آیدین فرنگی: آخرین برگردان صورت گرفته از کتابِ کهنِ «کلیله و دمنه» به زبان فارسی، با ترجمهی محمدرضا مرعشیپور در پاییز ۹۳ منتشر شده است. در انجام ترجمهی یاد شده ویرایش «منفلوطی و طباره»، ویرایش رایج از کلیله و دمنه در کشورهای عربیزبان، مرجع بوده است. این ترجمه مقدمهی «علی بن شاه فارسی» (بهنود پسر سحوان) را نیز دارد که در ترجمههای ابوالمعالی و بخاری نشانی از آن به چشم نمیخورد.
هیچ ایرانی تحصیلکردهای نیست که نام کلیله و دمنه را نشنیده باشد؛ زیرا در دوران مدرسه بخشهایی کوتاه از این یادگار کهن، در کتابهای درسی ادبیات آمده است. گفته میشود هدف از نوشته شدن این کتاب «صیانت از مردمان و کینهورزی به فرومایگان» بوده است. (از مقدمهی علی بن شاه فارسی، ص ۱۷) پادشاه هند از نویسندهی کتاب، «بیدپا» خواسته تا کتابی بیافریند «دربرگیرندهی جدّ و هزل و نیز سرگرمی و فلسفه و حکمت.» (مقدمهی علی بن شاه فارسی، ص ۳۵) «دَبشَلیمِ» پادشاه به بیدپا، فرزانهی برهمن، چنین گفته است: «دوست دارم کتابی رسا را برآمده از خرد خویش پدید آوری که روُیهاش چگونگی ادارهی مردم باشد و مشق فرمانبرداری از پادشاهان و دروناش اخلاق شاهانه باشد و سیاست مردمداری که بدینسان بسیاری از نیازهامان برای سامان دادن به کشور برآورده خواهد شد...» (همان، ص ۳۴)
محمدرضا مرعشیپور، در یادداشت ابتدای کتاب، کلیله و دمنه را نیز مانند «هزار و یک شب»، برآمده از آبشخور هند و زبان سنسکریت دانسته است. او مینویسند: «حدود سه هزار سال از تألیف کلیله و دمنه میگذرد و این کتاب از مشهورترین کتابهای جهان بهشمار میرود. این کتاب آموزشی به شیوهی نمادین، از گونهی فابل نوشته شده و همچون هزار و یک شب، قصه در قصه است.» (ص ۹) «فابل»، روایتی کوتاه به نثر یا نظم است که پیامی داشته باشد. شخصیتهای آن موجوداتی غیرانسان یا اشیاء بیجان هستند. نمایش انسانها به صورت حیوانات، مشخصهی اینگونه روایت است.
آنچه «برزویه»ی طبیب به دستور خسرو انوشیروان ساسانی از هند به ایران آورده و به زبان پهلوی ترجمه کرده، برگردانی از یک کتاب مشخص نبوده است؛ «بلکه برزویه بخش بزرگ آن را از پنچاتنترا (پنج فصل) گرفته که از کتابهای مقدس هندوان بوده و بخشهای دیگر را از مهابهاراتا (حماسهی ملی هند) و چند کتاب دیگر هندی برداشت کرده و آنچه را فراهم آورده، کلیله و دمنه خوانده است... اینک با کمال تأسف، همچون بسیاری از کتابهای دیگر از این دست، در پیشامدهای روزگاران و در یورشهای بیگانگان به ایران، متن پهلوی از بین رفته است.» (ص ۱۰)
آنچه اکنون از کتاب کلیله و دمنه در دست ماست مدیون ترجمهای است که روزبه پسر دادویه (ابن مقفع)، دانشمند جوان ایرانی در نیمهی نخست سدهی دوم هجری از پهلوی به عربی انجام داده است. در مورد کلیله و دمنه و برگردانها و ویرایشهای آن میتوانید به مقدمهی برگردان جدید این کتاب مراجعه کنید. از روی برگردان عربی، دو ترجمهی قدیمی به فارسی موجود است. یکی برگردان نصرالله منشی (نیمهی نخست سدهی ششم) و دیگری برگردان عبدالله بخاری (باز هم نیمهی نخست سدهی ششم). رودکی نیز کلیله و دمنه را به نظم کشیده بود که از آن جز چند بیت باقی نمانده است. اکنون ما به سومین برگردان کلیله و دمنه از زبان عربی به فارسی روبهرو هستیم: ترجمهی محمدرضا مرعشیپور. برگردان مرعشیپور دشواریهای دو ترجمهی پیشین، خاصه زبان نگارین نصرالله منشی را ندارد و بهرغم وفاداریاش به لحن کهن، برگردانی است قابل فهم برای ایرانیان اهل مطالعه.
