کد مطلب: ۳۱۳۳۲
تاریخ انتشار: یکشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۱

تیراژهای ۵۰ نسخه‌ای و آخرین هشدار برای صنعت نشر

هادی حسینی‌نژاد

آرمان ملی: افزایش نهاده‌های تولید کتاب و در راس آنها کاغذ، قیمت کتاب را به شکل فزاینده‌ای گران کرده است؛ تا جایی که قیمت هر صفحه کتاب به ۵۰۰ تومان رسیده است. این وضعیت، بیش از پیش دست‌اندرکاران و حلقه‌های صنعت نشر را دچار چالش و رکود کرده و قشر کتابخوان جامعه نیز که معمولا به لحاظ اقتصادی، وضعیت میانه‌ای دارد را از دسترسی به کتاب‌های مورد نیاز خود باز داشته است. گواه روشن این شرایط، تقلیل تیراژ کتاب‌ها به ۱۰۰ و حتی در مواردی به ۵۰ نسخه است. در این شرایط، ظرفیت‌های صنعت چاپ نیز بیشتر به سمت مصارف تجاری و بسته‌بندی معطوف شده است و به نظر می‌رسد چاپ دیجیتال، آینده محتوم صنعت نشر باشد. در این‌باره گفت‌وگویی را با جلال ذکایی، نایب‌رئیس اتحادیه چاپ دیجیتال و لیتوگرافی و مدیرکل اسبق دفتر چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ترتیب داده‌ایم تا از او پیرامون معضلات امروز صنعت نشر و همچنین راهکارهای احتمالی برای‌گذار از بحران بپرسیم. آنچه در ادامه می‌خوانید، مشروح این گفت‌وگو است.

همان‌طور که اطلاع دارید، به دنبال افزایش نرخ تورم در ماه‌ها و سال‌های اخیر، بازار کتاب نیز دستخوش گرانی‌های بی‌سابقه‌ای شده، تا جایی که مطابق با گزارش خانه کتاب، قیمت متوسط کتاب‌های چاپ شده در آذر ماه، به بالای 85 هزار تومان رسیده است. تحلیل شما از شرایط کنونی بازار کتاب چیست؟

بله. متأسفانه قیمت کتاب به‌شدت افزایش پیدا کرده و باید گفت کتاب دیگر به یک کالای لوکس تبدیل شده است. طبیعتا به دلیل همین قیمت بالا، قشر متوسط توان خرید کتاب را ندارند؛ آن هم در شرایطی که قشر متمکن هم عموما تمایلی به خریدن و مطاله کتاب را ندارند. بنابراین شرایطی که امروز شاهد آن هستیم، در حکم زنگ خطری جدی برای صنعت نشر به شمار می‌آید؛ به‌طوری که اگر تا پیش از این شاهد خارج شدن ناشران کوچک از گردونه نشر بودیم، امروز ناشران بزرگ و قدیمی نیز بر اثر گرانی‌های پیش آمده در معرض تهدید هستند و با بحران‌های جدی، فاصله بسیار کمی دارند، اما از زاویه دیگری نیز می‌توان به موضوع کتاب نگاه کرد که برخی معتقدند کتاب دارد به قیمت واقعی خود نزدیک می‌شود و با کم شدن یارانه‌هایی که تا الان وجود داشته، زمینه حرفه‌ای شدن صنعت نشر در حال فراهم آمدن است. در واقع این نگاه وجود دارد که در شرایط حاضر، تنها آن دسته از ناشرآنکه فعالیت حرفه‌ای دارند، می‌توانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و به فعالیت حرفه‌ای خود ادامه دهند، اما به نظر من این امر در شرایطی محقق می‌شود که توان خرید کتاب در جامعه، وجود داشته باشد و افزایش یابد. البته معتقد نیستم که این امر با تزریق یارانه قابل دستیابی است، بلکه تنها در شرایطی شاهد افزایش توان خرید کتاب در جامعه هستیم که اقتصاد عمومی کشور بهبود پیدا کند تا جامعه متوسط به تمکن حداقل برسند. تنها در آن صورت است که روند گرانی کتاب، چندان نگران کننده نخواهد بود و قطع یارانه‌ها می‌تواند نویدبخش یک صنعت نشر حرفه‌ای باشد.

