روزبه رحیمی: جان بوینتون پریستلی در ۱۳ سپتامبر ۱۸۹۴، در برادفورد انگلستان به دنیا آمد. پدرش مدیر مدرسه بود و مادرش را در کودکی از دست داد. از شانزدهسالگی در روزنامههای برادفورد مطلب مینوشت. در جریان جنگ جهانی اول در ارتش خدمت کرد و با مدال افتخاری که از سوی دولت دریافت کرد توانست برای ادامهی تحصیل وارد دانشکدهی ترینیتیهال کمبریج شود. لیسانسش را در رشتهی ادبی گرفت و ساکن لندن شد و از آن زمان در زمینههای مختلف ادبی بهصورت حرفهای قلم زد. ابتدا با جستارنویسی و نقد ادبی شروع کرد و در میان آثار این دورهاش میتوان به کتابهای «شخصیتهای خنده آفرین انگلیسی»، «شاد کردن»، «همنشینان خوب» و «رمان انگلیسی» اشاره کرد. پریستلی در سال ۱۹۳۲ نمایشنامهنویسی را بهعنوان حرفهی اصلی خود انتخاب کرد و تا پایان عمرش ۲۵ نمایشنامه نوشت که هرکدام بارها در انگلستان و آمریکا و دیگر کشورهای جهان به روی صحنه رفتند. «گوشهی خطرناک»، «زمانی که ازدواج میکنیم»، «پایان پیروزی غرب»، «آقای جانسون در اردن» «آخر بهشت»، «قبل از این هم اینجا بودهام»، «کورنیلوس»، «مردم سرگردان»، «رویای روز تابستانی»، «وطن فرداست» و «موسیقی در شب» نام تعدادی از مشهورترین نمایشنامههای پریستلیاند. پریستلی در زمینهی داستاننویسی نیز نویسندهای چیرهدست بود و داستانهای زیادی نوشت که از آن جمله میتوان به این کتابها اشاره کرد: «روز خوش»، «مکان دیگر»، «مردان روز رستاخیز»، «بگذار بخوانند» و «باران در گودزهیل». پریستلی در جریان جنگ دوم جهانی با نوشتن گزارشهای خبری نمایشگونه برای روزنامهی ساندی نایت به شهرت بسیاری بهعنوان روزنامهنگار دست پیدا کرد. او سرانجام در ۱۴ اگوست ۱۹۸۴ درگذشت.
نمایشنامهی «بازپرسی زنگ میزند»، سه پرده و هفت شخصیت به نامهای آرتور بیرلینگ، سیبل بیرلینگ، شیلا بیرلینگ، اریک بیرلینگ، ادنا، جرالد کرافت و گول، دارد. نمایش اینگونه آغاز میشود که چهار عضو خانوادهی بیرلینگ به همراه جرالد روی میز غذاخوری نشستهاند و ادنا (خدمتکار) مشغول پذیرایی از آنها است. جرالد و شیلا نامزده شدهاند و این میهمانی به همین مناسبت برگزار شده است. آقای بیرلینگ کارخانه دار متمولی است و جرالد فرزند یکی از رقبای تجاری اوست. آرتور شروع به نطق کردن میکند: «شما در زمان خوبی ازدواج میکنید. در بهترین زمان و به زودی بهتر هم خواهد شد. در ماه گذشته تنها به این دلیل که کارگران معدن اعتصاب کردند، در این باره که ما در آیندهای نزدیک با دردسرهای کارگری رو به رو خواهیم شد حرفهای صدتا یه غاز میزنند. نگران نباشید. ما بدتر از اینها را پشت سر گذاشتهایم. ما کارفرمایان سرانجام داریم با هم متحد میشویم تا به خوبی از منافع سرمایه محافظت کنیم. ما به روزی که رونق روزافزون و پایداری داشته باشیم چشم دوختهایم.» (ص ۲۴) آرتور به نمایندگی از سرمایهداران خطاب به جوانان میگوید که سرمایهداری پیشرفتهای علمی و صنعتی چشمگیری کرده است و آشوبهای کارگری و خطرهایی که سرمایهداران را تهدید میکند را ترسهایی بیپایه و ابلهانه میداند. او به وضوح دیدگاه حسابگر و فردگرایانهی سرمایهداری را به زبان میآورد: «هرکس باید خودش راهش را پیدا کند. خودش باید از خودش و خانوادهاش مراقبت کند.... اگرچه راهی را که این آدمهای عوضی نشان میدهند یا از آن حرف میزنند و دربارهی آن قلمفرسایی میکنند، این است که همه باید فکر هم باشند و از هم مراقبت کنند. مثل اینکه ما زنبورهای عسل در یک کندو ـ جماعت ـ هستیم که در هم میلولیم و یک چنین مزخرفاتی! ولی شما جوانها به حرف من گوش دهید. من در کورهی حوادث و تجربه آن را آموختهام. هرکس باید به فکر خودش باشد.» (ص ۳۱) آرتور حق به جانب به جوانان اطمینان میدهد که آینده نیز از آن آنها خواهد بود. از نظر او عدالت و حقیقت همان منطق سرمایهداری است و کارخانهدارانی چون او شایستهی دریافت نشان لیاقت هستند. در این حین ناگهان زنگ خانه به صدا در میآید و ادنا خبر میدهد که بازپرسی از طرف ادارهی پلس میخواهد با آنها دیدار کند. این بازپرس که گول نام دارد خبر میدهد که امروز در بیمارستانی، دختری جوان به نام اوا اسمیت بر اثر خوردن مواد ضدعفونی کننده به شکل دردناکی جان داده است. گول خانوادهی بیرلینگ را متهم میکند که باعث شدهاند این دختر به سمت خودکشی کشیده شود. بیرلینگها از این اتهام برآشفته میشوند اما گول با زیرکی آنها را سؤالپیچ میکند و حقایق رفته رفته آشکار میشود. اوا اسمیت کارگر کارخانهی بیرلینگ بوده و بهخاطر رهبری کردن یک اعتصاب اخراج میشود. پس از آن در فروشگاهی مشغول به کار میشود اما با شکایت شیلا از آنجا نیز بیرون انداخته میشود. در حالی که بیکار و درمانده بود با جرالد آشنا میشود، اما او هم پس از مدتی رهایش میکند. سیبل و و اریک هم هرکدام به نحوی در مرگ اوا اسمیت نقش داشتهاند. به این صورت ناگهان وجدان آسوده و ظاهر معصوم و خودساختهی سرمایهداری خدشهدار و چهرهی واقعیاش آشکار میشود...
پی. آر. وود مقدمهای بر این نمایشنامه نوشته است که در قسمتی از آن میخوانیم: «این نمایشنامه نقدی بر اجتماع است. نویسنده مانند ایبسن و پیروانش در نسل قبلی نمایشنامهنویسان، ابتدا تصویری از رفاه و بهرهمندی طبقهی متوسط به ما نشان میدهد و پس از آن فساد و پوسیدگی پشت پرده را آشکار میسازد.» (ص ۱۰) وود در ادامه این اثر را با شاهکار جاویدان ایبسن یعنی نمایشنامهی «ستونهای جامعه» مقایسه کرده است.
از کتابهایی که تاکنون از پریستلی به فارسی منتشر شده است میتوان به: «جای دیگر» (مجموعه داستان، پوران فرخزاد، ۱۳۷۸)، «دنیای شگفتانگیز تئاتر» (فرح خواجهنوری، ۱۳۷۰)، «سیری در ادبیات غرب» (ابراهیم یونسی، ۱۳۷۲) اشاره کرد.
* بازپرسی زنگ میزند، ج. ب. پریستلی، حسین خوانین شیرازی، افکار، ۷۵۰۰ تومان.