«روزی در اوج شکوفایی و شکوه شاهنشاهی خسرو انوشیروان، یکی از نزدیکان وی خبردارش کرد که در گنجینهی پادشاهی از پادشاهان هند، کتابی هست که دانشپژوهان گردآوریاش کردهاند و نوشتههای خردمندان و دانایان را دربرمیگیرد و تازههای شگفتانگیزی از زبان ددان و پرندگان و خزندگان و چرندگان بیان میدارد که پادشاهانِ برتر برای سامان دادن به کار مردم و ادارهی کشور خویش به نسخهبرداری و آگاهی از آن نیاز دارند.» (ص ۴۲) برزویهی طبیب چگونه توانسته به این کتاب که در گنجینهی محفوظ پادشاه هند نگهداری میشده، دست پیدا کند و آن را به زبان ایرانیان برگرداند؟ این ماجرا خود حکایت جذابی است که در بخش دوم کتاب آن را خواهید خواند: «فرستادن برزویه به سرزمین هند برای فراهم آوردن این کتاب».
کلیله و دمنه کتابی است لایه در لایه و قصه در قصه. زبانی حکمتبیان دارد. کتاب هم آکنده از دانش است و هم سرشار از سرگرمی. «آگاهان، دانشِ آن را و سادهاندیشان، سرگرمیاش را برگزیدند و نوآموختگان تلاش کردند که برداشتشان را به سینه بسپارند، زیرا اگرچه به معنا پی نبردند، برایشان روشن بود که به متنی زیبا و آراسته دست یافتهاند، و کسی را میمانستند که چون بزرگ میشود و میبالد، درمییابد که پدر و مادرش گنجها و آب و ملکی برایش بهجا گذاشتهاند که رنجِ تلاش برای گذران زندگی را از دوش وی برمیدارد و از پرداختن به حکمت و رشتههای گوناگون آن بینیازش میسازد.» ص (ص ۵۵)
بسیاری از مفاهیم و پندها و حکمتهای جاری در کلیله و دمنه را ممکن است اکنون در کتابهای روانشناسی یافت. معایب دور ماندن از میراث کهن اندک نیست. ممکن است اندیشههای رایج در روزگار ما، امکان همدلی با همهی بخشهای چنین متنی را میسر نسازد، اما بسیاری بخشها هستند که اگر امروز مضمونشان را در متن نویسندهای معاصر بخوانیم، احساس خواهیم کرد چنین دیدگاهی مانند کشفی تازه، برای اولین بار بیان میشود. با خواندن کتابی چون کلیله و دمنه، خواهیم دید در حکمت گذشتگان چنان به آن مضمون پرداخته شده، که گویی امروز، نویسنده یا جامعهشناس و روانشناسی معاصر دست به نوشتنش برده است. برای نمونه، و نیز برای آشنایی با نثر مترجم به نقل چند سطر بسنده میکنم: «دو چیزند که دنیادار خود نخست باید به دستشان آرد و آنگاه به دیگران برساند که یکی دانایی و دارایی است و آن دیگری نیکی و نیکمنشی؛ و خردمند نباید کسی را به عیبی نکوهش کند که خود همان را دارد، زیرا به کوری میماند که کوری دیگر را به سبب نابیناییاش سرزنش کند و آنکس که کاری را پی میگیرد، باید به آغاز و انجامش بیندیشد و سامانش دهد و به آن بپردازد، نه اینکه زمان را در خواستهی خویش از یاد ببرد که گفتهاند: کسی که بیش از تاب و توان خود در پی آرزوهایش بتازد، چهبسا پای اسبش بشکند...» (ص ۶۰)
«دولتمردان و مردم به راستی و درستی نمیگرایند، مگر به دادی که از چشمهی خرد میجوشد و پرچین دولت است.» (ص ۴۵)
«کشتی را میبینم که جز با ملوانان بر آب نمیرود، زیرا آناناند که راستش میدارند، و جز با فرماندهی یگانه که فرمانش را به دست دارد، از موجهای سنگین نمیگذرد، و اگر سرنشینان فراوان و ملوانان بسیار داشته باشد، از غرق شدن در امان نمیماند.» (ص ۳۷)
«همنشین بدان به سرنشین کشتیای میماند که اگرچه از غرق شدن در امان باشد، با ترسِ آن دست به گریبان است.» (ص ۲۲)
کلیله و دمنه را «عبدالله بن مقفع» یا همان روزبه پسر دادویه، از پهلوی به عربی برگردانده و آخرین برگردان فارسی آن را از روی متن عربی، محمدرضا مرعشیپور به ایرانیان ارائه کرده است. ناشر کتاب، نشر نیلوفر است. طرحنگارههایی از محمدعلی بنیاسدی در کتاب گنجانده شده. کتاب ۳۰۵ صفحه دارد و قیمت آن ۱۷ هزار تومان است.