هادی مشهدی: ارتباط میانفرهنگی بین کشورهای صاحب فرهنگ و هنر دستاوردهای متعددی داشته است. از این روی برگردان آثار مختلف از زبانی به زبان دیگر، تحقیقات و پژوهشهای موثر در برقراری ارتباط یاد شده و رویکردهایی از ایندست همواره مدنظران علاقهمندان، پژوهشگران و سیاستگذاران فرهنگی بوده است. ایران و ایتالیا، پیشینهی ادبی و فرهنگی گسترده و موثری در گسترهی فرهنگ و تمدن بشری داشتهاند، از اینروی روابط فرهنگی ثمربخشی بین دو کشور جریان داشته است. در ادامهی این روابط کتابی با عنوان «گهی حجاب و گه آیینه» در ایتالیا چاپ شده است. این کتاب، گزیدهای از شعر کلاسیک فارسی از رودکی تا شاطر عباس صبوحی را در خود دارد. گهی حجاب و گه آیینه، به زبان ایتالیایی و در ایتالیا منتشر شده است. آثار منتخب این مجموعه به همت دکتر ایمان بصیری ترجمه شده است.
سهشنبه، پانزدهم مهرماه، نشستی برای نقد و بررسی کتاب یادشده در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. در این نشست، کارلو چرتی، کلارا کورونا و ایمان منسوب بصیری حضور داشتند.
ترجمه و مضامین مشترک!
بصیری، تشریح اجمالی ریشههای ادبیات ایتالیایی را برای بیان مشابهتها میان ادبیات این کشور و ادبیات کلاسیک ایرانی ضروری دانست و اظهار داشت: ادبیات ایتالیایی، ریشه در حوزهی رمانس دارد، که متعلق است به ادبیات لاتین. تمدن شبه جزیرهی ایتالیا، حدود سه قرن پیش از میلاد مسیح و دو قرن پس از آغاز تمدن در یونان آغاز شده است؛ یعنی میتوان مابهازای آنچه در تمدن رومی ایجاد شده است، در دو قرن پیشتر تمدن یونانی بازیافت. ترجمهی آثار یونانی اولین رویکردهای ادبی در تمدن روم بوده است. روم در ابتدای شکلگیری خود دولت و ساختاری نظامی و ملموس داشته است؛ لذا در آن مقطع مجردات و مباحث انتزاعی در ساختار اندیشهی رومی وجود نداشته است؛ از اینروی پس از مدتی با ورود عنصر یونانی به تمدن روم (که بسیاری از رومیها آن را لعن گفته، و بیهودهاش دانستهاند) ترجمه آغاز شده است.
وی افزود: این امر به همت بردهها، با ترجمهی آثار هومر به نثر لاتینی، صورت گرفته است. پس از اوجگیری ترجمه، رفته رفته رومیها به سرودن اشعاری روی آوردهاند. شعر رومی از پس این رویکرد شکل گرفته و نضج یافته است. ادب روم با آثار بزرگانی در نثر و نظم تا قرن پنجم پس از میلاد ادامه یافته است؛ در آن مقطع دولت روم، به دنبال حملهی اقوام توسعهنایافته ساقط شده است؛ از این پس سدههای میانه با سکوت سخنوران رومی (جز آنها که در باب فرهنگ مسیحی به زبان لاتینی نوشتهاند) آغاز شده است. پس از مدتی تغییرات در حوزهی زبان در اروپا آغاز شده است؛ این امر از اهمیت و تاثیر زبان لاتین کاسته است.
بصیری، بسترهای تاریخی موثر در بروز گونههای متفاوت شعری در گسترهی ادبیات روم را تشریح کرد. وی گفت: در حدود قرن یازدهم میلادی، تعدادی از سخنوران در ایتالیا و جنوب فرانسه، زبانهای رمانس (پدیدآمده از زبان لاتینی) را به کار بستند. در این مقطع، برای اولین بار یک شعر هجایی، متفاوت از آنچه در زبان لاتینی رایج بوده است (بدون قافیه)، سروده شده است. پس از مدتی استفاده از قافیه در زبانهای رمانس رایج شده است؛ این گذار، یکی از معضلات لاینحل ادبیات رمانس است؛ چراکه برخی پدید آمدن قافیه را متاثر از زبان عربی دانستهاند؛ آنها بر این عقیدهاند که مترجمان لاتینی با دیدن نمونههای عربی، چون رسالات ابن رشد، باعث بروز و ظهور قافیه در شعر لاتین شدهاند؛ برخی دیگر معتقدند که قافیه به صورت طبیعی در ادبیات غرب به وجود آمده است.
وی ادامه داد: شکلگیری انواع مختلف ادبی در ایتالیا، در نواحی جنوبی این کشور ادامه یافت. در این منطقه مکتبی با عنوان مکتب سیسیل وجود دارد. قطعات ادبی که در این مقطع نوشته شده است، ساختارهای متفاوتی دارند. برخی از آنها با قالبهای شعر فارسی قابل مقایسهاند. عشق، یکی از مهمترین مضامینی است که در مکتب سیسیل استفاده شده است. اشعار زیادی از شعرای این مکتب باز مانده است. از آن پس، مکاتب متعدد دیگری در نقاط مختلف ایتالیا، چون ایالت توسکان، شکل گرفته است؛ از آندست میتوان به مکتب فلورانس اشاره کرد. به دنبال بروز این تحولات دانته و بحث گویش معیار ظهور یافته است.
بصیری، ضمن اشاره به مصادیقی در تایید مباحث پیشین افزود: در این دوره، سبکی به نام «شکرین طرز نو» پدید آمده است؛ این سبک نوعی نوآوری در ادبیات ایتالیا ایجاد کرده است؛ چون اتفاقی که در ادبیات فارسی پس از دورهی سنایی و ورود عرفان صورت گرفته است. به دنبال بروز این سبک، ادبیات سبک سیسیلی رنگ و شگل تازهای مییابد؛ مباحث فلسفی، الهیات، پیچیدگیهای فن سخنوری و زبانی وارد دایرهی شاعری شده است. یکی از موثرترین افراد در این حوزه دانته است. آثار متعدد در سبکهای مختلف از او برجای مانده است. در دورهی «شکرین طرز نو» ترجمههای متعددی از آثار ایرانیها و برخی فلاسفهی مهم اسلامی چون ابن رشد به لاتینی برگردان شده است؛ از آنجمله میتوان به برخی آثار ابن سینا، امام محمد غزالی و فارابی اشاره کرد.
وی تاکید کرد: مضامین مشترکی که برآمده از شعر ایران، در شعر ایتالیایی بروز یافتهاند، متاثر از عوامل یادشده هستند. مثالهای متعددی در این خصوص وجود دارد؛ از جمله میتوان به مفهوم ققنوس یا سمندر اشاره کرد. از این پس، درونمایههای مشترک متعددی میان ادبیات ایران و ایتالیا وجود دارد؛ البته از ایندست مضامین پیشتر هم در ادبیات ایتالیایی بوده است که پیشینهی آنها به قبل از اسلام اختصاص دارد، به احتمال، مربوط به دورهی فتح بابل به همت کوروش. ارتباط این درونمایهها بسیار پیچیده است؛ برخی از آنها مستقیم از ایران به اروپا راه یافتهاند؛ برخی دیگر، از اروپا به ایران آمدهاند؛ برخی از طریق زبان عربی از ایران به اروپا راه یافتهاند و برخی دیگر از همین طریق مسیر عکس پیمودهاند. علاوه بر اینها، مضامین مشترکی در ادب دو کشور وجود دارد که به دنبال توارد و اتفاق صورت گرفتهاند؛ آنها مضامینی هستند که برگرفته از طبع بشر، بدون دسترسی به منبعی خاص بروز یافتهاند؛ مثل عشق. آنچه گفته شد، ارتباط میان ادبیات کهن ایران و ایتالیا را بازنمایی میکند.
وی، در ادامه شرح برخی دشواریها در ترجمهی آثار فارسی مندرج در کتاب «گهی حجاب و گه آیینه» را ضروری دانست و تصریح کرد: بنا بر این بود، برخی اشعاری که در ادبیات ایران و ایتالیا مضامین مشترک دارند، بهگونهای متفاوت از رویکردهای پیشین، به زبان ایتالیایی برگردان شود؛ برگردان این اشعار، میباید برای خوانندگان ایتالیایی قابل فهم باشد؛ چراکه برخی ویژگیهای ادبیات ایتالیایی، باعث دشواری در دسترسی و دریافت برخی مفاهیم شعر فارسی از جانب مخاطب ایتالیایی میشود. از آنجمله میباید به مسالهی جنسیت در زبان و اشعار ایتالیایی اشاره کرد؛ حال آنکه در ادبیات فارسی ماده و نرینه وجود ندارد؛ از اینروی برگردان واژهای چون معشوق از زبان فارسی، مترجم را دچار مشکل میکند. در برگردان اشعار فارسی این کتاب راهکارهای متعددی برای رفع این مشکل پیشبینی شده است.
