همشهری: حجتالاسلام محمدعلی مهدویراد، قرآنپژوه و
استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرنگار مؤسسه الحیاه در نخستین سالگرد
درگذشت علامه حکیمی، با تبیین اندیشههای این عالم برجسته، گفت: در
آموزههای دینی روایت داریم «اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمه» وقتی یک
عالمی از دنیا میرود در اسلام رخنهای ایجاد میشود؛ یک جای خالی که هرگز
پر نمیشود. گاهی سؤال میشود که بعضا عالمانی از دنیا میروند، عالم دیگری
از آنها به دنیا میآید پس چطور میگویند هرگز این جای خالی پر نمیشود.
برای این است که آن فرد بعدی در جای خود است. جایگاه دینی و اجتماعی یک
موقعیتی رقم زده شده بود که او در جایگاه خودش بود.
وی ادامه داد: این روایت درخصوص استاد زندهیاد روانشاد علامه حکیمی و آن
علویاندیش پارسا دقیقا در جایگاه خود این روایت گفته شده و آن بزرگوار
مثال تام و تمام این روایت است؛ یعنی با نبود استاد محمدرضا حکیمی انسان یک
احساس خلأ میکند که اگر ایشان بود، حتما 2کتاب دیگر تألیف میکرد که آن
کتاب در جهتدهی تفکر جامعه بسیار مهم بود یا مثلا با افرادی برخورد میکرد
که صحبت و نفس گرمشان، آنها را دگرگون میکرد از این جهت این اتفاق و رحلت
ایشان یک ضایعه بود. این استاد دانشگاه بیان کرد: علاقهمندان و دوستداران
اندیشه و فکر و نوع نگاه این استاد ارجمند به دین تلاش کردند جلساتی
بهصورت مجازی برگزار کنند. برای آشنایی با اندیشههای استاد بهویژه کتاب
بسیار بسیار سنگین و جلیلالقدر الحیاه باید گامهایی برداشته شود. الحیاه
کتابی مرتبط با معارف و آموزههایی در تدوین و جهتدهی برای زندگی برتر است
و به جهات متعدد برای تدوین و ابلاغ و نشر بینظیر است. این کتاب فاخر
باید به ۳۰ مجلد برسد.
وی ادامه داد: کسانی مثل استاد حکیمی زمان خود را خوب میشناختند مهمترین
رسالت عالمان، متفکران و مربیان همسوسازی آموزههای دین و معارف ثقلین با
جریانهای زمان است. ازاینرو کتاب الحیاه نیز در همین راستا قرار دارد.
اینکه بعضی از عوام از عالمان گفتند که الحیاه هم یک مجموعه از آیات و
روایات است، مثل مجموعههای دیگر روشن است که هدفگیری الحیاه را نفهمیدند و
محتوا و روند چینش ابواب را متوجه نشدند. الحیاه ابدا تجمیع روایات
بهتنهایی نیست و با توجه به اینکه مؤلفان آن نیازهای زمان را میشناختند و
پرسشها و پاسخهای زمان و حوزه بیان و اندیشهها و فکرها را آگاه بودند و
بر همین اساس روشنگری کردند که آموزههای دین و معارف ثقلین در عین
معرفتشناسی و معرفتافزایی و در بعضی از موارد معرفت ایجادکردن است. آثار
علامه حکیمی با دیگر آثار دانشوران شیعی یک تفاوت چشمگیر دارد، در آثار
دیگران بیشتر از اسلام سخن گفته شده و جز در موارد ضرورت به تشیع اشاره
نشده است، اما در آثار استاد حکیمی همواره سخن از تشیع و اسلام شیعی است.
حجتالاسلام مهدویراد ضمن توجه به ابعاد علمی استاد حکیمی تصریح کرد: اگر
کسی با ایشان نزدیک بود، میدانست که روحیات و منش زندگی و حدود بهرهگیری
ایشان از این دنیا چقدر و تا کجاست. امیدواریم که آثار مکتوب ایشان با
مطالعه و دقتی که فاضلان و اندیشهورزان و اهل درک به آنها مراجعه میکنند،
در بین جامعه گسترده شود و خواندن آن آثار بتواند این خلأ را پر کند.
دغدغه اصلی این استاد گرانقدر از روزی که وارد عرصه قلم شده تا اواخر عمر،
ارائه تعریفی جامع از حیات طیبه بود. علامه حکیمی حیات طیبه انسان را
زندگی در سایه معارف و آموزههای ثقلین میدانست و دوری از این آموزهها را
عامل خسران حیات تلقی میکرد.
وی با اشاره به توجه نسل جوان به آثار علامه حکیمی گفت: آثار استاد جدید
است و خیلی از گذشته نیست که بگویم باید حتما همسانسازی شود. خب، برخی
کارها برای اختصار انجام شود بهتر است. درخصوص کتاب الحیاه اگر یک بخشهایی
از آن زمینه جداسازی و نشر مستقل دارد که اثرگذاری آن را بیشتر کند مانند
فعالیتی که در زمان خود استاد انجام شد. اینها کارهای مهمی است که خواننده
آن بیشتر میشود. مثل مجموعه آیات و روایاتی که در مورد قلب آورده شده است
که انسان بداند با این کانونی که در وجود خودش یعنی قلب دارد، چگونه باید
رفتار کند. این استاد دانشگاه در پایان با تأکید بر بحث عدالت اجتماعی که
توسط علامه حکیمی عنوان شده بود، گفت: اگر از سال۴۲ کسی مقالات ایشان را
بخواند، میفهمد که ایشان درد بیعدالتی در جامعه را داشته و اندیشههای
طبقاتی در جامعه از همان زمان برای ایشان مهم بوده است. وقتی کسی مقاله
فلسفه شورشهای شیعه را بخواند، برایش روشن میشود که استاد بهدنبال
آموزههای اهلبیت بودند و عدالت اجتماعی را دنبال میکردند. بسیار بسیار
این اندیشهها لازم است. من همین اواخر که به مجلدهای اقتصادی الحیاه
مراجعه میکردم دیدم که چقدر از آیات و روایات با ظرافت برداشته شده است و
بعضی از مطالبی که در این چند سال در مورد ایشان گفته شده، چقدر دور از
واقعیت است.