به نظر شما سرانجام کاغذ به عنوان اصلی‌ترین ماده اولیه مصرفی در تولید کتاب، چه خواهد شد؟ قیمت این نهاده با وجود حمایت‌های دولتی و تاکید بر تقویت واحدهای تولید، سیر صعودی داشته و در مقطعی به بندی یک میلیون و 300 هزار تومان نیز رسیده است. آیا می‌توان به بهبود شرایط امیدوار بود؟

در رابطه با مساله کاغذ، حتی در روزهای اول استقرار دولت سیزدهم که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به ضرورت خودکفا شدن کشور در تولید کاغذ اشاره می‌کرد و بعد به ۹۰ درصد، ۸۰ درصد و ارقام پایین‌تری تقلیل پیدا کرد، من هم مانند بسیاری از کارشناسان بر این نکته تاکید داشتم که به هر حال باید اقتضائات اقلیمی کشور را برای تولید کاغذ در نظر بگیریم. واقعیت این است که ایران در منطقه‌ای معتدل و خشک قرار گرفته و خشکسالی‌های اخیر نیز مزید بر علت شده که افزایش تولید کاغذ توجیه اقلیمی نداشته باشد. کاغذ از الیاف گیاهی موجود تفاله‌ها و ضایعات کشاورزی نظیر نیشکر، کاه و کُلَش برنج یا گندم و یا چوب ساخته می‌شود و مساله مهم دیگر، آب‌بر بودن صنعت کاغذسازی است. به همین دلیل تنها کشورهایی در تولید کاغذ موفق هستند که هم در تامین الیاف‌های گیاهی و هم در دسترسی به آب فراوان مشکلی نداشته باشند. مستحضر هستید که ۹۸ درصد خمیر کاغذ از آب تشکیل شده و در فرایند تولید کاغذ، بخشی از این آب به پسماند و بخشی نیز در فرایند پخت کاغذ، بخار می‌شود. این درحالی است که ایران با فقر منابع آب مواجه است؛ چه نزولات جوی و چه آب‌های سطحی رودخانه‌ها و... شرایط مطلوبی ندارند که بخواهیم برای ارتقای تولید کاغذ روی آنها سرمایه‌گذاری کنیم. بنابراین تلاش برای خودکفا شدن کشور در تولید کاغذ، به نظر من منطقی نیست. اما یک پیشنهاد می‌تواند سرمایه‌گذاری روی کارخانه‌های فراسرزمینی در کشورهای همجوار باشد. مثلا کشوری مثل تاجیکستان که در هر دو منبع، کشوری غنی است، می‌تواند مقصد خوبی برای سرمایه‌گذاران ایرانی، چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی باشد. در این صورت بخشی از کاغذ تولیدی در این کشور می‌تواند در ایران مورد مصرف قرار گیرد و بخشی از آن نیز قابلیت عرضه در بازارهای منطقه‌ای و جهانی را خوهد داشت. کشور قزاقستان نیز گزینه خوبی است که کارخانه‌های مجهزی برای تولید کاغذ بسته‌بندی در این کشور فعالیت دارند و محصولاتی نظیر کاغذ کرافت، لاینر و تست‌لاینر تولید می‌کنند که در کارتن‌سازی مصرف دارند. در مجموع باید بگویم کشور ایران به دلیل محدودیت‌های اقلیمی، کم‌آبی و عدم دسترسی کافی به منابع الیافی مورد نیاز، شرایط مناسبی را برای تولید کاغذ ندارد و باید به فکر راهکارهای جایگزین باشیم.

وقتی با اهالی چاپ هم‌صحبت می‌شویم، از تضعیف بخش فعال در نشر و گرایش به چاپ‌های صنعتی و تجاری خبر می‌دهند. اوضاع از چه قرار است؟ از طرف دیگر در سال‌های اخیر، شاهد رشد تکنولوژی‌های چاپ دیجیتال بوده‌ایم که بخشی از آن در حوزه چاپ رومیزی در خدمت چاپ نشر قرار گرفته‌است تا جوابگوی تیراژهای پایین کتاب باشند. آیا آینده چاپ کتاب را باید در چاپ دیجیتال متصور بود؟

البته این مساله، تنها مختص ایران نیست و اساسا در جهان رخ داده است. یادم می‌آید در گزارش‌هایی که ۱۰ سال پیش به دستمان می‌رسید، نسبت چاپ نشر به چاپ بسته‌بندی، ۳۰ به ۷۰ یا ۴۰ به ۶۰ بود، اما این نسبت در حال حاضر خیلی تغییر کرده و فکر می‌کنم درصد چاپ نشر تنها بین ۱۰ تا ۱۵ درصد از ظرفیت تولید صنایع چاپ را به خود اختصاص دهد. البته این ارقام، مربوط به کشورهای توسعه‌یافته است که هنوز تیراژ کتاب در آنها، ارقام بالایی را شامل می‌شود. این نکته را نیز باید در نظر داشت که در این کشورها، ملاحظات زیست‌محیطی، کارخانه‌ها و دست‌اندرکاران این صنعت را به استفاده از کاغذهای بازیافتی ملزم می‌کند. حتی برای حفاظت از محیط زیست، استفاده از کتاب‌های الکترونیک و پلتفرم‌های مختلف کتابخوانی نیز در این کشورها ترویج می‌شود که زیرساخت‌های خاص خود را می‌طلبد. در ایران اما شاهد وضعیت بسامانی نیستیم؛ به‌طوری که حجم بالایی از کاغذی که در تولید کتاب مورد استفاده قرار می‌گیرد، به نشر کتاب‌های کمک‌آموزشی و دانشگاهی اختصاص می‌یابد که در دایره نشر عمومی کشور، تعریف نمی‌شوند. بنابراین در پاسخ به سوال شما؛ اگر مراد ما از نشر، کتاب‌های عمومی باشد باید بگویم نسبت چاپ نشر به چاپ بسته‌بندی بسیار پایین است. من خبر دارم که بسیاری از ناشران به انتشار کتاب با تیراژهای حداقلی؛ حتی در حد ۵۰ و ۱۰۰ نسخه روی آورده‌اند و به مجرد اینکه به فروش رسید، نسبت به چاپ نسخه‌های بعدی اقدام می‌کنند. بنابراین گفته شما را تصدیق می‌کنم که سمت و سوی صنعت چاپ در کشورمان، معطوف به بازار بسته‌بندی است؛ هرچند که حوزه بسته‌بندی نیز با پررنگ شدن ظرفیت‌های چاپ دیجیتال، امکان شخصی‌سازی محصولات چاپی و تقویت چاپ POD (Ç ÈÑÍÓÈ ÊÞÇÖÇ) ÏÑ ÂíäÏåÇí ä坍äÏÇä ÏæÑ¡ ύÇÑ ÇáԝåÇíí ÎæÇåÏ ÔÏ.

چنانچه استحضار دارید، متولیان حوزه نشر در وزارت ارشاد، مترصد برگزاری سی و چهارمین نمایشگاه کتاب تهران هستند. این رویداد در اتمسفر فعلی جامعه و با متغیرهای اقتصادی موجود، چقدر می‌تواند به بازار کتاب، رونق بدهد؟

من از دیرباز این باور را داشته‌ام که اساسا نمایشگاه کتاب تهران، یک جشن بزرگ است و خیلی نمی‌توان از آن برای توسعه و رونق دادن به بازار کتاب استفاده کرد. گو اینکه روایت‌های مختلفی وجود دارد که درصد قابل توجهی از فروش سالانه ناشران از طریق این رویداد محقق می‌شود، اما باید توجه داشته باشیم که حتی در این صورت، چنانچه کمبود منابع مالی طبقه متوسط جامعه و روند افزایش قیمت کتاب با همین منوال ادامه پیدا کند، نمایشگاه کتاب نیز نمی‌تواند کمکی جدی به صنعت نشر بکند. تخصیص یارانه نیز به دلیل محدودیت در بودجه، ظرفیت مشخصی دارد و امکان پوشش دادن تمام جامعه نیست. به همین خاطر فکر می‌کنم نمایشگاه کتاب تهران یک رویداد فرهنگی جشن‌گونه بوده که تا حدی به اقتصاد نشر نیز کمک می‌کرده؛ اما با شرایطی که امروز در جامعه و بازار کتاب شاهد آن هستیم، کوچک شدن سبد خرید بازدیدکنندگان از این رویداد امری بدیهی و محسوس است؛ کمااینکه در نمایشگاه امسال نیز شاهد این مساله بودیم. حتی در مواردی شاهد بودیم که مردم دست خالی از نمایشگاه بازمی‌گشتند؛ آن هم نه به دلیل اینکه کتاب مورد نظر خود را پیدا نکرده‌اند، به این دلیل که توان خرید آن را نداشتند. بنابراین بعید می‌دانم که نمایشگاه کتاب بتواند با وجود یارانه و بن‌کارت‌ها به قشر کتاب‌خوان از یکسو و اقتصاد نشر از سوی دیگر کمک شایانی بکند.

آیا سیاست‌های حمایتی نظیر تخصیص بن کارت و یارانه‌های فروش در این رویداد، می‌توانند تاثیرات پایداری در اقتصاد نشر داشته باشند؟

کسی که از شرایط اقتصادی حاکم بر دولت و منابع مالی در اختیار دولت خبر داشته باشد، می‌داند که کسری بودجه حال حاضر، بی‌سابقه است. از طرف دیگر چندبرابر شدن قیمت کتاب، مابه‌ازای برابری در میزان افزایش یارانه‌ها نداشته است. اخیرا خبری را شنیدم که مطابق با آن تا آذرماه، چیزی کمتری از ۵۰ درصد بودجه سال ۱۴۰۱ به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تخصیص پیدا کرده است. در این شرایط، خیلی سخت است که به یارانه‌های بخش کتاب بتوان امیدوار بود. هرچند که به دلیل کمبود منابع و اینکه امکان افزایش یارانه‌ها وجود ندارد و همچنین به دلیل افزایش شدید قیمت کتاب در یکی دو سال اخیر، حتی با فرض تخصیص تمام و کمال یارانه‌ها، نمی‌توان تاثیر حائز توجهی را برای آن متصور بود. متأسفانه باید بگویم که یارانه‌های کتاب در حال حاضر تنها به دلخوشی‌هایی کوچک و گذرایی تقلیل پیدا کرده که تاثیر چندانی برای جامعه و صنعت نشر ندارند.

