آیدین فرنگی: کتاب «زبان در عرصههای ذهن و جامعه» مجموعهی چند گفتار و جستار است از «لطفالله یارمحمدی»، زبانشناس نامآشنا، استاد بازنشستهی دانشگاه شیراز و عضو پیوستهی فرهنگستان علوم ایران که برای مخاطبان دانشگاهی، سیاستگذارن فرهنگی، آموزشی و دوستداران پژوهشهای زبانآموزی و دستورنویسی نوشته شده است.
نویسنده که در ابتدای کتاب یادی کرده از زندهیاد دکتر خسرو فرشیدورد، پس از مقدمهی خود، در فصل نخست به بازنشر پیشگفتاری پرداخته که استاد فرشیدورد برای کتاب «گفتارهایی دربارهی دستور زبان فارسی» نوشته بود. یارمحمدی دربارهی فصل نخست کتاب مینویسد: «این پیشگفتار (پیشگفتار فرشیدورد) نیاز به پیشگفتهی دیگری ندارد و کاملاً گویاست و کلاً در باب دستور و دستورنویسی در ایران است و بدون شک در نوع خود نمونه است.» (ص دو)
عنوان فصل نخست چنین است: «دستور زبان فارسی». در ذیل این فصل میانتیترهای زیر آمده است: پیشگفتار، دستور زبان، فایدهی دستور زبان، شعبههای دستور زبان، روش ما در دستورنویسی، ویژگیهای دستور ما، بیان ساده، وضع اصطلاحات تازه، تعریفهای کوتاه، بهرهگیری از بهترین مأخذها، توجه به روشهای جدید دستوری، دربارهی زبانشناسی و دستور، پرهیز از تقلید و اقتباس و ترجمهی صرف، بهرهگیری از سنتهای پسندیدهی دستورنویسی در ایران، بهرهگیری علمی از دستور، دستور و لغتنویسی، نقص دستورهای فارسی، پایان مقال.
به نظر میرسد نقل یک بخش از هر کدام از فصلها، برای ارائهی تصویری از مضمون کتاب، خالی از ضرورت نباشد. در جایی از گفتار فرشیدورد آمده است: «چهل سال است که به غلط مینویسند مصدرِ «است» و «هست»، «استن» و «هستن» است؛ درحالیکه چنین نیست و مصدر هر دو اینها «بودن» است، نه استن و هستن؛ زیرا مصدر همهی افعال در زبان عملاً وجود دارد و در عبارات بهتنهایی به کار میرود؛ مانند: رفتن، آمدن، دیدن و صدها نظیر آن. پس در هیچ زبانی مصدرِ موهوم نداریم؛ درحالیکه استن و هستن، عناصر موهوماند که اصلاً در زبان به کار نرفتهاند. از طرفی «است» نداریم؛ بلکه آنچه داریم «َست» است نه «است». اصولاً فعل بودن در اکثر زبانهای بیقاعده است...» (ص سی و پنج)
عنوان فصل دوم «نقش زبان فارسی در تبیین و جهتدهی هویت ملی ایرانی» است. در این بخش که متن آن سال هزار و سیصد و نود و یک در کنفرانسی با محوریت موضوع هویت در دانشگاه آزاد شیراز ارائه شده، مؤلف ذیل میانتیترهای زیر به بیان دیدگاههایش پرداخته است: مقدمه، مثلث هویتی و مشکلات عدم ثبات، ایجاد دانشگاه پهلوی، آموزش زبان خارجی به عنوان وسیلهی تعلیم موضوعات درسی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، دین، نژاد و قومیت، آموزش و پرورش زبان فارسی، زبان و ادبیات، ایجاد فرهنگستانها، برخورد با زبانهای قومی و گویشها، زبان و اینترنت، نتیجهگیری کلی.
یارمحمدی در صحفهی چهل و سه کتاب نوشته است: «ایرانیان معاصر دارای هویت سهگانهی ایرانی، اسلامی و غربی هستند. هویت اسلامی را پس از اسلام کسب کردیم و بسیاری از خصلتهای فرنگی را از یکصد و پنجاه سال پیش تا زمان حاضر یاد گرفتهایم. این عوامل سهگانه باید در حال ثبات و تعادل باشند؛ والّا جامعه دچار تشویش یا بحران هویتی خواهد شد.»
«مسائل چندزبانگی و آموزش زبان فارسیِ رسمی در ایران» عنوان سومین فصل کتاب است که سال هزار و سیصد و هفتاد و یک در مجلهی رشد منتشر شده است. میانتیترهای این فصل به شرح زیر است: مقدمه، اهداف کلی آموزش زبان فارسی در ایران، اهداف رفتاری، محتوا و روش آموزش، پیشنهادها. بنا به نوشتهی مؤلف، «فصلهای دوم و سوم به کارکردهای زبان در عرصهی جامعه عنایت دارد.» (ص دو)
در صفحهی هفتاد و چهار، در بخشی از سومین جستار کتاب میخوانیم: «عمدتاً اهداف کلی باید به اجزای مشخصِ قابل اندازهگیری تبدیل شوند. در زمینهی آموزش زبان باید مشخص کنیم حد قابلقبول و حد نیاز فراگیری برحسب نوع و بسامد الگوهای دستوری و واژگان پایه، نیمهتخصصی و تخصصی چیست؟ برای تحقق این هدف باید خصوصیات و محتوای واژگانی، دستوری، فرهنگی و گفتمانی زبان معیار، تبیین و تنقیح شده باشد. مسائلی از قبیل واژگان پایه، نیمهتخصصی و تخصصی و ابعاد کاربردهای مستقیم و استعاری آنها، در حد متعارف و روشن باشد. در غیراینصورت ترسیم جزئیات اهداف رفتاری با اشکال روبهرو خواهد شد...»
عنوان فصل چهارم که محتوای آن نخستین بار سال هزار و سیصد و هفتاد و نه در اولین نشست آموزشی دانشگاه شیراز ارائه شده، چنین است: «نکاتی در باب کیفیت آموزش در تحصیلات تکمیلی دانشگاه». در یکی از بندهای این بخش آمده است: «آموزش و پرورش دانشگاهی در میان ما از نشاط لازم برخوردار نیست. در کشورهایی مثل ما که علم را از جای دیگر اقتباس کرده و میکنند، این علم کمتر در دل ما ریشه دوانده است. علم باید در جای خودش قرار بگیرد که نگرفته است.» (ص نود و یک)
پنجمین فصل کتاب به برررسی «نسبت زبانشناسی و خبر» میپردازد. متن این فصل سال هزار و سیصد و هشتاد و سه در مجلهی «افق»، ماهنامهی تخصصی آموزش معاونت سیاسی صدا و سیما، به چاپ رسیده است. میانتیترهای آن عبارتند از: مقدمه، تعریف زبانشناسی، زبان و کاربرد، خبر و توصیف و توجیه آن، تکمله و نتیجهگیری.
«کلام خاموش: تحلیل هنر کلام دینی و عرفانی از منظر گفتمانشناسی انتقادی» عنوان فصل ششم کتاب است. نویسنده در این بخش پس از مقدمه، مطالب خود را ذیل هدف، اهمیت پژوهش، شیوهی پژوهش، توضیح بیشتر مؤلفههای الگوی تحلیل و نتیجهگیری و تکمله ارائه کرده است.
یارمحمدی در صفحهی ۱۱۲ مینویسد: «سخنی که سر داده میشود قاعدتاً متضمن نیتی است که در سر گوینده یا نویسنده وجود دارد. دیگر، صورتی که بیان شده یا نوشته شده و سوم اینکه خواننده یا شنونده چه برداشتی میکند. بررسی این سه جنبهی کلام، به ترتیب در سه حوزهی منظورشناسی، معناشناسی و تأویلشناسی یا هرمنوتیک قرار دارند. نتیجهی بررسی این سه حوزه، ما را به مفاد ویژگیهای کلام موردنظر رهنمود میسازد.»
در آخرین فصل کتاب، ذیل عنوان «معرفی کتاب: اشاراتی به نیاز به علوم انسانی بومی و برنامهریزی برای پیشرفت» نویسنده میکوشد در برابر نگاه انتقادی دکتر رضا داوریاردکانی به وضعیت علوم انسانی در ایران، دید مثبتتری درخصوص علوم انسانی در ایران عرضه کند. البته مؤلف در بخشهای پیشین کتاب بارها از ضعفهای شدید حاکم درخصوص موارد مربوط به زبانآموزی، تألیف کتابهای درسی و اوضاع حاکم بر دانشگاهها گلایه و انتقاد کرده است و میشود گفت بهنوعی با دکتر داوری همفکر است؛ اما در یادداشتش کوشیده با ذکر شواهد، اندکی به تعدیل نگاه دکتر داوری اقدام کند.
کتاب «زبان در عرصههای ذهن و جامعه» را نشر هرمس در ۱۴۴ صفحهی قطع پالتویی و به قیمت ۹۵۰۰ تومان منتشر کرده است.