کد مطلب: ۳۵۲۶
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۲

فلسفه را از کجا آغاز کنیم؟

اعتماد ـ محمدمهدی اردبیلی: یکی از پرسش‌های مرسوم که اساتید فلسفه یا نویسندگان با آن مواجه می‌شوند این است که فلسفه را از کجا آغاز کنیم؟ اول چه کتابی را بخوانیم و با کدام سیر مطالعاتی؟ عمدتا دو نوع جواب به این پرسش‌ها وجود دارد. پیشنهاد برخی از اساتید، شروع مطالعه فلسفه از کتب ساده‌تر و جذاب‌تر (مانند دنیای سوفی، لذات فلسفه، تسلی بخشی‌های فلسفی و...) است. اما گروه دیگری از اساتید فلسفه نیز هستند که مساله اصلی را نه سادگی یا جذابیت اولیه، بلکه آشنایی با سیر تاریخی شکل‌گیری فلسفه می‌دانند. به زعم این دسته مطالعه فلسفه را حتما باید از یونان شروع کرد و پس از آن در یک روند تاریخی، مسیر کلیشه‌‌ای دروس و کتب تاریخ فلسفه را تا فلسفه‌های معاصر طی کرد. یادداشت زیر می‌کوشد تا به اختصار هر دو رویکرد فوق در قبال مطالعه کتب فلسفی را به چالش بکشد و نشان دهد که فلسفه را باید در جایی غیر از این دو جست‌وجو کرد. اما پیش از آن لازم است این پرسش را مورد توجه قرار دهیم که اصلا چرا باید فلسفه خواند؟

چرا فلسفه می‌خوانیم؟

پاسخ دادن به پرسش فوق بی‌شک در این مجال مختصر (و حتی شاید در مجال‌های بسیار مفصل‌تر نیز) نمی‌گنجد. اما در اینجا خواهم کوشید تا به نحو سلبی دست کم، دو انگیزه از مطالعه فلسفه را مورد انتقاد قرار دهیم.
الف) تفنن: یکی از بزرگ‌ترین آفات فلسفه‌خوانی که البته به جامعه ما نیز محدود نمی‌شود، مطالعه فلسفه برای سرگرمی و تفنن است. افراد می‌کوشند تا در کنار تفریح‌های دیگر روزانه‌شان نوعی تفریح فرهنگی یعنی مطالعه را نیز ترتیب دهند و چه مطالعه‌‌ای لذت‌بخش‌تر از خواندن کتاب‌های لذت‌بخش و سرگرم‌کننده فلسفی که از پرستیژ فرهنگی و روشنفکرانه هم برخوردارند.
ب) ارتقای دانش: یکی دیگر از انگیزه‌های مطالعه متون فلسفی، بالا‌تر بردن سواد و دانش فرد است. هدف اصلی این کتابخوانان دانستن همه‌چیز و آشنایی با کل مباحث فلسفی، همچون یک لغتنامه است. از این حیث، شاخص فرد نه لذت‌بخش بودن این یا آن نکته خاص، بلکه بیشتر حجم و میزان اطلاعات داده شده در یک کتاب یا مقاله است.
لازم به ذکر است که دو انگیزه فوق‌الذکر (تفنن و ارتقای دانش)، تقریبا متناظر با دو راه‌حل مورد اشاره در ابتدای بحث (مطالعه کتب ساده و لذت‌بخش و مطالعه مکانیکی تاریخ فلسفه) هستند. رفتن به سراغ فلسفه با انگیزه تفنن، باعث می‌شود تا فرد بدون درگیری با خود فلسفه، اندکی در این شاخه یا آن بحث پیش رفته، حظی ببرد، یکی دو کتاب بخواند (یا دست‌کم تورق کند)، جملات یا اصطلاحاتی یاد بگیرد، خسته شود و سپس سراغ موضوعی دیگر برود. از همه خطرناک‌تر اما دچار شدن به پدیده رایج «توهم فهم» است. فرد با خواندن یکی دو عبارت یا حتی کتاب درباره یک موضوع چنان دچار خوداندیشمندپنداری می‌شود که می‌تواند ساعت‌ها و چه بسا سال‌ها راجع به آن داد سخن بدهد.