به عنوان آخرین سوال، به نظر شما چرخه نشر (اعم از ناشر، چاپخانه‌ها، موزعان و کتابفروشان) باید با چه استراتژی‌ای به مدیریت و کنترل شرایط موجود بپردازند؟

راه‌های‌مختلفی باید مورد بررسی قرار گیرد تا ببینند کدام یک برای گذار از شرایط موجود، کارایی لازم را دارد. یکی از کارکاردهای انجمن‌ها همین است که در شرایط بحرانی دور هم بنشیند و راهکار مناسبی را برای اعضای خود برگزینند و حتی آن را به دولت پیشنهاد کنند. فارغ از این وظیفه همیشگی، در شرایط بحرانی این رسالت پررنگ‌تر است. البته انجمن‌ها باید ظرفیت پیش‌بینی هم داشته باشند، یعنی قبل از بروز بحران، آن را پیش‌بینی کرده باشند و برای آن راهکارهایی را اندیشیده باشند. اما فقط یکی از پیشنهادهایی که به ذهن من می‌رسد و فکر می‌کنم از آن طریق بتوان صنعت نشر، به‌خصوص ناشران متوسط و کوچک را از بحران خارج کرد، تجمیع منابع؛ اعم از منابع انسانی، منابع مالی و سرمایه‌های پیدا و پنهانی مثل حق نشر کتاب‌هاست. در واقع ما به کنسرسیوم‌هایی در صنعت نشرمان نیاز داریم که با تجمیع سه، چهار تا ۱۰ ناشر تشکیل شوند و منابع آنها را در یک فضای اشتراکی، به کار گیرد. صنعت نشر باید به فعالیت‌های مشترک روی بیاورد زیرا دیگر فعالیت فردی برای ناشران کوچک، امکان‌پذیر نیست. برای تحقق این هدف، چند پارامتر را باید در کنار یکدیگر مورد توجه قرار داد: کاهش منابع مالی ناشران از یک‌طرف و افزایش قیمت نهاده‌های تولید (مانند کاغذ و مقوا و چاپ و....)، گران شدن کتاب و کاهش توان خرید مردم از سوی دیگر، همه و همه باعث می‌شود ناشران در گام اول که بقاست، دچار چالش شوند. فعالیت در هر شغل و بیزینسی مستلزم این است که ابتدا به شرایط بقا در بازار رسید؛ بنابراین باید هزینه‌های مازاد را به حداقل رساند؛ هزینه‌هایی نظیر اجاره‌بهای ملک، حقوق‌ها و دستمزدها، هزینه‌های جاری و هزینه‌های سربار. نکته بعدی این است که بهره‌وری از منابع را به بالاترین سطح رساند. بزرگ‌ترین منابع ناشران به نظر من، حق نشر کتاب‌هایشان است که متأسفانه در حال حاضر بسیاری از ناشران توان انتشار آنها را ندارند و بازار نیز کشش لازم را برای عرضه آنها ندارند. اما اگر کاهش هزینه‌ها و استفاده بهینه از سرمایه‌ها و ظرفیت‌های موجود را در کنار یکدیگر ببینیم و در دستور کار قرار دهیم، کار راحت‌تر می‌شود. حالا اگر این دو دستورالعمل در یک فضای اشتراکی و با هم‌افزایی چند ناشر شکل بگیرد، نتایج به مراتب بهتری خواهد داشت و به بقای ناشران هم‌افزار کمک خواهد کرد. به نظر من ناشران می‌توانند یکی دو کتاب را به صورت پایلوت، در تعامل با یکدیگر منتشر کنند و نتایج کار را مورد ارزیابی قرار دهند. البته این هم‌افزایی می‌تواند از دایره ناشران نیز فراتر رود و به سایر حلقه‌های چاپ و نشر نیز تعمیم یابد. به‌عنوان مثال طبیعی است که یک ناشر ظرفیت اقتصادی لازم برای احداث چاپخانه یا تاسیس کتابفروشی و... را نداشته باشد اما اگر مثلا ۱۰ ناشر همگام، همسو و همفکری با یکدیگر حرکت کنند، چه بسا جرئت ریسک بیشتری پیدا کنند و برای بقای خودشان، به سرمایه‌گذاری‌های مشترکی دست بزنند که سهم بیشتری را در بازار برای آن‌ها به‌همراه داشته باشد.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST