کد مطلب: ۳۵۰۱
تاریخ انتشار: شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۲

ادبیات خطرناکترین پیشه‌هاست

روزبه رحیمی: فرانسواز ساگان زمانی در ایران نویسنده‌ی سرشناسی بود. پیش از انقلاب کتاب‌های بسیاری از او به فارسی ترجمه و منتشر شد. اولین ترجمه از آثار این نویسنده‌ی فرانسوی بر می‌گردد به سال ۱۳۳۵، یعنی زمانی که ساگان تازه در فرانسه به شهرت رسیده بود. سال‌هاست که کتاب‌های ساگان تجدید چاپ نشده‌اند. کتاب جدیدی از او ترجمه نشده و کم‌کم نام این نویسنده از ذهن‌ها دور و کتاب‌هایش نایاب شده است. آرش نقیبیان، مترجم آثار ادبی فرانسوی و مدیر انتشارات فرهنگ آرش، کسی است که دوباره ساگان را به یادها آورد. با آرش نقیبیان گفت‌وگویی اینترنتی کردیم درباره‌ی ساگان و غیبت چندین ساله‌اش.

ـ شما دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی تاریخ هستید. چه شد که به ترجمه‌ی رمان و داستان کوتاه روی آوردید؟
ادبیات از همان سال‌های نوجوانی دغدغه‌ی اصلی‌ام بود. در سال‌های دانشجویی اگرچه در ظاهر درس‌های کسل‌کننده‌ی تاریخ را که در ایران عملاً تدریس آن تبدیل به کرونولوژی و واقعه‌نگاری شده را می‌گذراندم ولی شوق و علاقه‌ام به ادبیات و خصوصاً ژانر رمان به حدی بود که شب امتحان به جای درس خواندن رمان می‌خواندم و بعضاً جیغ و فریاد خانواده را که نگران بودند در می‌آوردم. به تعبیر زیبای ماریو بارگاس یوسا ادبیات خطرناکترین پیشه‌هاست و تقدیر بود که پیشه‌ی من هم باشد. آشنایی با زبان فرانسه که محرک اصلی فراگیری آن خواندن متون به زبان اصلی آن بود باعث شد دریچه‌ای به ادبیات فاخر اروپا و جهان به رویم گشوده شود و از آنجا که می‌دیدم بیشتر نویسندگان نامدار با وجود شهرت فراوان در جهان در ایران عملاً گمنام مانده‌اند همواره وسوسه‌ی ترجمه و معرفی آن‌ها با من بوده است. نگارش بیش از ۲۰۰ مقاله در حوزه‌ی نقد ادبی از سال ۷۶ تا امروز نشانه‌ی شوق و اعتقاد من برای ترویج و معرفی نویسندگان و جریان‌های بزرگ ادبیات جهانی به فارسی زبانان بوده است.
ـ شما به جز آثار ساگان ترجمه‌هایی هم از ژاک پر‌ور و پاتریک مودیانو دارید. چگونه یک کتاب را برای ترجمه انتخاب می‌کنید؟
قبل از هر چیز باید بگویم که نگاه من به مقوله‌ی ترجمه‌ی آثار ادبی نگاهی انتخابی است و بیشتر از دید تفنن و علاقه‌ی شخصی‌ام به سمت ترجمه نزدیک می‌شوم و عملاً به این کار به چشم یک شغل نگاه نمی‌کنم و طبعاً هم آثار سفارشی و پیشنهادی برای ترجمه قبول نمی‌کنم. شخصاً باید درباره‌ی کتابی مجاب شوم و به این نتیجه برسم که ترجمه‌ی آن برای جامعه‌ی ادبی و فرهنگی ما ضروری است و بعد دست به اقدام بزنم. در مورد ژاک پرور کتاب درخشان «قصه‌های خوب برای بچه‌های تخس» او را در سفری که چند سال پیش  به فرانسه داشتم خریدم و مقهور توانایی پرور در قصه‌گویی برای کودکان و بزرگسالان شدم. از بد حادثه انتشار این کتاب با تعطیلی ناشر آن معلق ماند. در مورد مودیانو باید بگویم که معتقدم او در کنار ساگان از پدیده‌های درخشان ادبیات فرانسه قرن بیستم است و از نظر من شاید به مراتب برای گرفتن جایزه‌ی نوبل از لوکلزیو محق‌تر بود. قبل از این من چند مقاله‌ی مفصل درباره‌ی بوطیقای آثار مودیانو در مجلات ادبی و فرهنگی ایران نوشته بودم و با آمادگی کامل به سراغ ترجمه‌ی آثارش رفتم.
ـ ساگان در ۱۸ سالگی و با نوشتن کتاب «سلام بر غم» در بسیاری از کشورها به شهرت رسید. به دنبال این اقبال جهانی، این رمان در سال ۱۳۳۵ با ترجمه‌ی ب.مقدم در ایران منتشر شد. پیش از انقلاب چندین رمان و نمایشنامه از این نویسنده‌ی فرانسوی منتشر شده است، اما پس از انقلاب به جز یک نمایشنامه و ترجمه و چاپ مجدد «سلام بر غم» کتابی از ساگان نمی‌بینیم و عملاً این نویسنده در حافظه‌ی ادبی خوانندگان ایرانی به فراموشی سپرده شد. شما علت این پیشامد را چه می‌دانید؟ و آیا این بی‌اعتنایی بخشی از فراموشی عمومی در سراسر جهان نسبت به آثار ساگان است؟
در اینجا با مقوله‌ی جامعه‌شناسی ذوق ادبی روبه‌رو هستیم که نکته‌ی ظریف و پر اهمیتی است. طبق نظر منتقدان برجسته‌ای چون لوسین گلدمن و ژولیا کریستوا، هر نسل نسبت به گذشته‌ی خود برخی از چهره‌های ادبی و فرهنگی‌اش را پس می‌زند و به برخی دیگر روی خوش نشان می‌دهد. این مقوله درباره‌ی خانم فرانسواز ساگان هم صادق است. ساگان محصول دوره‌ی حساس و پر تلاطمی در نیمه‌ی قرن بیستم است. اولین کتاب او در سال ۱۹۳۵به چاپ رسید و یک شبه موفقیت عظیمی برایش رقم زد. سال‌های رشد فکری و فرهنگی ساگان مواجه بود با تلاطمات عمیق جنگ سرد و تبلیغات اندیشه‌ی چپ و کمونیسم که خوشبختانه ساگان هیچ‌گاه به طور رسمی به عضویت این نحله‌ی ایدئولوژیک در نیامد. اما اندیشه‌ی تعهد ادبی که در آن سال‌ها ژان پل سارتر منادی آن بود در مورد ساگان و آثارش صدق می‌کند. در آثار او طغیان بر ضد نرم‌های جامعه و اخلاقیات باسمه‌ای و حکومتی دیده می‌شود. چیزی که در نهایت به انقلاب دانشجویی ۱۹۶۸ فرانسه انجامید و تمامی فضای سیاسی و فرهنگی فرانسه را درگیر خود کرد و جالب است که بدانیم آثار مهم ساگان مانند «سلام بر غم»، «ضربه‌ی طبل» و «آیا برامس را دوست داری؟» در همین سال‌ها به چاپ رسید و به زبان‌های متعددی ترجمه شد. پس عجیب نیست که با تغییرات سیاسی و خصوصاً فروپاشی دیوار برلین و عقب‌نشینی اندیشه‌ی چپ، ذوق و سلیقه‌ی مخاطبان ادبی نیز تغییر کند. چرا که به تعبیر لوسین گلدمن در کتاب «دفاع از جامعه‌شناسی ادبیات»، کنش‌های سیاسی و عقیدتی در هر نسل تغییرات متعددی را در ذوق ادبی خوانندگان به وجود می‌آورد. برای همین است که نویسنده‌ی بزرگی چون ساگان در سال‌های پس از انقلاب در ایران با کم اقبالی روبرو می‌شود. در حالی که کتاب‌های زیبا و عمیق او برای داستان‌نویسان ایرانی، چشمه‌ی سیال و درخشانی است و راه‌های متعددی را به علاقه‌مندان داستان‌نویسی نشان می‌دهد. ناگفته نماند که تمامی آثار ساگان دست‌کم دوبار در سال، در پاریس و از سوی ناشران بزرگی چون ژولیار و گالیمار چاپ می‌شود که این خود نشان می‌دهد که ساگان همچنان در فضای فکری فرانسه حضور دارد. چند سال پیش نیز کتاب درخشانی در پاریس به چاپ رسید با نام «عصر ساگان» که با استقبال فراوانی روبه‌رو شد.