از سوی دیگر میل به خواندن تاریخ فلسفه به صورت داستان‌وار، نتیجه‌‌ای جز انباشتن ذهن فرد از داستان‌ها، مفاهیم و جملات فلسفی ندارد. نمونه اعلای این رویکرد را می‌توان در دانشگاه‌ها یافت که عمدتا می‌کوشند تا با فلسفه همان‌گونه برخورد کنند که مثلا با زمین‌شناسی و جغرافیا. دانشجویان در طول چند سال بناست تا کل تاریخ فلسفه را خوانده و امتحان دهند و در این میان نیز قوی‌ترین حافظه‌ها پیروزترند. نتیجه آن نیز حجم عظیم خروجی رشته‌های فلسفی است که عمدتا پس از فارغ‌التحصیلی، یا به کلی فلسفه را کنار می‌گذارند یا با توجه به بازار کار محدود این رشته، خودشان بدل به اساتید فلسفه می‌شوند و این چرخه ادامه می‌یابد.

پروبلماتیک
ارسطو در ابتدای کتاب متافیزیک می‌گوید هدف اصلی آدمیان از روی آوردن به فلسفه، حیرت است. انسان در مواجهه با جهلش نسبت به جهان و به ویژه مسائل کلی، کلان و فراتجربی (مانند خدا، روح، اختیار و غیره) به فلسفه متوسل شده و کوشیده است تا بر حیرتش فایق آید. در نتیجه، بنیان فلسفه، داشتن مساله یا پروبلماتیک است. فرد باید یک مساله یا پرسش اصلی داشته باشد تا برای پاسخ گفتن به آن به وادی فلسفه گام بگذارد و حتی چه بسا در‌‌ همان لحظه‌‌ای که پرسش برایش مطرح می‌شود، از پیش در وادی فلسفه قرار گرفته است. در نتیجه انگیزه راستین تمایل به فلسفه نه تفنن و نه حتی باسواد‌تر شدن، بلکه داشتن مساله یا درد است. در اینجا مسائل حل‌ناشده نقش زخم‌های یک ذهن را ایفا می‌کند که فرد برای حل یا ترمیمشان به سراغ فلسفه می‌رود.
حال می‌توان به پرسش اصلیمان که «فلسفه را باید از کجا آغاز کرد؟»، چنین پاسخ گفت که فلسفه باید از زخم‌ها و مسائل آغاز شود. پس برای مطالعه فلسفه، باید یکراست سراغ فیلسوفی رفت که به این زخم پرداخته و سپس به صورت پیش‌نگرانه و برای فهم موضوعات و مفاهیم به عقب بازگشت و باز هم به عقب و باز هم به عقب. در یک کلام، خود همین فرآیند «به عقب بازگشتن»، فلسفه است. فلسفه را باید از «کمر»، از میانه آن، آغاز کرد. روشن است فردی که مساله ندارد، فردی که زخم ندارد‌‌ همان بهتر که وقت خود را در وادی فلسفه تلف نکند و چه برای لذت بردن و چه برای باسواد‌تر شدن به سراغ کار‌ها و حوزه‌هایی رود که هم لذیذترند و هم مفید‌تر.
در اینجا حیرت، زخم و مساله نشان از یک حقیقت دارند و البته به مشتاقان فلسفه باید این خبر ناامیدکننده را نیز داد که فلسفه نهایتا هیچ زخمی را ترمیم نمی‌کند، هیچ مساله‌‌ای را حل نمی‌کند و هیچ حیرتی را از بین نمی‌برد. فلسفه مسائل را تعمیق می‌کند، بر زخم‌ها نمک می‌پاشد و بر حیرت ما می‌افزاید. پس اگر درد و مرضی ندارید به سراغش نیایید و اگر دردمندید فلسفه را از‌‌ همان جا آغاز کنید که از دردتان سخن می‌گوید.

