هادی مشهدی: شاید برای اهالی فرانسه اتفاقی تازه نباشد، دریافت جایزهی ادبی نوبل؛ آکادمی نوبل جایزهی امسال خود را به فرانسوی دیگری اهدا کرده است؛ پاتریک مودیانو. مودیانو نویسندهای پرکار است؛ بیش از بیست رمان و تعدادی نمایشنامه و فیلمنامه نوشته است. غالب آثار وی چون آنچه همنسلانش نوشتهاند، متاثر از وقایع جنگ دوم جهانی، به پلشتی و کثافت جنگ، میپردازد. تعداد قابل توجهی از آثار وی در ایران ترجمه و چاپ شده است.
دهمین نشست از مجموعه نشستهای نوبلخوانی مرکز فرهنگی شهر کتاب به آثار این نویسندهی فرانسوی اختصاصی یافت. نشست نوبل خوانی با مودیانو، یکشنبه، بیست و هفتم مهرماه، با حضور اصغر نوری، آرش نقیبیان، کاوه فولادینسب و بلقیس سلیمانی برگزار شد.
در ابتدای نشست یادکردی شد از ساسان تبسمی، مترجم درگذشتهی آثار مودیانو به فارسی.
بستر اندوهی عظیم
سلیمانی، ضمن معرفی اجمالی مودیانو، جایگاه وی نزد مخاطبان و علاقهمندان ایرانی را تشریح کرد. وی گفت: پاتریک مودیانو برای خوانندگان فارسیزبان چهرهای آشنا است. بسیاری از آثار وی به فارسی برگردانده شده است. با توجه به این مطلب و اهدای جایزهی نوبل به این نویسنده، میتوان این معنا را متصور شد، مترجمان ایرانی به درستی ارزش کار او را دریافتهاند. ساسان تبسمی، ناهید فروغان، اصغر نوری، آرش نقیبیان، سلیمانینژاد، نسرین خبرهزاده، مهسا ابهری، رویا خویی و فروغ احمدی آثار مودیانو را به فارسی برگرداندهاند.
وی ادامه داد: میتوان گفت، مودیانو از جمله نویسندگانی است که تصویری کامل و شفاف از پاریس پس از جنگ ارائه کرده است. او در سال ۱۹۴۵، به فاصلهی کوتاهی از جنگ دوم جهانی، متولد شده است؛ اما از آنجا که پاریس مدت زیادی در اشغال نازیها بود، مودیانو نتوانسته خود را از خاطرهی جمعی آزارندهی آن دوران برهاند، از همینروی برخی از آثار او به پاریس آن مقطع اختصاص دارد؛ به این سبب بسیاری از شخصیتهای مودیانو در بستر مکان قوام مییابند؛ حس مکان در آثار او بسیار پر رنگ است. نزد منتقدان و نویسندگان قابل توجه است، مودیانو، آنچنان که خود نیز گفته، تنها یک کار نوشته است؛ چراکه غالب آثار وی با یک یا دو مضمون و مکانها و شخصیتهای مشترک نوشته شده است. البته این قابل توجه است که اگر نویسندهای ایرانی این رویکرد را بهکار میبست مورد ذم شدید منتقدان واقع میشد.
سلیمانی، در شرح ویژگیهای غالب در آثار مودیانو از نظرگاههای مختلف، اظهار داشت: شاید بتوان گفت «جستوجو» مضمون غالب آثار مودیانو است؛ معمولا آدمها در جستجوی کسی هستند؛ خود یا دیگری؛ دیگری هرکسی میتواند باشد. در آثار این نویسنده دو مولفهی بسیار ممتاز وجود دارد؛ اول: عدم حضور خانواده؛ آدمها در تنهایی و تکافتادگی خود دستمایهی آثار این نویسنده قرار میگیرند؛ دوم: عدم حضور کودکان. البته در آثار مودیانو، حضور نوجوانان مشهود است؛ معمولا قصههای وی در جایی گره میخورند به فرازهایی از زندگی یک نوجوان. بسیاری بر این عقیدهاند که در آثار این نویسنده هویت بیش از هر مفهوم دیگری دستمایه قرار گرفته است. مولفهی مشهود دیگر در آثار وی عدم استفاده از شوخی و طنز است؛ همواره اندوهی عظیم در ذهن مخاطب خود فراهم میآورد؛ روایتکنندهی اندوه است؛ شاید از آنجا که او خود زندگی بهسامانی نداشته است.