ـ کتاب «ضربه‌ی طبل به علامت تسلیم» در سال ۱۳۴۵ با ترجمه‌ی حسینقلی جواهرچی و از سوی انتشارات فرخی منتشر شده بود. هدف شما از ترجمه‌ی مجدد این رمان چه بوده است؟
به نظرم یکی از بد اقبالی‌های ترجمه‌ی کتاب‌های فرانسواز ساگان در ایران مترجم‌های او در سال‌های قبل از انقلاب بوده‌اند. ترجمه‌های واویلای رمان‌های این نویسنده در آن سال‌ها به تعبیر زنده‌یاد رضا سیدحسینی ظلم بزرگی به ساگان کردند. یکی از همین مترجمان که شما نام بردید چند کتاب ساگان از جمله رمان زیبای «ضربه‌ی طبل» را با زبان و نثری قاجاری و بعضاً صفوی به فارسی ترجمه کرده است! گذشته از این آنچه در جهان ادبیات می‌بینیم این است که از ترجمه‌های خوب و درخشان هم، هر چند سال یک‌بار ترجمه‌ی جدیدی می‌شود که این بر می‌گردد به تحولات زبان و کلمات و اصطلاحات جدیدی که در بستر زبان در طی سال‌ها ساخته می‌شود و طبعاً کلماتی که کاربرد خود را از دست می‌دهد. در مورد هدفم از ترجمه‌ی این کتاب در یک کلام زیبایی و عمق فوق العاده‌اش بود و اینکه ساگان ماسک‌های دروغ و ریا و تزویر را از چهره‌ی پرسوناژهای  آثارش (خصوصاً در همین کتاب) به کنار می‌زند و با روانکاوی درخور تحسینی قهرمانان خود را کاوش می‌کند. از این لحاظ این کتاب به نظرم یک شاهکار تمام عیار است.
ـ در مورد سبک داستان‌نویسی ساگان توضیحی بفرمایید.
سبک نوشتاری ساگان واقع‌گرایانه است. یعنی ساگان هر چند در دوران نضج‌گیری رمانِ نو و فرمانروایی بزرگانی چون آلن‌ رب‌گریه و ناتالی ساروت در فرانسه حضور دارد ولی هیچ‌گاه به لحاظ تکنیکی مقهور این نویسندگان نشد و روایت را فدای تکنیک‌های خسته‌کننده و بازی‌های زبانی نکرد. او لذت متن و لذت ادبی را برای خوانندگانش از همه چیز مهم‌تر می‌دانست. رمان‌های ساگان با لذت فراوان خوانده می‌شوند و خواننده را غرق در شادی و سرور ادبی می‌کنند. جدا از اینکه ریزه‌کاری‌های فلسفی و روان‌شناختی او برای خوانندگان فرهیخته قابل درک است.
ـ این کتاب برنده‌ی جایزه‌ی فمینا شده است. ممکن است در مورد این جایزه توضیح دهید؟
جایزه‌ی ادبی فمینا از سال ۱۹۰۴ توسط ۲۲ نویسنده‌ی مجله‌ی la vie heureuse (زندگی خوش)  که بعدها به femina  تغییر نام داد پایه‌گذاری شد. تصمیم‌گیری این جایزه با داوران زن است ولی برندگان جایزه لزوماً زن نیستند. در میان برندگان این جایزه نام‌های بزرگی چون: رومن رولان، مارگریت یورسنار، سیدونی گابریل کولت و آندره مالرو به چشم می خورند. بی‌شک فمینا بعد از جایزه‌ی گنکور مهم‌ترین جایزه‌ی ادبی فرانسه است.
ـ ساگان از نویسندگان موج نو فرانسه بود و کامو او را الگویی برای داستان‌نویسی فرانسه خوانده است. او از فعالین جنبش می ۶۸ و از امضاکنندگان بیانیه‌ی معروف «۳۴۳ زنی که غیر قانونی سقط جنین کرده‌اند» بوده است. سؤال من این است که چه نسبتی میان شخصیت فرانسواز ساگان، سبک داستان‌نویسی و اندیشه‌هایش با شخصی مثل سیمون دوبووار وجود دارد؟
ساگان در آثارش و همچنین در زندگی شخصی و اجتماعی خود انسانی صادق و رادیکال بود که هیچ‌گاه حقیقت را فدای مصلحت نکرد. منتقدان فمینیست در آثار ساگان نکته‌های درخشان فراوانی کشف کرده‌اند.  آثار او روح و تمایلات و خواسته‌های زنان را در هر جایی از جهان برملا می‌کند و از مطالبات به‌حق زنان در سراسر جهان دفاع می‌کند که نمونه‌ی آن همان‌طور که اشاره کردید امضای بیانیه‌ی سقط جنین و پیوستن به جنبش ۶۸ فرانسه و حمایت از دانشجویان فرانسوی است. من بر این تصورم که ساگان با نویسنده‌ای چون مارگریت دوراس قرابت و نزدیکی بیشتری دارد تا سیمون دوبووار. چرا که سیمون دوبووار در رمان‌هایش ایده‌های فلسفی و سیاسی خود را وارد می‌کند و اگر هم رمان می‌نویسد رمان او مانند سارتر پولیمیک (جدلی) است. ولی آثار فاخر مارگریت دوراس و سلوک سیاسی و فرهنگی او به ساگان بسیار نزدیک‌تر است. در آثار ساگان روح و لذت متن بر هر چیزی غلبه دارد و این چیزی است که در آثار سیمون دوبووار دیده نمی‌شود.
ـ نام اصلی ساگان، فرانسواز کواره است و او با الهام از شخصیت پرنسس ساگان در رمان «در جستجوی زمان از دست رفته»، نام خود را به فرانسواز ساگان تغییر می‌دهد. ساگان در کتاب‌هایش با تکیه بر روان‌شناسی و روانکاوی شخصیت‌ها، عمق روابط زن و مرد را عریان می‌کند. آیا می‌توان ساگان را در این زمینه متأثر از پروست دانست؟
حیات ادبی پروست در اواخر قرن ۱۹ و نیمه‌ی ربع اول قرن ۲۰، تأثیر فراوانی بر جامعه‌ی ادبی و روشنفکری فرانسه گذاشت و نقطه‌ی مهم در فهم آثار پروست خصوصاً رمان فاخر «در جستجوی زمان از دست رفته»، تأثیرپذیری او از فلسفه‌ی برگسون است. پروست در جای‌جای آثارش از فلسفه و روانشناسی استفاده کرده است و خارج از ذهن نیست که ساگان که در جوانی دوستدار پروست بوده و تخلص ادبی‌اش را هم از آثار او اقتباس کرده است، در بعضی از آثارش متأثر از او باشد. اما کاری که ساگان می‌کند، یعنی پرده برداشتن از نقاب‌های دروغ و تزویر در روابط انسانی، به‌نظرم فقط و فقط مختص به خودش است و از این لحاظ در تاریخ ادبیات فرانسه جایگاه یگانه‌ای دارد.
ـ هم‌اکنون کتابی در دست ترجمه دارید؟
در حال حاضر مشغول بررسی چند کتاب برای ترجمه هستم و هنوز تصمیم دقیق و مشخصی برای کار کردن آن‌ها نگرفته‌ام. این تصمیم مقدار زیادی به بهتر شدن وضعیت بررسی آثار ادبی در وزارت فرهنگ و ارشاد بر می‌گردد که این روزها کار ترجمه و نشر کتاب را به کابوسی هولناک برای ناشران و مترجمان تبدیل کرده است. امیداریم با استقرار دولت جدید و انتصاب وزیر ارشاد، تغییرات موثری در نحوه‌ی اخذ مجوزها صورت گیرد و این نگاه که ادبیات و رمان دشمن جامعه و سیاست است تغییر کند. در صورت بهبود اوضاع به یقین آثار درخشانی روانه‌ی کتابفروشی‌ها خواهد شد. 

ـ انتشارات فرهنگ آرش را با چه هدفی تأسیس کردید و چه کتاب‌هایی در دست چاپ دارید؟
انتشارات فرهنگ آرش از سال ۱۳۹۰ با هدف چاپ و انتشار آثار فاخر ادبیات جهان که به ارتقای فکر و فرهنگ خوانندگان کتاب در ایران کمک کند تأسیس شد. هدف من در آشفته بازار نشر و پخش کتاب در ایران که صالح و طالح متاع خویش می‌نمایند این است که با چاپ و انتشار آثاری وزین و آبرومند گامی کوچک و در عین حال موثر برای اعتلای فرهنگی و ادبی جامعه‌ی کتاب‌خوان ایران بردارم. تا که قبول افتد و در نظر آید.

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST