراد در یکی از این دو گروه نباشیم.»
کتاب حاضر تاریخ تحقیقات دوران تجدد ایرانی است
محمدعلی سپانلو، شاعر و مترجم، نقل همه اقوال و احوال شخصیتها را در جهت آشناسازی مخاطب با ابعاد رفتاری و فکری آنها مفید برشمرده و مولف مجموعه را مورخ زندگی محققین ایرانی دانست.
وی گفت: «آقای اتحاد اسناد تاریخی را جمعآوری کرده و چه خوب است که ما حالا کتابی درباره محققانمان در اختیار داریم. باید همه گفتهها درباره شخصیتها یکجا و بدور از تعصب جمع میشد و کتاب مورد بحث این مهم را انجام داده است. کشور ما کشور تعارفهاست و این روایتها در مسیر شکست تعارفها به ما کمک خواهد کرد.»
سپانلو نقدی را نیز بر مجموعه وارد کرد. به عقیده او وقتی کتاب به موضوع محققان دوران تجدد یا عصر حکومت پارلمانی میپردازد، بایستی نقطه شروع خود را فعالیتهای وزارت انطباعات ناصری و تلاشهای اعتمادالسلطنه و همکارانش قرار میداد که پدر محمد قزوینی هم عضوی از آن جمع بود.
مجموعهای از مدارک باارزش برای تاریخ ادبیات معاصر ایران
احمد سمیعی گیلانی، کتاب پژوهشگران ادبیات معاصر را کمک باارزشی دانست برای تنظیم تاریخ ادبیات معاصر ایران و گفت: «امروز کسانی که در دائرهالمعارف بزرگ اسلامی مشغول نوشتن مقاله در مورد شخصیتهای ادبی معاصر هستند، بهرغم در اختیار داشتن پروندههای علمی در مورد شخصیتها، باز به کتاب مورد بحث ما مراجعه میکنند و خود من اگر روزی بخواهم کتابخانه خصوصیام را وجین کنم، این مجموعه را حتما نگه خواهم داشت.»
محققان محروم تولیدکنندگان اصلی آثار پژوهشی ما هستند
فرید قاسمی، پژوهشگر تاریخ مطبوعات، فعالان عرصه پژوهش را در ایران به دو دسته برخوردار و محروم تقسیم کرد و گفت: «پژوهشگر برخوردار دستیار و دانشجو داشته و به پروندههای علمی دسترسی دارد، اما محقق محروم نه دستیاری دارد و نه دسترسی به پروندههای علمی و اتفاقا بیشترین کارهای ماندگار را هم در ایران همین اعضای دسته دوم به انجام رساندهاند. آقای اتحاد هم در گروه دوم جای میگیرند. به جرات میگویم در زبان فارسی چنین بستهای درباره این 34 محقق گرد نیامده بود. ایشان مواد خام را کامل به دست دادهاند. داوری نکردن را نمیشود ایراد کار وی محسوب کرد. حالا مواد خام موجود است و تحلیلگران به راحتی میتوانند بر اساس همین اطلاعات آماده به ارائه تحلیلهای خودشان بپردازند.»
منبعی خوب برای پژوهشگران بعدی
علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب هم در ابتدای برنامه با یادی از پژوهشگرانی که در سال 88 درگذشتهاند، کتاب پژوهشگران ادبیات معاصر را زمینهساز تلاشهای آتی و منسجمتر محققان برشمرده و تاکید کرد: «کتاب حاضر به مجموعهای برای مراجعه پژوهشگران و دانشجویان بدل خواهد شد و نبود داوری از طرف مولف زمینه استفاده گسترده محققان و تحلیلگران را فراهم خواهد کرد. ما در مورد زندگی محققانمان اطلاعات اندکی در اختیار داریم و متاسفانه هنوز خودزندگینامهنویسی در جامعه ما به امری متداول بدل نشده است.»