حافظهی جعلی
نوری، اشاره به ابعاد واژهای پراهمیت در دنیای داستانی مودیانو و شرح کم و کیف و چرایی کاربست آن در آثار وی را نقطهای مناسب برای آغار مباحث خود دانست و تصریح کرد: «ستاره». پدر مودیانو یک یهودی بوده است و در زمان اشغال پاریس میباید یک ستاره را بر روی لباس خود حمل کند، او از این کار سر باز میزند، تا بتواند به عنوان یک غیر یهودی زندگی کند، او حتا با گروههای آلمانی در اموری چون قاچاق کالا، همکاری کرده است؛ پدر مودیانو آلبر نام داشته است. مادرش که نامی از او در بین نیست، بازیگری گمنام، در آرزوی ستاره شدن بوده است. ستاره، نام یکی از میدانهای پاریس نیز است؛ اولین رمان مودیانو هم با همین نام منتشر شده است. همین دو ستارهای که به شرایط زیستی والدیناش مربوط است، بنای داستانهای او را برمیسازد.
وی تاکید کرد: خاطره و ننگی که پدرش بر جای گذاشته است و طی کردن سالهای کودکی در تنهایی و همزیستی تنها با برادرش، در شکلگیری ذهنیات او موثر بودهاند. مودیانو، در آثارش به نوعی در پی اعادهی حیثیت از پدرش بوده است. منتقدان بر این عقیدهاند که مودیانو بخشی از تاریخ فرانسه را بازسازی کرده است؛ اما نه تاریخ آدمهای پیروز، بلکه تاریخ افراد شکستخورده و ضدقهرمان، چون پدرش. داستانهای اول این نویسنده، جملگی در دوران اشغال میگذرند؛ راوی داستانهای وی گویی به بیان خاطرات میپردازد، لیکن خاطراتی که نمیتوانند واقعی باشند؛ او خود یک سال پس از اتمام جنگ متولد شده است.
نوری، نظرگاه این نویسنده را از ابعاد گوناگون بررسی کرد و افزود: مودیانو آدمهایی را بررسی میکند که در دوران جنگ قهرمان نبودهاند، برخی از ایشان حتا با آلمانها همکاری کردهاند؛ او در پی طرح این موضوع است که شرایط جنگ، شرایطی ویژه است و تن دادن برخی افراد به برخی رویکردها، بنا بر ذات آنها صورت نمیگیرد، بلکه شرایط آنها را به این امر وا میدارد. از دیگرسو ستارهای که از زندگی مادرش برگرفته هم ویژگیهای مشابه دارد؛ مادرش نیز یک شخصیت شکستخورده است، زیرا در تحقق هدفش توفیق نیافته است. مودیانو در دورهی دوم نویسندگیاش به جنگ الجزایر پرداخته است؛ همچنان فضای جنگ در آثار او مطرح است. اما در آثار دورهی بعدی وی، جنگ چون یک خاطره وجود دارد. میتوان گفت، آثار مودیانو در کل روایتگر زیست آدمهای شکستخورده است؛ آدمهایی که در زمان حال توفیق نمییابند و به دنبال هویت خود در گذشته هستند. آدمهای مودیانو، با مرور گذشته چیزی از هویت خود را میجویند، که نمییابند.
وی ادامه داد: این نوع نگاه باعث شده است، مودیانو مولفههای رمان کلاسیک را برنتابد؛ در آثار وی داستان با شکل و ساختاری کلاسیک وجود ندارد؛ در غالب آثار مودیانو، آدمی هست، که چیزی را میجوید، ولی حتا در میانهی رمان خود آن چیز از درجهی اهمیت ساقط میشود؛ از آن پس همان جستجو و پرسهگردی، بنای رمان میشود. از آنجاکه یک راوی «من» در بسیاری از آثار مودیانو وجود دارد، برخی بر این عقیدهاند که وی به اتوبیوگرافی نزدیک شده است؛ اما نظریهی مطلوبتری دال بر این است، آثار وی اتوفیکشن هستند؛ یعنی راوی من چیزی را بازگو میگوید که میتواند زندگی مودیانو باشد، اما نیست. او خود بارها بر عدم جذابیت اتوبیوگرافی تاکید کرده است؛ به زعم وی، اگر نویسندهای در پی نوشتن زندگی خود باشد، نمیتواند بسیاری مطالب را بازگوید.
نوری، ابعاد دیگر نظرگاه مودیانو دربارهی اتوبیوگرافینویسی را تشریح کرد و افزود: به اعتقاد مودیانو، آنکه اتوبیوگرافی مینویسند، میباید از خودش یک قربانی یا یک قهرمان بسازد، اما وقتی به اتوفیکشن روی میآورد و خود را در موقعیتی خیالی قرار میدهد، بیشتر میتواند از خودش بنویسد؛ «هنر خاطره» بر همین رویکرد تاکید دارد؛ حافظهای که حافظه است، اما جعلی است؛ نه بر مبنای مستندات که بر اساس تحقیق است.
وی در شرح دیگرمولفههای مهم در آثار این نویسنده تصریح کرد: شخصیتی که در زمان حال ناآرام است، و منی که شبیه مودیانو است و همواره در پی رد پایی از گذشته است، تقریبا، در بیشتر آثار او، در شهر پاریس، در حال پرسهزنی است؛ بر این اساس آن فضای پروستی که به کارهای او نسبت داده میشود، معنا مییابد. البته مودیانو در کارهای ابتدایی خود بیشتر تحت تاثیر ژرژ سیمنون است، حال آنکه آثارش بر خلاف آثار او، پلیسی نیستند؛ مودیانو ویژگیها و مولفههای آثار پلیسی را در درون آثارش بهکار بسته است. البته مودیانو، بیش از هر نویسندهای از «ژرژ پرک» متاثر بوده است؛ او یکی از نویسندگان موفق نسل رمان نو است؛ همزمان با نوشته شدن اولین رمان مودیانو، رمان نو تقریبا تجربیات خود را اندوخته و در حال گذر بوده است.
نوری افزود: راوی من، در آثار وی، بیش از اینکه از خود بگوید از آدمهای دیگرمیگوید. مودیانو با این تکنیک قصهی آدمهای شکستخورده و مطرود زمان جنگ، آدمهای مایوس دههی شصت و آدمهای معاصر که قادر به همراهی با زندگی مدرن نیستند، بازگفته است. شهر پاریس در آثار او بسیار مهم است. «رمان شهری معاصر فرانسه»، نام کتابی است که مولف آن به دنبال بررسی و تبیین رمان شهری فرانسه و هم بررسی تفاوتهای آن با رمان شهری کلاسیک بوده است؛ نظریهی این کتاب بر مبحثی فلسفی، برگرفته از کتابی دیگر با عنوان «نامکان، مقدمهای بر انسانشناسی فرامدرنیته» بنا شده است؛ آثار مودیانو همخوانی بسیار با نظریههای مطرح در این دو اثر دارد.
وی، تشریح نظریههای مطرح در منابع یادشده را ضروری دانست و اظهار کرد: بر این اساس، کاپیتالها یا پایتختهای بزرگ جهان، نامکانهایی تولید میکنند، که آدمها در آنها غریبه هستند و هویت ندارند؛ از آنجمله میتوان به ایستگاههای مترو اشاره کرد؛ یا هر مکان عمومی که افرادی بیگانه از هم بر حسب تصادف کنار هم قرار میگیرند و تا به گفتگو نپردازند، فاقد هویت هستند؛ برخی، از آنجا که این بیهویتی را مطلوب میدارند، به گفتگو نمیپردازند، و برخی دیگر به عکس. مولف کتاب رمان شهری معاصر فرانسه، دو نمونه از رمانهایی را معرفی کرده است که آگاهانه یا جز آن، بر این اساس نوشته شدهاند؛ یکی از آنها محلهی گمشده، نوشتهی مودیانو است. در این اثر و دیگر آثار وی، مسالهی لامکان بیش از هر چیز بروز یافته است.
نوری، رویکرد مودیانو در تحقق این امر را تشریح کرد. وی گفت: شخصیتهای او در پرسهزنیها برای یافتن ردی از گذشته، نام همهی خیابانها، کوچه، کافهها و چون آنها را بازمیگوید، اما هرقدر بیشتر از آن میگوید، پاریس غریبهتر میشود و او سرگردانتر؛ این آدم، بر حسب تصادف به دنبال گفتگو با دیگران است؛ در پی این رویکرد، قصههای دیگری به داستان الصاق میشود. این نیز یکی از مولفههای آثار این نویسندهی فرانسوی است؛ از اینروی حجم بیشتری از رمانهای او به این داستانکها اختصاص مییابد. چرا باید چنین کتابی را خواند؟ مودیانو با نثر خود این مساله را ممکن میکند؛ یکی از مهمترین نقاط قوت آثار وی نثر است؛ جدا از مولفههای تکرارشونده.
وی، در انتها مولفههای بارز در نثر مودیانو را تشریح، و تصریح کرد: بسیاری از مولفههای نثر وی در برگردان فارسی محقق نمیشود؛ اولین شاخصهی نثر او شاعرانگی است؛ حال آنکه این صفت برای آن مناسب نیست، اما نمیتوان جایگزین دیگری برایش یافت؛ مودیانو زبانی سهل و ممتنع دارد، جملات کوتاه و کلمات ساده هستند؛ آنها یک موسیقی کوچک تولید میکنند؛ در نثر وی نوعی حرکت وجود دارد؛ جملهها ریتمی کند اما پیوسته دارند، که به لغزیدن آرام شخصیتها در خیابانها معنا میدهد. از این روی دنیای مودیانو ساده نیست؛ زبان ساده است که گاه چیزی جز آنچه جمله منتقل میکند، با خود دارد.
بهدنبال آزادی پرسه میزنند!
نقیبیان، در ابتدای مباحث خود به ذکر نکتهای دربارهی جایزهی ادبی نوبل پرداخت. وی گفت: جوایز ادبی زیادی در گسترهی ادبیات جهان وجود دارند که بسیاری از آنها معتبر هستند؛ اما میباید چرایی شکل اثرگذاری نوبل را دریافت. بنا به شهادت افرادی، نوبل در کشورهای اروپایی نیز باعث معرفی بیشتر برندگان این جایزه میشود. من پیشتر تصور میکردم این جادو تنها منحصر به ایران است. این نکته در مورد مودیانو صدق میکند؛ تا چندی پیش آثار وی در ایران فروش چندانی نداشت، اما به مدد جادوی نوبل مخاطبان در پی شناخت وی و مطالعهی آثارش هستند. سوال اساسی دربارهی مودیانو این است که چرا نزد فارسیزبانان و یا حتا دیگر مخاطبان ادبیات کمتر شناخته شده است؟ حال آنکه برای مثال تا به امروز بیست رمان از این نویسنده به زبان سوئدی برگردان شده است.
