بهظاهر این سخن که زادگاه فلسفه، یونان باستان است، از مقبولیتی فراگیر و مشروعیتی علمی برخوردار است. اگر فلسفه بدانگونه فهمیده شود که ویلهلم نستله آن را در عبارت معروف «گذر از میتوس به لوگوس» خلاصه و صورتبندی کرد، آنگاه نباید چندان نیز در آن مقبولیت و مشروعیت پیشگفته تردید کرد. با این همه، این نکته را نیز نباید فرو گذاشت و نادیده گرفت که سخن نستله، منتقدانی نیز دارد و شاهد چنین امری عطف توجه بسیاری از فلاسفه و محققان این حوزه بر پیوند میان دنیای اساطیری پیشافلسفی یونان با فسلفه یونانی و تأثیرات آن بر این، بهخصوص در دوران پساسقراطی است. این امر برای نمونه در اثر ارزشمند ارنست کاسیرر با نام «افسانه دولت» مورد تأکید قرار میگیرد و نشان میدهد که برای نمونه فیلسوفی چون افلاطون ـ که بسیاری او را فیلسوف مؤسس میدانند و برای بیان اهمیت او به سخن وایتهد که کل فلسفه پس از افلاطون را پانوشتی بر فلسفه افلاطون میداند، استناد میکنند ـ خود از تأثیر سنتهای شاعرانه، حماسی و دینی اسلاف یونانی خویش بیبهره نبوده است. نکته اخیر ما را به این امر سوق میدهد که بر اهمیت چگونگی خوانش تاریخ فلسفه توجه کنیم و همانطور که فیلسوف بزرگ قرن بیستم، هانس گئورگ گادامر، در کتاب «آغاز فلسفه» بدین امر التفات داشت، به این پرسش بنیادین فکر کنیم که فلسفه چگونه آغازید و فهم امروزین ما از مفهوم «آغاز فلسفه» چگونه از سنتهای فلسفی معاصر و نحوه مواجهه و خوانششان از متون کلاسیک یونان باستان نشأت گرفته است.
گادامر خود معتقد بود نخستین کسانی که فلسفه پیشاسقراطی را جدی گرفتند، هگل و شلایرماخر بودند و از این منظر بسیاری از تاریخنگاریهای راجع به فلسفه یونان باستان را متأثر از این دو میداند. برای نمونه او به این نکته اشاره میکند که شلایرماخر با آن نگاه سطحی که فلسفه یونان را با مسیحیت یکسان میدانست، مخالفت ورزید و از این طریق راه را بر بررسی اندیشه پیشاسقراطیان گشود. شاگرد او، کریستیان آوگوست براندیس از همین منظر به تألیف اثری مهم درباره فلسفه یونانیان همت گمارید و همین کتاب به یکی از مهمترین منابع الهام مورخان مکتب برلین از جمله ادوارد تسلر بدل شد.
ادوارد گوتلوب تسلر (۱۹۰۸ ـ ۱۸۱۴م) متأله پروتستان و فیلسوف نوکانتی آلمانی، خود بعدها یکی از مهمترین و پرنفوذترین مورخان یونان باستان شد و اثر بسیار مهمی با نام «فلسفه یونان باستان در بستر تکامل تاریخیاش» نگاشت؛ اثری که ویراست اولیه آن طی دوازده سال در میانه قرن نوزدهم منتشر شد و تسلر تا نیم قرن بعد،از ویرایش آن دست برنداشت و آخرین ویراست آن در سال ۱۹۰۲ م به چاپ رسید. در ترجمه و تلخیص این اثر نیز ویرایشهایی اعمال شد و برای نمونه رودولفو موندولفو در ویراست ایتالیایی آن، پیشرفتهای نوین پژوهشی در حوزه فلسفه یونان باستان را بر ترجمه ایتالیایی کتاب افزود. در سال ۱۸۸۳، تسلر خود با تلخیص اثر پیشگفته، «کلیات تاریخ فلسفه یونان» را منتشر کرد و این اثر نیز بارها منتشر، بازبینی و بازنویسی شد.
تاریخنگاری تسلر را البته نباید تنها ادامه سنت شلایرماخری دانست، بلکه او وامدار اندیشه هگلی و مکتب اصالت تاریخ آلمان نیز هست و گادامر نیز بهدرستی اشاره میکند که تحلیل تاریخی رابطه مناقشهبرانگیز پارمنیدس و هراکلیتوس که چونان اسطورهای بسیاری از گرانیگاههای مناقشات فلسفی میان اصالت وجودیها و اصالت ماهیتیها را مفصلبندی کرده است و در اندیشه تسلر نیز دیده میشود، برآمده از سیطره میراث هگلی و تصور او از ضرورت رشد و شکوفایی معرفت و پیوستگی و سنتز میان قطبهای متضاد است. از قضا، گادامر، تسلر را بیشتر ادامه هگل میداند (ولو هگلیانیسم تسلر را «معتدل» میخواند) و ویلهلم دیلتای را در ادامه سنت شلایرماخر برجسته میکند. با این همه، آنچه محل مناقشه نیست آن است که اندیشه تسلر، از هر دو سرچشمه (هگل و شلایرماخر) رفع عطش کرده است.
آنچه گفته شد اهمیت و جایگاه ادوارد تسلر در هر بحثی از تاریخ فلسفه یونان را نشان میدهد و از این منظر باید انتشار کتاب «کلیات تاریخ فلسفه یونان» با ترجمه دکتر حسن فتحی (دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تبریز) را به فال نیک گرفت، زیرا اگرچه در زمینه موضوع این کتاب در قرن بیستم تحقیقها و نوآوریهای گستردهای صورت گرفته است، اما این اثر همچنان چونان مدخلی ارزشمند برای شناخت اولیه تاریخی ـ فلسفی از موضوع، جذابیت و کاربرد دارد و جای خالی آن در میان آثار فارسی مشهود بود. ترجمه فارسی این اثر، برگردانی از ترجمه انگلیسی آن و ویراست آلمانی ویلهلم نستله است.
ساختار اصلی کتاب بر اساس چهار دوره تاریخی قوام یافته است. دوره نخست به فلسفه پیش از سقراط میپردازد و آثار ملطیان، فیثاغوریان، الیاییان و هراکلیتوس، نظامهای تلفیقی سده پنجم و سوفسطاییان را مورد توجه قرار میدهد، دوره دوم فلسفه آتیکی و سه فیلسوف مهم: سقراط، افلاطون و ارسطو را بررسی میکند، دوره سوم فلسفه هلنیستی و مکاتب رواقی، اپیکوری، التقاطگرایی و شکاکیت را مد نظر قرار میدهد و دوره چهارم که به فلسفه امپراتوری روم اختصاص دارد، استمرار و احیای مکاتب قدیم از یکسو و مکتب نوافلاطونی از سوی دیگر را مطمح نظر قرار میدهد.
کلیات تاریخ فلسفه یونان ـ نوشته ادوارد تسلر ـ ترجمه حسن فتحی ـ انتشارات حکمت ـ ۴۷۶ صفحه ـ ۴۰ هزار تومان