ایلنا: واقعیت این است که مخاطب عام و حتی برخی هنرمندان و کارشناسان همچنان سفال را هنر نمیدانند، بلکه آن را یک شغل سنتی تلقی میکنند که تنها ویژگیاش عایدی مالی است. معمولا زمانی که از سفال صحبت میشود مخاطبان شهر لالجین (مرکز سفال ایران واقع در استان همدان) و انبوه ظروف و پارچ و لیوان و گلدانهایی را متصور میشوند که کاربردهای روزمره دارند. اما در واقع اینطور نیست.
منیژه آرمین هنرمند پیشکسوت عرصه سفالگری که در ادبیات هم دستی بر آتش دارد و آثار متعددی را تالیف و منتشر کرده، با غیر هنر بودن سفالگری مخالف است. او که به گفته خودش او نیم قرن است برای اثبات سفالگری به عنوان هنر تلاش میکند، حتی در رابطه با استفاده از سفال در مبلمان شهری نظری موافق دارد و در این زمینه نیز فعالیتهای جدی و میدانی داشته است.
این هنرمند که طی سالهای فعالیتش مسئولیتهای مدیریتی و اداری هم داشته درباره سفالگری و هنر بودن یا نبودن آن با ایلنا صحبت کرد. او همچنین از دلایلی گفت که استفاده از سفال در فضای باز شهری را توجیه و امکانپذیر میکند.
آرمین چندسال پیش اثری را ساخته و در میدان تجریش جانمایی کرده که جنس آن از سفال است. او در همان مقطع درباره این اثر گفته است: من در جریان ساخت نماد میدان تجریش سعی کردم فرهنگ ایرانی را دستمایه کار خود قرار دهم و اثری مطابق با هویت اسلامی و سنتی بسازم. طرح این کتیبه ملهم از فرش و گلیم ایرانی بوده و تلفیقی از نقش برجسته و سفال است.
به عنوان سوال اول توضیح دهید که مهمترین کاری که طی سالهای فعالیتتان در زمینه هنر سفال انجام دادهاید چه بوده است؟
من از قالب سفال برای بهرهگیری در هنر محض استفاده کردم. غیر از من افراد دیگری هم چنین کاری کردهاند، اما قضیه برای من بسیار جدی و مستمر بوده و بسیار به آن معتقدم و همچنان در این زمینه مشغول انجام فعالیتهایی هستم. من از سال ۱۳۵۴ که اولین نمایشگاهم را برگزار کردم نسبت به سفال و معرفی و شناساندن آن به عنوان هنر تلاش کردهام. افرادی که در آن مقطع آثارم را میدیدند تا حدودی برایشان تعجبآور بود. بسیاری از مخاطبان میپرسیدند که این آثار چیست.
هنر سفال دارای چه ویژگیهای است و چه تاثیری بر مخاطب دارد؟
یکی از ویژگیهای مهم هنر سفال این است که بر روح و روان مخاطبان میگذارد. تقریبا تمام افرادی که لااقل یک اثر سفالی در خانهشان دارند به خستگی دچار نمیشوند.
قطعا دلیل چنین تاثیراتی به دلیل نوع متریالهایی هستند که از طبیعت استخراج شدهاند و دست نخورده باقی مانده اند. چوب و سفال انرژی طبیعت را با خود دارند و با روح و روان آدمی که بخشی از طبیعت و کائنات هستند، همسو و هم خوان هستند.
کاملا درست و با شما موافقم.
زمانی که از سفالگری به عنوان هنر صحبت میکنیم، اینگونه استنباط میشود که با سفالگری غیر هنری مخالفیم. به عنوان یکی از پرچم داران سفالگری هنری نظرتان درباره این رویه بازاری چیست؟
من با آن نوع سفالگری که شما در سوالتان آن را بازاری خطاب کردید، مخالفتی ندارم، بلکه برعکس دست سفالگران سنتی را هم میبوسم. چرا؟ چون آنها هستند که قالب کار را به ما دادهاند. آن پروسهای که آنها طی کردند برای ما خیلی قابل تحسین است، اما من شخصا و دانسته با توجه به همان قالبهای قبلی و اصلی، راه دیگری را پیش گرفتم. منظور از قالبی که میگویم همان مواد سفالگری است که آب و گل و کوره را شامل میشود. هر آنچه در ظرف و ظروف سفالی لحاظ میشود در آثار هنری هم وجود دارد و این تفکر هنری است که به قضیه اضافه میشود و آنچه خیلی مهم است انجام کاری غیر تکراری است. همین ظرف و ظروف سفالی را مثال میزنم. ما نمیگوییم این آثار بد هستند؛ خیر اتفاقا بسیار هم عالی هستند و از آنها استفاده بسیار میشود. دست استادان این عرصه را هم میبوسیم و از آنها تقدیر میکنیم. خیلی هم از این موضوع خوشحال میشویم که سفال در زندگی مردم مطرح باشد، اما کاری که ما میخواهیم انجام دهیم غیر از آن است که استادان سنتی انجام دادهاند.
سالهاست برای اثبات سفالگری به عنوان هنر تلاش میکنید. از روندی که تا امروز پیمودهاید راضی هستید؟
تلاشی که میگویید وجود داشته و از سوی من ادامه دارد، اما باید بگویم سفال به عنوان هنر هنوز هم آنطور که باید میان مردم جا نیفتاده است. مثلا اگر توجه کنید، میبینید مجسمه سفالی هنوز از برای مردم جا نیفتاده و از سوی آنها پذیرفته نشده است. مثلا میشنویم که برخی میگویند فلان مجسمه سفالی خیلی زیباست اما حیف که میشکند! یا میگویند اگر این اثر از فلز ساخته میشد، خیلی بهتر بود. من این نگرش را درست نمیدانم؛ سفال به دلیل آنکه از گل ساخته شده، انرژی و روح خاصی دارد که مشابه آن را در متریالهای دیگر نمیبینیم.
من الان نزدیک پنجاه سال است که تلاش میکنم جامعه سفال را به عنوان هنر بپذیرند. طی این سالها گاهی حرفهایم به جایی رسیده و گاهی هم حتی از طرف هنرمندان و استادان و صاحبنظران به آن نتیجه لازم نرسیده است. اینکه مردم سفال را به عنوان هنر ببینند، مسئلهای است که هنوز در جامعه ما مهجور است. نمیگویم فقط من، اما یکی از کسانی که آغازگر این برنامه بوده و برای معرفی سفال به عنوان اثری هنرمندانه تلاش کرده، خودم بودهام.
اما باید گفت متاسفانه مسئولان فرهنگی هم سفال و آثار سفالی را به عنوان آثار هنری قبول ندارند.
بله متاسفانه درست است. اتفاقا خودم یک اثر دارم که شهری و آماده نصب است. موضوع این است که مسئولان و مردم به آثار هنری سفالی در شهر و اماکن عمومی علاقهای نشان نمیدهند چون معتقد هستند که قابل تخریب است.
با اینکه سفال برای فضای شهری متریالی آسیبپذیر و شکننده است، مخالفید؟
بله مخالفم. اعتقاد دارم با یک برنامهریزی صحیح میتوان به جانمایی مجسمههای سفالی در شهر بپردازیم. همانطور که گفتم اثری حجمی و آماده دارم که سفالی است و برای نصب در فضای شهری در نظر گرفته شده است. متاسفانه به دلایلی که گفتم این اثر تا به امروز در فضای شهری تهران جانمایی نشده است. به این دلیل که مسئولان میگویند اثر سفالی برای فضای شهری مناسب نیست و قابل تخریب است.
آیا برای نصب اثر سفالی در فضای باز تمهیداتی دارید که ایمنی و سلامت آن را تضمین کند؟
مطمئنا همینطور است. اتفاقا طرحم را برای مسئولان توضیح دادهام. بر اساس این طرح اثر در فضایی جزیره مانند نصب میشود و با در نظر گرفتن تمهیداتی از آسیب به دور خواهند ماند. مسئله بعدی که باید به آن توجه کنیم این است که مردم ما تخریبگر نیستند و من آنها را اینطور نمیبینم.
چه شد که به ساخت اثری شهری با جنس سفال فکر کردید و جزییات آن چیست؟
من دغدغهای ذهنی داشتم که آن را اجرا کردم و دو سال پیش در بینال سفال هم نمایش داده شد. من در این اثر فرمهای قالی را به شکل حجم درآوردم. این حجمها را برای نمایش دادن در یک فضا طراحی کرده و ساخته ام. این اثر مثل تابلو نیست که آن را به دیوار نصب کنیم. یا مثل مجسمه نیست که آن را در گوشهای قرار بدهیم؛ بلکه سازهای است که دارای چیدمان است.
شما پیشتر هم تجربه ساخت آثار شهری را داشتهاید درست است؟
بله همینطور است. من نقش برجستهای دارم که نزدیک بیست سال است در میدان تجریش جانمایی شده. دقیقترش به نظرم نوزده سال است.
این اثر سالم است و طی این دو دهه آسیب و گزندی ندیده؟
بله سالم است. البته به آن آسیبهایی رسانده شده، اما نه از طرف مردم! به نظرم این آسیب زدنها کار آدمهای شرور است. این آسیبها پس از نصب اثر رخ نداده، بلکه زمانی اتفاق افتاده که کارهای نصب آن انجام میشده است. اما همه اینها دلیل نمیشود که با نصب آثار هنری و جانمایی آثار سفالی در سطح شهر مخالفت کنیم! به هرحال در هر مکان و شرایطی امکان آسیب دیدن آثار هنری وجود دارد. آمدیم و یک نفر آدم ناجور و معلوم الحال به داخل موزهای رفت و آثار هنری را شکست! چنین مواردی دلیل نیست. این فناپذیری در همه مقولات و اتفاقات وجود دارد و امکان بروز آن هست و نمیتوان با این موضوع مقابله کرد. هرگز نمیتوانیم بگوییم فلان اتفاق هیچوقت رخ نمیدهد.
مهمترین انتقادی که در حال حاضر نسبت به آثار شهری سفالی دارید چیست؟
مهمترین انتقادم همین مخالفت مسئولان عرصه فرهنگ و هنر با نصب آثار سفالی در شهر است. ما نمونه چنین آثاری را در متروی تهران میبینیم و اتفاقا یکی از موضوعاتی که برایم دردناک است همین است. در میان آثار نصب شده در مترو به ندرت کار خوب وجود دارد و اغلب آنها اثری درخور تلقی نمیشوند. به نظرم مترو میتوانست یک موزه سفال باشد. فضای ایستگاههای مترو بسته است و این یعنی برای نگهداری آثار هنری سفالی مکان مناسب و ایمنی محسوب میشود، اما خب متاسفانه مسئولان فرهنگی از این فضا و فرصت استفاده نکردهاند. در کشورهای دیگر اینطور نیست و ایستگاههای مترو برای ارائه آثار هنری مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند. مثلا در شهر پاریس زمانی که به ایستگاه مترو نزدیک موزه «لوور» بروید با چند اثر هنری مواجه خواهید شد. متولیان چند اثر از موزه «لوور» فرانسه را در مترو پیش روی مخاطبان قرار دادهاند و آنها را هر چند وقت یک بار عوض میکنند.
از اهمیت وجود آثار هنری شهری بگویید.
معتقدم توجه به چیدمان شهری و ارائه و نصب آثار هنری در سطح شهر بر روحیه و فرهنگ رهگذران تاثیرات مثبتی خواهد داشت، بخصوص روی بچهها و آنهایی که سن و سال کمتری دارند. مسلما معطوف شدن ذهن و فکر بچهها روی هنر و آثار هنری از بروز ناهنجاریهای اجتماعی و تمایل به انجام کارهای خلاف جلوگیری خواهد کرد. به این دلیل که هنر باعث تلطیف روحیه افراد میشود. در هر حال میخواهم بگویم تهران کویر آثار هنری است!
اگر ناگفتهای مانده بفرمایید.
خوشبختانه و خداراشکر حال پس از سالها و دهه ها، مخاطبان با هنر سفال آشنا شدهاند و آگاهی آنها نسبت به چنین مقولاتی بالا رفته است. حالا دیگر مخاطبان سفال را صرفا ظرف و ظروف نمیدانند و آن را به عنوان هنر پذیرفته اند. خداراشکر هرچه گذشته اطلاعات مردم نسبت به هنری چون سفال بالا رفته و این رویه ادامه دارد.