بصیری، ضمن اشارهای اجمالی به راهکارهای مذکور، مضامین شعر فارسی را از دیگر مولفههای دشواری در برگردان آنها به ایتالیایی دانست و تاکید کرد: برخی مضامین در ادبیات ایتالیایی بازخورد ندارد؛ از آن دسته میتوان به مضمون «رند» اشاره کرد؛ یا حتا تجلی مفهوم مسیح؛ این مفهوم در شعر فارسی بسیار متفاوت است از آنچه در اشعار اروپایی طرح شده است. بحث ساختار از دیگر مشکلات برگردان اشعار فارسی است؛ در شعر فارسی مباحث کمی چون ترتیب هجاها و همچنین صنایع لفظی متعدد، بسیار اهمیت دارد؛ حال آنکه این رویکرد در شعر اروپا، بسیار اندک دیده میشود؛ به عنوان مثال در اشعار اروپایی ردیف وجود ندارد. در سنت شعری اروپا، تشبیه امری است تقبیح شده، حال آنکه این صنعت در شعر و ادب فارسی بسیار گسترده است.
یک ارتباط قدیمی
کارلو چرتی، بر پیشینهی وسیع ارتباط فرهنگی بین ایران و ایتالیا اشاره کرد. وی ضمن برشمردن برخی مصادیق در تایید این امر، اظهار داشت: بهنظر میرسد باید ریشهی این ارتباط را در قرن اول، همزمان با آغاز امپراتوری روم جست؛ اما مصادیقی نیز میتوان یافت، در تایید وجود ارتباطاتی دیگر که مبدا و زمان مشخصی ندارند. به هر روی، چاپ این کتاب در ادامهی همین رابطهی قدیمی صورت گرفته است. «گهی حجاب و گه آیینه» در شهر جنوا، به همت یکی از معروفترین انتشاراتیهای ایتالیا چاپ شده است. این موسسهی نشر، اشعار خارجی را زیادی را چاپ کرده است. عنوان این کتاب که عینا ترجمه شده است، هم در فرهنگ ایتالیایی و هم در فرهنگ ایرانی معنا و مفهوم دارد. مترجمان آن ارتباط نزدیکی داشتهاند، حال آنکه تفاوتهایی دارند.
وی، ضمن اشاره به گسترهی فعالیت فارسیپژوهان ایتالیایی، افزود: امروز اشعار بسیاری از فارسی به ایتالیایی برگردانده شده است؛ اما از آنجا که غالب مترجمان ایرانشناس بودهاند، زبان مطلوبی در برگردان این اشعار به کار نبستهاند؛ غالب آنها آکادمیک و برای دانشگاهیان مناسب است؛ اما برگردان این کتاب بسیار روان و شیرین و برای مخاطبان ایتالیایی مطلوب است. این نشست مقدمهای برای آغاز هفتهی زبان و فرهنگ و ایتالیایی است، که به زودی آغاز میشود. در این هفته، چند برنامه اجرا خواهد شد؛ «شب آگوستوس» و «ایران و ونیز» از جمله برنامههایی هستند که در مدرسهی ایتالیاییها در تهران و کتابخانهی ملی ایران برگزار میشوند؛ معرفی آثار ترجمه شده و نمایش فیلمهای مرتبط از دیگر برنامههای هفتهی زبان و فرهنگ ایتالیایی خواهد بود.
شعر، فراتر از آزادی
کورونا، ضمن اشاره به آنچه دربارهی دشواری ترجمهی شعر بیان شد، دیگر مولفههای مهم در تحقق مطلوب این امر را برشمرد. وی تصریح کرد: شعر بافتار و ساختار ویژه و بار معنایی و زبانشناختی دارد؛ در انتقال این مولفهها دشواریهایی وجود دارد که من نیز به آنها اشاره خواهم کرد. تعریف شعر بسیار وسیع، گسترده و ناگفتنی است؛ شعر، بنا به تعریفی، دست بالای آزادی است؛ معجزهی دیدن و گفتن ناگفتنیها، برشمردن معانی رازآلود و مشاهده و آفرینش و ابداع در عرصهی واژگان است؛ شعر در عین آفرینش، تاریخ نیز هست؛ تعلق دارد به جهانی زبانشناختی، که عام است و خاص، همگانی است و ویژه؛ فن است، و در جهان زبانشناختی تجلی مییابد؛ تاریخ است و اینهمانی تاریخی دارد؛ به وسعت تاریخ سخن میگوید؛ آشوبگر است و آشوبطلب و در عین حال آرام؛ مفهوم میآمیزد و سخن بر میسازد؛ آوانگارد است؛ سراچهی آوا و رنگ است. در عرصهی شاعری، گفتار از خلال آوا تجلی مییابد، چنانکه یونانیها در زبان خود برشمردهاند، و در لاتین نیز شعر با مفاهیم نام و چیز آمده است؛ بدان معنی که ما در عرصهی شیء خارجی و نام، قرار داریم.
وی، ادامه داد: شعر از جنبههای گوناگون حائز اهمیت است؛ جنبهی نخست: شعر، حسگری ما را میافزاید و اعتلا میبخشد. دوم: به مدد آن، دید عمیقتری نسبت به سخن و سخنشناسی مییابیم. کالوینو، در آنچه در باب شاعری و ترجمهی متون شعری برشمرده است، ترجمه را هنری میداند که در هر آن معجزه میآفریند؛ ترجمه، مجموعهای است از معجزات؛ آن، میطلبد و در آن، آن میآفریند؛ شاعر و مترجم، که به گونهای شاعری دیگر است، خود را به بازی میگیرد و تمام دانش خود را در میان مینهند، تا ترجمه را آنسان که باید صورت دهد. شعر را نمیتوان به عناصر سازندهاش فروکاست. شعر به نحوی بازگشتناپذیر یکتا است، ویژگیهای بیهمسان و بیهمانند خود را دارد. ترجمهپذیر نیست، جریان دارد و با بیهمتایی پیش میرود.
کورونا، به پیشینه و اهمیت مباحث فنی شعر در گسترهی علوم نظری متعدد اشاره کرد. وی بررسی اساسیترین آرای مطرح در این حوزه، در قرن بیستم، را ضروری دانست و گفت: به سخن کروچه و یاکوبسن استناد میکنم. کروچه در باب یکتایی و تولیدناپذیری شعر سخن گفته است؛ به زعم وی، که زیباییشناس و هنرشناس نیز هست، ساختار هنری قابلیت و توانایی بازتولید ندارد. از منظر یاکوبسن، ساختار متن به سبب اشتمال بر آرایههای نفسی، بهویژه جناس و همآوایی، توانایی بازتولید و بازآفرینی ندارد.
وی افزود: بحث در این است، چگونه میتوان سبک سخنوری را از زبانی به زبان دیگر بازگفت؟ سبک سخن، آنچنان که دانسته است، قابل انتقال نیست. سخنوران و اندیشمندان، ترجمه را به انحای گوناگون بخش کردهاند. در این میان دوگانههای بسیار در ناهمسازی با یکدیگر وجود دارد؛ مانند متن وفادار و متن بی وفا به اصل، متن شاعرانه و متن ادبی، متن ساختارگرا و متن پایبند به محتوا. این دوگانههای پیاپی، همگی ناگفته ماندن و دشواری انتقال سبک در ترجمه را به ما نشان میدهند. جمعی بر آنند که تنها مفهوم، در ترجمان و برگردان انتقالپذیر است؛ جمعی دیگر ساختار را نیز قابل انتقال میدانند. میتوان در جمعبندی، سخن یاکوبسن و کروچه را در اصل برگفته از یک معنا دانست.
کورونا، بر کاربست تحلیلی دوگانههای یادشده تاکید کرد و ادامه داد: بر این اساس، باید فن ترجمه و برگردان را دوباره ارزیابی کرد؛ فعالیت و کاوش در عرصهی ترجمه را نمیتوان زیرمجموعهای از تلاش ادبی شمرد؛ این فن به تنهایی حائز اهمیت است و بار ادبی فراوان دارد؛ چنانکه نویسندهای برشمرده است، ترجمه، زندگی دوباره و بازآفرینی اثری است هنری، که پیشتر در رگ جامعه جریان یافته است؛ تجربهی شاعرانه تنها تجربهی متنی و ادبی و سخنورانه نیست، بلکه تجربهای است هستیشناسانه و وجودی.
وی تاکید کرد: چنانچه در متنی مطبوع به سال 1966، ترجمه یک پیوند بین متنی، میان متن مبدا و متنهای دیگر و متن مقصد است؛ ترجمه در اصل، چنانکه متن اصلی نیز چنین است، مجموعهای از استشهادات، و نقل سخنان دیگران است؛ بازخوردی است از پیوند متن اصلی و آنچه دیگران گفتهاند؛ ترجمه در حقیقت جذب است نه بازتولید کل اثر؛ آنطور که بازتولید و بازآفرینی اثر به تمامی ممکن نیست.
کورونا، در انتها شعر را به مثابه تعامل، نقد و گفتگویی دوجانبه میان متن مبدا و متن مقصد دانست و تصریح کرد: در شکلگیری شعر، آنچنان نیست که لایههای بسیار بدون آنکه حیات داشته باشند، یکی بر دیگر هموار شده باشند؛ شعر و ترجمهی آن، ارتباطی دو جانبه است میان دو متن که هریک در زبان خود هویتی خاص و ویژه دارند. اشاره میکنم به سخن کالوینو که میگوید: شعر طلسم است یا حرز؛ حرزی است که باید آن را به گردن آویخت و از کودکی به خاطرش سپرد.