وی، ذکر برخی مولفههای مهم در آثار این نویسنده را برای پاسخ به سوال پیشین موثر دانست و تاکید کرد: مشخصههای آثار مودیانو از چند عنوان فراتر نمیرود؛ جستجوی هویت و مسائلی که ذکر شد، از آنجملهاند. مولفهای که در آثار این نویسنده، کمتر وجود دارد، اتفاق (اکسیون) است و قدری باعث سرخوردگی مخاطبان او، بهویژه ایرانیها، میشود؛ شاید یکی از علل استقبال کمتر از آثار وی همین نکته باشد. اما به زعم من، مودیانو این فقدان را به مدد نثر و روایت مرتفع ساخته است؛ از این منظر رمانهای او بسیار جذاب است؛ اما تصور میکنم حتا نوبل نیز قادر به پوشش این مساله نزد مخاطب ایرانی نباشد. حال آنکه کارکرد نوبل دربارهی بسیاری از نویسندگان دیگر، در ایران، دیگرگونه بوده است؛ از ورای ایندست آسیبها و استدلالها میتوان بر این نکته تاکید کرد، نمیباید کشف ادبی تنها به جوایز معطوف باشد، میباید به همت اهل قلم و مطبوعات محقق شود.
نقیبیان، در ادامه به تشریح جایگاه مودیانو در گسترهی ادبیات معاصر فرانسه پرداخت و افزود: در مرور جریان ادبیات معاصر فرانسه به اسامی جالب توجهی چون «آندره مکین»، «الکساندر ژاردن» و «ونکولر» بر میخوریم؛ اما جایگاه مودیانو در این میان بسیار یگانه است. عواملی چون شکل تفکر و ساختار و صورتبندی داستاننویسی وی در صدور این رای موثر هستند؛ گویی او در ادامهی سنت ادبیات معاصر فرانسه گام نزده است؛ او ادامهدهندهی سبک خاصی از متقدمان خود نیست، جز پروست؛ اما نه از حیث شیوه و روش، از حیث نامطمئن بودن، تردیدها و عواملی چون آنها. حضور پاریس در آثار مودیانو باعث جذابیت مضاعف آنها شده است؛ به عقیده برخی، اگر روزی پاریس ویران شود، می توان بر اساس مدل کمدی انسانی بالزاک آن را بازسازی کرد؛ شاید این تمثیل برای آثار مودیانو نیز کابرد داشته باشد.
وی افزود: از دیگر مولفههای مهم در آثار مودیانو، نوستالژی است؛ راوی یا قهرمانان آثار او نسبت به گذشتهای مبهم، احساس نوستالژی دارند؛ آنچه از گذشته غایب است، و باعث نوستالژی در شخصیتها میشود، محور بسیاری از آثار این نویسنده است. مولفهی دیگر آثار او، نور است؛ آنچنان که در مقالهای فرانسوی اشاره شده است، ساعات مختلف روز نزد این نویسنده اهمیت دارد؛ نور گویی یکی از پرسوناژها و یا قهرمانان اوست. علاوه بر آنچه گفته شد، نقش برادر مودیانو در آثار او بسیار مشهود است؛ مودیانو، بسیاری از آثار خود را به او تقدیم کرده است؛ مرگ او تاثیری بهسزا در روحیهی مودیانو داشته است. رهایی و آزادی نیز مسالهای حائز اهمیت در آثار این نویسنده است؛ شخصیتهای او به دنبال آزادی هستند، بدون اینکه درک دقیقی از مفهوم آن داشته باشند؛ پرسه زدنهای مکرر آنها از نوعی رغبت به رهایی ناشی میشود.
ایستاده بر دیوارهی خلاء
فولادی نسب، مودیانو را از حیث پاریسی بودن خوشاقبال خواند و تصریح کرد: هرگاه از پایتخت سخن میگوییم، میباید در نظر داشته باشیم که پایتخت انواعی مختلف دارد؛ بر اساس برخی دستهبندیها، میتوان بعضی از آنها را پایتختهای جهانی خواند. آنها برای مخاطبان ادبیات یا سینما، شهرهایی دور از ذهن نیستند. از همینروی مودیانو به سادگی شخصیتهای خود را در خیابانهای پاریس حرکت میدهد و ما با آنها ارتباط برقرار میکنیم. از این حیث مودیانو جزو نویسندگانی است که میتواند مصداقی مناسب در تحقق و اثبات ایدهی «پاسکال کازانووا» در کتاب «جمهوی جهانی ادبیات» باشد.
وی ادامه داد: آکادمی نوبل، چرایی شایستگی مودیانو برای دریافت این جایزه را در قدرت وصف هنرمندانهی وی از سرنوشت انسانها و بازنویسی استادانهی سالهای اشغال فرانسه میداند. مودیانو چهاردهمین فرانسوی است که به جایزهی نوبل نائل شده است. اما خلاء پر نشدنی، میان ادبیات معاصر فرانسه و آنچه در میانههای قرن بیستم در این کشور خلق شده است، قابل کتمان نیست. تاثیر جهانی آثار معاصر، چون آثار کامو، سارتر، مالرو و بوآر نیست؛ از این حیث میتوان مودیانو را بداقبال خواند؛ چراکه پس از نسلی طلایی میزید که در ادبیات جهان اثرگذار بودهاند.
فولادی نسب، در قالب پرسشی دلیل دست نیافتن نویسندگان ایرانی به جایزهی نوبل را یادآور شد و در پاسخ به آن اظهار داشت: آنچه در بیانیهی اخیر آکادمی نوبل درج شده است، میتواند در پاسخ به این سوال راهگشا باشد؛ دبیر آکادمی نوبل میگوید: مودیانو نویسندهای قابل دسترسی است؛ کارهای او دشوار نیستند و میتوان گفت نگاه سادهای دارد؛ مودیانو، سبکی ساده و بی آلایش دارد و تنها با خواندن صفحهای از آثار او، میتوان نویسنده را شناخت؛ مودیانو ساده، با جملات کوتاه و بیپیرایه مینویسد. احتمالا این مولفهها در ادبیات داستانی ما کمرنگ هستند. درک نادرست و مخدوشی که از فرم در ادبیات داستانی ما وجود دارد ایندست آسیبها را رقم میزند. درک ما از زبان نیز دچار این نقص است؛ ما همواره به دنبال الگو ساختن از ترجمهی آثار کسانی چون جویس هستیم؛ از یاد میبریم نویسندهای چون احمد محمود با نثر ساده و روانش چگونه قادر به ارتباط با مخاطب است.
وی ضمن یادآوری مولفههای مهم در آثار مودیانو، افزود: گمگشتگی، بی هویتی و خلاءهای موجود در زندگی شهری، به ویژه در پاریس، میتواند به مثابه یک کاراکتر در آثار مودیانو باشد. فقدان عشق و جایگزین شدن آن با اروتیزمی بسیار ملایم، از جمله مهمترین مفاهیمی است که در آثار او وجود دارد. جالب توجه است، مودیانو اینقبیل مفاهیم را در ساختاری پلیسی و جنایی ارائه میکند؛ در اینجا مخاطب تصور میکند با نوعی ترکیببندی متناقضنما رویارو میشود؛ نوعی رمانتیزم سترون با نوعی ماجراجویی تلفیق میشود؛ این ماجراجویی گاه به همت کاراکتر اصلی پیش میرود و گاه پازلی است که میباید در ذهن خواننده شکل گیرد. از این پس مودیانو نزد مخاطب بزرگتر میشود، چراکه به چشمههای داستاننویسی متصل میشود.
فولادی نسب تاکید کرد: در آثار مودیانو، ترکیبی از درونگرایی گوگول و چخوف و برونگرایی آلنپو و موپاسان تحقق یافته و باعث جذابیت آثار او شده است. خجسته کیهان، تعبیر جالب توجهی دربارهی نثر این نویسنده به کار بسته است؛ به زعم وی نثر مودیانو چون کریستال روشن است و آثارش چون موسیقی در ذهن میماند. ویژگی جذاب جهان مودیانو و آنچه باعث میشود آثار او را به مثابه یک کل ردیابی کنیم، ارائهی تنها یک شمه از یک داستان است؛ او جهان داستانی خود را چون مارکز یا فاکنر تنها در مکان محدود نکرده است، بلکه این رویکرد را در مورد مضامین و تیپولوژی کاراکترها نیز بهکار بسته است؛ این ویژگی بسیار منحصر به فرد و نادر است.