0/700
send to friend
نظرات 30
  • 40
    35
    پاسخ به این نظر
    من یکشنبه 7 مهر 1392
    خدا؟
  • 76
    9
    پاسخ به این نظر
    nimaarek جمعه 6 تیر 1393
    سلام با جستوجوی عبارت "فلسفه از کجا شروع کنم ؟" در گوگل به این سایت رسیدم ، واقعا بهترین جوابی بود ک میشد شنید.ممنونم
  • 44
    4
    پاسخ به این نظر
    زهرا چهارشنبه 1 مرداد 1393
    روشن ترين مسيري بود كه تا به حال بهم نشون داده شده بود! :) برم فلسفه رو از همان جايي شروع كنم كه از دردم سخن ميگويد! ممنون! :)
  • 14
    18
    پاسخ به این نظر
    خودم جمعه 2 آبان 1393
    فلسفه را باید از کمر یا میانه شروع کرد....یعنی چه؟ فلسفه که نمودار یا محمور مختصات نیست ... به نظر فلسفه از ان جایی شروع میشود که بخواهیم مطالعه ان را شروع کنیم. انهم با هر طرز تفکری ...
  • 43
    60
    پاسخ به این نظر
    ب تول-ر یکشنبه 9 آذر 1393
    مطهری می گوید "درد خداجویی " باید داشته باشیم
  • 11
    4
    پاسخ به این نظر
    سارا چهارشنبه 19 آذر 1393
    مختصر+شفافیت=> تشکرفراوان
  • 11
    4
    پاسخ به این نظر
    سايه دوشنبه 24 آذر 1393
    عالى بود.
  • 44
    4
    پاسخ به این نظر
    فرزانه دوشنبه 15 دی 1393
    سلام حرفاتون جالب بود.ولیمتاسفانه من با اینکه دردی ندارم نمیتوانم حرف شما راگوش کرده سراغ آن نروم.چون کنجکاوم تادرموردآن بیشتربدانم.و وقتی به سخنان افرادی درموردعرفان وفلسفه گوش میکنم واقعابرایم جذاب است>
  • 9
    6
    پاسخ به این نظر
    بدون نام چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394
    مچكرم
  • 19
    3
    پاسخ به این نظر
    مهدی یارمحمدی جمعه 26 تیر 1394
    در مورده توهم فهم که بهش اشاره کردین،باید بگم یه افت در بین اکثر ادمهایی هست که فکر می کنند دانا هستن،در کل نوشته شما خیلی خوب و برای من سود مند بود،سپاسگذارم
  • 6
    0
    پاسخ به این نظر
    سيدعليرضا قائم مقامي شنبه 3 مرداد 1394
    باسلام- راهنمائي بسيار خوبي بود.(درد يا سوال يا به عبارتي بدنبال چه چيزي هستيم)البته پيشناد مي گرددابتدامفهوم خود فلسفه نيز توضيح وتشريح مي شد
  • 8
    4
    پاسخ به این نظر
    رضایی سه شنبه 24 فروردین 1395
    انسان ها سه دسته اند گروهی بدنبال علم می روند گروهی به دنبال زندگی و مظاهر آن و عده ای سراغ سوالات خود.
  • 6
    0
    پاسخ به این نظر
    فاطمه یکشنبه 26 اردیبهشت 1395
    جوابی واقعا درست... تشکر فراوان...
  • 8
    2
    پاسخ به این نظر
    سحر پنجشنبه 6 آبان 1395
    واقعا یه فیلسوف می تونه چنین جواب کاملی بده. ممنون از راهنمایی.
  • 6
    0
    پاسخ به این نظر
    بیژن چهارشنبه 29 دی 1395
    بدون شک حرف این عزیز نه فقط در فلسفه بلکه برای حل هر دردی خوانایی دارد. آموزش یک هدف است و هدف بدون هدف یک تناقض، پس اون درد رو باید داشته باشی. یعنی میخواهی مشکلی رو حل کنی. البته نادانی" حیرت در برخورد با پدیده ها" نیز بنظر من یک درد است که برای درمانش باید کاری کرد و فلسفه میتواند به این نیاز پاسخ دهد. بهرحال ممنون از گذاشتن این متن در اینجا.
  • 6
    0
    پاسخ به این نظر
    سید ابوالفضل آل یاسین پنجشنبه 3 فروردین 1396
    خیلی ممنون از پاسخ مختصر و مفید شما.من یک عالمه درد دارم .و از کتابهای دبیرستانی شروع کرده ام.آیا مناسب است که بصورت حرفه ای به تحصیلات آکادمیک روی آورم؟
  • 7
    0
    پاسخ به این نظر
    نامعلوم سه شنبه 5 اردیبهشت 1396
    مسئله بسیار مهم و دقیقی رو بهش اشاره کردید. "درد" سرآغاز هر فلسفه ایست ...
  • 12
    59
    پاسخ به این نظر
    محمد یکشنبه 31 اردیبهشت 1396
    قبل از خواندن فلسفه اسلامی به هیچ وجه سراغ فلسفه غرب نروید
  • 5
    3
    پاسخ به این نظر
    نياز پنجشنبه 15 تیر 1396
    بهترين و ساده ترين پاسخ...ممنون
  • 16
    6
    پاسخ به این نظر
    آریا رادمهر سه شنبه 27 تیر 1396
    جواب جالبی بود، اما بهتر نمی بود که به جای اینگونه پاسخ ها مسئله را کمی بازتر کرده و به اینکه واقعا باید فلسفه را از کجا آغاز کنیم بپردازیزد؟ اگر لطف کنید و چند کتاب را برای مطالعه فلسفه از آغاز منظور این است که دقیقا بدانیم فلسفه چیست بگذارید بسیار بهتر است. با تشکر از شهر کتاب ...
  • 4
    6
    پاسخ به این نظر
    محمد جمعه 14 مهر 1396
    عالی بود ولی بسیار ناامید کننده به قول معروف بچه که زدن ندارد
  • 10
    0
    پاسخ به این نظر
    وحید یکشنبه 16 مهر 1396
    این تعریف شما مصداق رباعی زیر از حکیم عمر خیام هستش یک دم دل من ز علم محروم نشد/ کم ماند ز اسرار که معلوم نشد هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز/ معلوم شدم که هیچ معلوم نشد
  • 1
    1
    پاسخ به این نظر
    علی عبداله زاده پنجشنبه 14 دی 1396
    سلام خیلی ممنون از اینکه وقت گران بهای خودتون رو دراختیار ما میگذارید اگه امکانش هست ی توضیح نسبتا مختصر درباره ی این که چرا باید فلسف تربیت بخوانیم ارائه دهید باتشکر از لطفتون
  • 12
    0
    پاسخ به این نظر
    حامد چهارشنبه 1 فروردین 1397
    این همه نظر ، چرا یک پاسخ نیست ؟ شاید شیوه ی فلسفه چنین باشد که در نهایت حیران میمانی مثل همین ندادن پاسخ به ما من درد دارم ، میدونم باید تفکر کنم اما طبیعی هست که نیاز به معرفی کتاب های خوب نیز هست لطفا معرفی کنید....
  • 2
    0
    پاسخ به این نظر
    بی نام یکشنبه 11 شهریور 1397
    تشکر
  • 2
    1
    پاسخ به این نظر
    سارا چهارشنبه 6 شهریور 1398
    سلام به نظرم این بهترین راهنمایی ای بود ک کسی میتونست به من بکنه خیلی خیلی ممنونم و طلب میکنم ک برای هممون سوال ایجاد بشه
    • ناصرراد یکشنبه 14 مهر 1398
      0
      0
      سلام۰ به نظر من خاصیت علم ودانایی همینه که انسان را به وادی حیرت بکشاند۰ واستادی که شاگردش را به آستان حیرت کشاند اورا تاسرمنزل مقصود کشانده است۰ بقیه را دیگه کار دل وعشق است
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    بی نام دوشنبه 22 مهر 1398
    خلیی ممنون
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    مهرداد شنبه 28 تیر 1399
    فلسفه یعنی سوبژکتیو و سوژه که از دید هگل حقیقت است میتواند هر دردی را بسازد و حل کند با سپاس فراوان از شما استاد بر حق هگل پژوه بزرگ
  • 1
    0
    پاسخ به این نظر
    صادقی شنبه 24 آبان 1399
    در اینجا حیرت، زخم و مساله نشان از یک حقیقت دارند و البته به مشتاقان فلسفه باید این خبر ناامیدکننده را نیز داد که فلسفه نهایتا هیچ زخمی را ترمیم نمی‌کند، هیچ مساله‌‌ای را حل نمی‌کند و هیچ حیرتی را از بین نمی‌برد. فلسفه مسائل را تعمیق می‌کند، بر زخم‌ها نمک می‌پاشد و بر حیرت ما می‌افزاید. پس اگر درد و مرضی ندارید به سراغش نیایید و اگر دردمندید فلسفه را از‌‌ همان جا آغاز کنید که از دردتان سخن می‌گوید.
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST