هادی مشهدی: «چند پرده از داستان روابط ایران و آمریکا»، نام کتابی است که به تازگی به همت نشر هرمس در دسترس مخاطبان قرار گرفته است. با توجه به شرایط فعلی، بررسی مباحث نظری در حوزهی علوم سیاسی و روابط بینالملل، در بستر وقایع و رخدادهای تاریخی ضروری است و میتواند جهت تنویر افکار عمومیدر اتخاذ رویکردها و مواضع صحیح سیاسی و اجتماعی موثر و مفید باشد. این کتاب از مجموعه مقالاتی روزآمد شده، برگرفته از سایت دیپلماسی ایرانی فراهم آمده است. مجموعهی این مقالات به همت محمدرضا دبیری، کارشناس امور بینالملل و روابط خارجی، نوشته شده است.
دوشنبه، بیست و نهم مهرماه، نشست رونمایی این کتاب در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. در این نشست، صادق خرازی، عباس ملکی و محمدرضا دبیری حضور داشتند.
گسستهای تاریخی و موجبات نادانی!
دبیری، در شرح چگونگی فراهم آمدن مقالات کتاب «چند پرده از داستان روابط ایران و آمریکا»، گفت: آنچه در این اثر گرد آمده است، بخشی از مقالات تاریخی، تحلیلی، سیاسی و حقوقی سایت «دیپلماسی ایرانی» است، که بر اساس موضوعات روز، مطالبی نیز به آنها افزوده شده است. مجموعهی این مقالات، در آینده در قالب چندین جلد کتاب با موضوعات مختلف منتشر خواهند شد. اولین آنها داستان روابط ایران وآمریکاست که به همت نشر هرمس منتشر شده است. این کتاب، تحولات روابط ایران و آمریکا، در صد و بیست سال گذشته را، در قالب داستانهایی ناظر بر عملکرد برخی افراد موثر در این حوزه، بررسی میکند. پس از انقلاب، گسستی تاریخی، موجب شده است که دانستههای جوانان از تاریخ اندک باشد؛ لذا نگارش این اثر در جهت رفع این آسیب ضروری به نظر میرسد.
وی، ادامه داد: مخالفت آمریکا با قرارداد استعماری ۱۹۰۷، که ایران را بین روسیه و انگلیس تقسیم میکرد، و مواضع این کشور در مقابل ریخته شدن خون معلمیجوان در عصر مشروطه، باعث محبوبیتش نزد مردم ایران، به ویژه آزادی خواهان شد. باید دریافت چگونه این کشور در گذر زمان به شیطان بزرگ تبدیل میشود. بازگویی این تحول برای جوانان در بسترهای تاریخی و همچنین یافتن پاسخ چرایی بروز خرسندی و یا ناخرسندی برای برخی، به دنبال اتفاقات اخیر، ضروری و یکی از مهمترین اهداف گردآوری این کتاب است. دیگر رویکرد مهم من در گردآوری این اثر، به عنوان اثری تاریخی، انطباق اتفاقات با وقایع روز و اتفاقات بین المللی است. به عنوان مثال باید دریافت معاهدهی ترکمنچای که همواره از سوی ما تقبیح میشود، در کدام فضای اجتماعی و سیاسی منعقد شده است. فقدان این نگاه، باعث نقد و نکوهش و یا ستایش بیمورد و بیش از اندازهی برخی رجال سیاسی شده است.
نگاه ژورنالیستی، چشم اسفندیار شناخت!
صادق خرازی، ضمن تقدیر از شخصیت فرهنگی مولف و تلاش او در جهت بازنمایی زوایای پنهان تاریخ معاصر، به طرح برخی آسیبهای موجود در حوزههای فرهنگی و اجتماعی پرداخت. وی تصریح کرد: امروز یکی از بزرگترین مشکلات ما، عدم فهم و درک از واقعیتهای جهان پیرامون است. نگاه ما به تمام تحولات پیچیدهی عالم، ژورنالیستی است. از این روی ما بدترین دشنامها، با ظاهری آراسته را به سادگی میپذیریم و دربارهی آنها داوری مثبت خواهیم داشت، حال آنکه وقتی عمق آن را دریابیم، خواهیم دید قصهی پر غصهی هفت گنبد افلاک است.
خرازی ادامه داد: دستگاه علمی و فرهنگی ما، فقد بینش دارد و این یکی از بزرگترین مشکلات ما است. در کشور ما علم و دانش، شاید وجود داشته باشد، اما کمبود بینش تهدیدی واقعی است. آگاهی ما بسیار محدود است، چراکه دچار سانسور و قبض و بسط شدهایم. تحولات هشت سالهی گذشته به تلخترین حوادثی انجامید، که نتایج و آسیبهای آن را میتوان در حوزههای مختلف، به ویژه حوزهی تولید فکر، دید. نتیجهی این رویکرد همان نگاه ژورنالیستی به جهان است، که امروز به مبنای آگاهی و گمراهی نسل جوان تبدیل شده است.
وی، بر بازتاب این دست آسیبها در حوزههای دانشگاهی و رویکردهای آکادمیک، اشاره و تاکید کرد: بسیاری از دانشجویان سطوح بالای ما، مسائل روز و رویکرد آژانسهای اطلاعاتی غربی را نمیشناسند. به این ترتیب، همه از یک تماس تلفنی خشنود میشوند، بدون اینکه بدانند ما به ازای این دیپلماسی چه بوده است. اسرائیل نامشروع، که تمام بحرانهاییک قرن جهان ناشی از آن قلمرو کوچک جغرافیایی است، در داخل کشور ما شناخته شده نیست. این قبیل نقایص متعاقب خودسانسوری پیش آمده است. به قول علما، ما تصدیق بلاتصور میکنیم، یعنی نخوانده خود را ملا میدانیم و ندانسته اظهار فضل میکنیم. اینگونه، قسمتی از تاریخ، مسیری متفاوت از استقلال، عظمت و شکوه ایران مییابد.
آمریکایی مسئول!
ملکی، به معرفی و شرح برخی ویژگیهای کتاب «چند پرده از داستان روابط ایران و آمریکا» پرداخت و تصریح کرد: مولف بر دو مضمون اساسی تاکید کرده است. اول: تاریخ ارتباط ایران با روسیه. دوم: فراز و فرود ارتباط ایران با ایالات متحدهی آمریکا. در بخش اول، روابط ایران با روسیهی تزاری، اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری فدراتیو روسیه، در بستر وقایع تاریخی بررسی شده، که به نظر میرسد از اهمیتی ویژه برخوردار است، چراکه تنظیم روابط ما با این همسایه، از حساسیتهای زیادی برخوردار است. مولف فصول ارتباطی متعدد بین دو کشور را، ضمن اشاره به قراردادها و تعاملات آنها، بررسی و تبیین کرده است. این بخش بسیار جذاب است و گواه بر رشادتهای ایرانیان در مذاکرات با روسها.
وی، بخشی از کتاب، مربوط به مذاکرات سری در خصوص ایران را، بسیار جذاب ارزیابی کرد و ادامه داد: آمریکا پس از ثبات خود، نقشی موثر در اتفاقات تارخی جهان داشته است. تاریخ روابط ایران و این کشور را میتوان به سه دوره تقسیم کرد. اول: سالهای بین ۱۸۵۰ تا ۱۹۳۵ که با تاسیس دفتر بازرگانی ایالات متحدهی آمریکا در بوشهر، آغاز شد. در این دوره آمریکاییها در پی کمک به ایران بودند. دوم: از ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۹ که ما چون قمری به دور خورشید میگشتیم. سوم: از ۱۹۷۹ تا به امروز که دورهی بیارتباطی است.
ملکی افزود: ادوار تاریخی ارتباط ایران و آمریکا، در این کتاب با عناوین مختلفی بررسی شده است. مولف اولین دوره را «آمریکایی قهرمان» نامیده است. در این دوره آنها در ایران تبلیغات میکردند. دورهای دیگر با عنوان «آمریکایی دوست داشتنی» بررسی شده است. در آن مقطع، آمریکاییها به دنبال کشف نفت در ایران بودند. آنها ضمن قراردادهای نفتی خود، در پی افزایش سهم ایران از پانزده درصد، به پنجاه درصد بودند، که البته تا ملی شدن صنعت نفت محقق نشد. «آمریکایی بازیگر» عنوان مرحلهی دیگری از روابط است، که به مسائل بعد از جنگ دوم جهانی میپردازد. «آمریکایی مدعی» طرح مارشال را مطرح میکند و «آمریکایی زشت» بانی کودتای بیست و هشت مرداد است.
به زعم ملکی، دو دورهی دیگر هم میباید به این ادوار افزود. وی در اینباره گفت: عنوان «آمریکایی محروم» را باید به دورهی ارتباط این دو کشور، پس ۱۹۷۹ اطلاق کرد. در این دوره، آنها ایران را تحریم کردهاند، اما با بررسی برخی مسائل میتوان دریافت که این آمریکاییها هستند که از ایران محروم شدهاند. این مدعا را تنها با نگاه به مباحث اقتصادی نمیتوان بررسی کرد. در واقع فقدان روابط بین دو کشور، گسستی ایجاد کرده است، که افراد مسن آمریکایی به خوبی آن را درک میکنند؛ افراد جوانتر که ایران را به خوبی نمیشناسند، چنین نقصانی را حس نخواهند کرد. یکی از اشکالات ما در این دوره، این بوده است که هیچگاه آنها را به ایران دعوت نکردهایم. مرحلهی آخر را «آمریکایی مسئول» مینامم. به اعتقاد من سالهای پس از ۲۰۱۳، با حضور دولت جدید در ایران، به این مرحله اختصاص دارد.
وی، رویکرد دولت آمریکا را در مواجهه با دیگر کشورها تشریح کرد و ادامه داد: جان کری، معتقد است که ایرانیها تنها قادرند خود و آمریکا را ببینند، حال آنکه آمریکایی میتوانند ایران و دیگر کشورها را ببینند. باید به این مطلب توجه ویژه داشت. به عنوان مثال، آمریکا در تمایل به مذاکره با ایران، باید عکسالعمل اسرائیل را نیز در نظر بگیرد، چراکه میباید مسئولیتهای جهانی یک ابرقدرت را مدنظر داشت. این به معنای حمایت از مواضع آمریکا نیست، بلکه یک واقعیت است. باید تم اصلی روابط ایران با آمریکا، شناخت این موضوع باشد. ما کشور مقتدری هستیم و محدودهی منافع ملیمان در منطقه مشخص است. این واقعیت دربارهی آمریکا وسیعتر است.
ملکی، نقدهایی را بر رویکرد مولف وارد دانست و ضمن اشاره به مصادیقی، آنها را شرح داد. وی تاکید کرد: اتخاذ روشهایی علمی در تالیف این دست کتب، میتواند نتایجی مطلوبتر فراهم آورد. واضح است که یک کتاب علمی نباید نورماتیو باشد. ارجاعاتی جامعتر و درج منابع و ماخذ معتبر در پینوشت، باید به این کتاب افزوده شود، چراکه میتوان حول برخی مباحث، مطالبی مفصلتر ارائه کرد؛ از طریق ارجاع به منابع، سهولت کار علاقهمندان به مطالعات بیشتر، مهیا میشود. دیگر اینکه مطلوبتر مینماید در هر مقاله، تنها یک سوال پاسخ داده شود؛ اینگونه انسجام مطالب بیشتر خواهد شد. دستبندی مطالب میباید دقیقتر باشد، چراکه متعاقب آن، برخی مقالات میتوانند قوام بیشتری یابند. به عنوان پیشنهاد، به نظر میرسد اگر حول موضوعی واحد، مقالاتی از افراد متعدد، جمعآوری و ویراستاری شود، نتیجهی مطلوبتر عاید خواهد شد. نکتهی آخر اینکه بهتر است جامعهی مخاطب مشخص شود.