آیدین فرنگی: اگر سالهای جنگ تحمیلی را درک کردهاید و همچنان به یاد دارید، اگر روزهای عملیات را به یاد دارید و اگر ایام بمبارانهای هوایی را، پس درک اهمیت رسانهی رادیو برایتان دشوار نیست. در سالهای جنگ، ساعت پخش برنامههای تلویزیونی بسیار محدود بود و بیش از دو شبکهی تلویزیونی نداشتیم. در روزهایی که نیروهای ایرانی عملیاتی را علیه دشمن تجاوزگر آغاز میکردند، رادیو بود که ما را در جریان اخبار نبرد قرار میداد. در روزها و شبهای بمباران، وقتی چراغها خاموش میشد و از هراس، به پناهگاهها (زیر پلهها) میرفتیم، رادیو بود که با آژیر سفیدش، چراغسبزِ خروج از جانپناه محسوب میشد. در سالهای جنگ، در ماههای قطع مکرر برق، رادیو رسانهی معتبر و ارزانی بود که با دو باتری قلمی ساعتها آخرین خبرها را به ما میرساند. وقتی رادیو روشن بود، به اعماق تنهایی پرتاب نمیشدیم؛ وقتی رادیو روشن بود، با جهان مرتبط بودیم؛ وقتی رادیو روشن بود همچنان زنده بودیم و نفس کشیدن خود را باور میکردیم.
هنوز سی سال از پایان جنگ نگذشته است. آن روزها و یک دهه پس پایان جنگ، وقتی خانوادههایمان قصد بیرون شهر را میکردند، رادیوی اتومبیل روشن بود و رادیوی دیگری را نیز برمیداشتند تا در دشت و صحرا از خبرها بیاطلاع نباشند. در زمان جنگ روشن ماندن رادیو در دفتر مدرسهها ضروری بود؛ زیرا آژیر قرمز باید شنیده میشد و باید به دانشآموزان خبر داده میشد. دور باد از جهان جنگ و خونریزی! اما در چنان شرایطی، در همین امروز، کدام رسانه میتواند جای رادیو را بگیرد؟
یکی از مهمترین ویژگیهای رسانهی رادیو، انعطافپذیر بودن آن است. وقتی سوار دوچرخه، موتورسیکلت یا اتومبیل هستیم، وقتی پا به کوهستان گذاشتهایم یا قدم به ساحل دریا، وقتی در اداره، مغازه یا کارگاهی تولیدی مشغول کاریم، رادیو همچنان میتواند ما را همراهی کند. رادیو وسیلهی کممصرفی است که با کمترین میزان انرژی الکتریکی کار میکند. رادیو میتواند با دو باتری قلمی، ما را ساعتها به دنیا متصل نگه دارد. در مواقع بحران کدام رسانه میتواند نقش رادیو را ایفا کند؟ تلویزیون یا اینترنت؟ آیا در صورت وقوع سیل، زلزله یا هر حادثهی طبیعی دیگر، میتوانیم برای کسب اطلاعات به اینترنت و رایانهی همراه متکی باشیم؟ در بحرانها اینترنت به سرعت از کار میافتد. اگر با لپتاپمان به محلی امن برویم، ساعتی بعد باتری لپتاپ از کار خواهد افتاد. وزن لپتاپ را هم باید در نظر بگیریم. گوشیهای جدید تلفن همراه، گوشیهای مجهز به اینترنت چه؟ گفتیم که در مواقع بحران از نوع سیل و زلزله، اینرنت به سرعت از دور خارج میشود؛ آنتنهای موبایل هم قطع میشوند. همچنین برای زنده نگه داشتن گوشیهای همراه به برق نیاز داریم و شبکهی برق در مواقع بحران بسیار آسیبپذیر است. پس برق شهری را نیز باید فراموش کنیم! در حوادث ناگوار طبیعی و در جنگها، فقط رادیوست که با وزن ناچیزش، با مصرف ناچیز انرژیاش، سرپا میماند و به مردم برای غلبه بر مشکلشان یاری میرساند. ایستگاههای رادیویی مقاومت بالایی دارند و از طرف دیگر از استانهای مجاور یا مرکز میتوان برای استان آسیبدیده برنامهی رادیویی پخش کرد. اگر از استانهای مجاور برنامهی ویژهی تلویزیونی پخش شود چه؟ مردم آسیبدیده که یا خانه و کاشانهشان نابود شده یا ترک آشیانه کردهاند و اساساً برقی هم ندارند، چگونه میتوانند به تلویزیون دسترسی داشته باشند؟
رادیو را پیشتر در زبان انگلیسی «وایرلس» نیز نامیدهاند. با رادیو نمیتوان پیام فرستاد، اما میتوان پیام گرفت. مردم آسیبدیده همواره به پیامهای رادیویی نیاز دارند. با یک خودروی معمولی میتوان بیش از یکصد دستگاه رادیوی کوچک و چندصد باتری به دست مردم رساند.
در همه جای جهان بین ساعتهای شش تا هشت بامداد، رادیو بیشترین شنونده را دارد. صبح رادیو ما را در رسیدن به مقصدمان یاری میکند. خیابانها و بزرگراههای شلوغ را یادآوری میکند و از شرایط آبوهوا میگوید و در مواقع خاص به ارائهی توصیههای بهداشتی میپردازد؛ موسیقی پخش میکند و با گفتار مجریانش نشاط میآفریند. روشن کردن تلویزیون در اول روز کسالتآفرین است، اما رادیو کسالتآفرین نیست. میتوانیم حین آماده شدن برای خروج از خانه، بدون معطل شدن، اطلاعات اولیه برای آن روز را از رادیو دریافت کنیم. رادیو هر بامداد به ما میگوید آیا جهان، همانی است که شب پیش، موقع خواب بود، یا نه؟ هر بامداد رادیو به مخاطبانش میگوید که در فاصلهی شب تا سحر بر جهان چه گذشته است؟ آیا میتوانیم صبحگاه همزمان با «چک کردن» پایگاههای خبری بر روی اینترنت، مشغول انجام مقدمات خروج از خانه شویم؟ گفته بودیم که رادیو رسانهی انعطافپذیری است!
برنامههای رادیویی هم اغلب انعطافپذیرند و کوتاه. میتوان هر چند دقیقه یکبار به تکرار پیامهای ضروری پرداخت. در تلویزیون برای پخش خبر یا پیام فوری، اغلب باید از زیرنویس استفاده کرد؛ بهناچار تماشاگر باید چشم از صفحهی تلویزیون برندارد تا بتواند مخاطب زیرنویسها باشد. رادیو روحیهی استبدادی ندارد. رسانهی تلویزیون طوری است که به محض روشن شدن، باید روبهرویش بنشینی، اما رادیو سختگیر نیست. رادیو میتواند لالایی بگوید. هستند کسانی که وقتی سر بر بالش مینهند، به عادت شبانه دقایقی گوش به رادیو میسپارند. آیا رسانهی تلویزیون هم میتوان به آن صورت مهربان باشد؟ آیا شبکههایی مثل وایبر و... میتوانند چنان نقشی داشته باشند یا متکبرانه مخاطب و کاربر را به اسارت خود درمیآورند؟
دیگر خصوصیت رادیو امکان حضور زندهی مخاطب در آن است. میتوانیم به دفتر روزنامهها تلفن بزنیم و روز بعد پیام ما در ستون پیامهای خوانندگان درج شود؛ اما در رادیو ماجرا فرق میکند. در همان لحظه یا با فاصلهی بسیار ناچیز، صدای مخاطب میتواند از رادیو پخش شود. ماهیت رسانهی رادیو، فقط انتقال صوت است. شاید کسی بگوید در تلویزیون هم میشود این کار را کرد. اما ماهیت رسانهی تلویزیون انتقال همزمان صوت و تصویر است؛ درحالیکه اغلب قریب به اتفاق پیامهای مردمی در تلویزیون، ماهیت تلفنی دارند و تلویزیون حین پخش آن پیامها از تصاویر ثابت بهره میبرد. یعنی در آن مواقع ماهیت تلویزیون نمیتواند ظهوری تمامقد داشته باشد. پیام رادیویی با انتقال دادن صدا و لحن مخاطبِ پیامگذار، سرزندگی بالاتری دارد. در رادیو میتوان به مدت چند دقیقه به تلفنهای مردم گوش داد و لذت برد؛ اما در تلویزیون نه! چرا؟ چون تلویزیون نیازمند تنوع بصری است. چند نفر میتوانند پنج دقیقه به شبکهی تلویزیونیای نگاه کنند که صدای مردم را بر روی تصویری ثابت انداخته است؟ ما میتوانیم با تلفن زدن به شبکهی رادیویی، بخشی از آن شبکه یا برنامه باشیم؛ اما با تلفن زدن به شبکهی تلویزیونی، به بخشی از برنامهی تلویزیونی بدل نمیشویم. برای اینکه بخشی از یک برنامهی تلویزیونی باشیم، باید تلویزیون به سراغ ما بیاید تا تصویرمان نیز پخش شود تا پیام اصطلاحاً «تلویزیونی» شود.
انعطافپذیری رادیو، آن را به رسانهی بحران بدل کرده است. از دیگرسو، همچنانکه تماشای مفرط تلویزیون و انیمیشنها، فرصت خیالپردازی کودکان را محدود میکند و قصهگویی، به تخیل کودک فراخی میبخشد، رادیو به تقویت قوهی خیال یاری میرساند و از آن جهت، رادیو را رسانهی رؤیاپرداز نیز نام نهادهاند.
شکی نیست که با دگرگونیهایی که در جهان رسانه به وقوع پیوسته، رادیو، خود دچار بحران شده است. رسانههایی مثل رادیو و رسانههای کاغذی، برای بقا راههایی دیگر را باید تجربه کنند. فقط در صورت اصرار بر حفظ رفتارهای گذشته و نداشتن انعطاف است که رسانههای قدیمی در معرض خطر نابودی قرار خواهند گرفت؛ وگرنه با داشتن انعطاف، بقای رسانههای کاغذی و شنیداری مسلم است. تخصصی شدن شبکههای رادیویی و تخصصی شدن روزنامهها را یکی از راههای بقا در چنین شرایطی دانستهاند. علمای ارتباطات بر این باورند که «اگر میخواهی همهی مردم را مخاطب خود قرار بدهی، شک نکن که همه را از دست خواهی داد.»