شهروندآنلاین؛ پرویز همتیان بروجنی سال 96 بعد از تحمل بیماری، دار فانی را وداع گفت، اما یاد و نام او بعد از مرگ همچنان در کتابفروشیها زنده است. او سال ۱۳۳۰ به دنیا آمد و سال ۱۳۷۲ با درجه دکترای داروسازی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. «پرتره» اثر نیکلای واسیلیویچ گوگول، «داستانهای کریسمس» اثر چارلز دیکنز، «رقص مرگ» اثر یوهان اوگوست استریندبرگ، «راشومون و ۱۷ داستان دیگر» اثر دیونوسکی آلکاگاوا و «از تبار خدایان» اثر آمبروس بیرس، ترجمههایی از این مترجم هستند. ترجمه «من یک گربه هستم» اثر نویسنده معروف ژاپنی، ناتسومه سوسهکی هم که از سوی انتشارات نگاه منتشر شده، از جمله آثار اوست. جالب اینجاست بدانید که کتابها و داستانهای زیادی هم ترجمه کردهاند که خانواده ایشان در حال انجام مراحل مختلف انتشارشان هستند. در این گفتوگو به مناسبت انتشار «من یک گربه هستم»، با ناهید همتیان بروجتی، فرزند زندهیاد پرویز همتیان بروجنی، گفتوگو کردیم. تسلط او به آثاری که پدرش ترجمه کردند و همچنین احاطهاش به جایگاه ناتسومه سوسهکی در ادبیات ژاپن، بسیار قابل تامل بود. ناهید همتیان هم مثل پدرش که داروساز بودند، رشتهای غیر از ادبیات یا زبانهای خارجی خوانده. او متخصص پوست است، اما شبیه به پدر، بهشدت اهل مطالعه و مسلط به موضوع صحبت میکند. در ادامه گفتوگوی ما با ناهید همتیان بروجنی درباره آثار زندهیاد پرویز همتیان بروجنی، بهویژه «من یک گربه هستم» اثر ناتسومه سوسهکی را که از او منتشر شده، میخوانید.
ترجمه «من یک گربه هستم» پیش از درگذشت زندهیاد همتیان کامل بود یا اینکه نیمهتمام مانده بود و خانواده آن را تکمیل کرد؟
نه. این کتاب حتی یکی دو سال قبل از فوت پدر کامل شده بود، اما ناشران میخواستند فقط یک جلد از آن را منتشر کنند، چون میگفتند حجمش زیاد است. اما پدرم قبول نمیکردند، چون میگفتند کلیت کتاب خراب میشود. این کتاب داستانی بههمپیوسته است و نقدی اجتماعی بر جامعه در حال گذار ژاپن؛ جامعهای که از وضعیت شوگانی به مرحله فاشیستی میرسد. سوسهکی در این کتاب هر دو وضعیت را نقد میکند. برای همین پدرم نمیتوانستند حرف ناشران را قبول کنند که بخشی از این کتاب بیرون بیاید و به شکل جداگانه چاپ شود. میگفتند این سه جلد با هم است و در کنار هم معنا پیدا میکند. برای همین زمانی که با انتشارات نگاه صحبت شد و این ناشر پذیرفت که هر سه جلد را در کنار هم منتشر کند، عملا دو سالی از زمانی که پدرم ترجمه را کامل کرده بودند، میگذشت. تمام زیرنویسها را خود ایشان تنظیم کرده بودند، پیشگفتار را خودشان نوشته بودند و در کل تمام کتاب با ویرایش و نظارت پدرم به اتمام رسیده بود.
چرا انقدر تجربیات مختلف در ترجمه داشتند؟ مثلا از ادبیات انگلستان سراغ ادبیات آلمان میرفتند و بعد هم که سراغ ادبیات ژاپن آمده بودند؟ چه شد که اثری از ناتسومه سوسهکی را چاپ کردند؟
پدرم دوست داشتتند درباره هر نویسندهای که در ادبیات کشورش ماندگار شده بدانند. قبل از اینکه ترجمه هر کدام از کتابهایشان را شروع کنند، درباره نویسنده آن، تاثیرش در تاریخ ادبیات آن کشور و تغییرات اجتماعی که کتاب مربوطه ایجاد کرده بود، مطالعه میکردند. مثلا پدر سراغ داستانهای هاینریش بل هم رفته بودند که آن هم بعد از فوت ایشان چاپ شد. در مورد این داستانها هم مسأله همین بود؛ هم هاینریش بل، هم دیکنز و هم ناتسومه سوسهکی جزو بزرگترین نویسندگان کشورشان هستند. ناتسومه سوسهکی تغییر بزرگی در جامعه ژاپن ایجاد کرد و پدرم برای این کتابش را ترجمه کردند که فکر میکردند مطالعه این تغییرات به کار جامعه ایران هم میآید. در «من یک گربه هستم» شما شاهد نقد دوره گذار در تاریخ ژاپن هستید؛ دورهای که دستاوردهای مثبتی دارد، اما در کنار این دستاوردها، بخشی از کیفیتهای خوب زندگی هم در حال از بین رفتن هستند. سوسهکی هر دو سوی قضیه را در این کتاب میبیند و در نقد دورهای که انجام میدهد، این نگاه دوسویه را لحاظ کرده. برای همین چنین کتابی برای جامعه ما هم که دوره گذار را از وضعیت سنتی به مدرن تجربه میکند، سودمند است. «من یک گربه هستم» موشکافانه این دوره را بررسی میکند که چطور جامعه در حال گذار از شوگانها به وضعیت مدرن، ناگهان گرفتار فاشیسم میشود. پدرم در انتخابهایشان ترجیح میدادند سراغ آثار شاخص ادبیات هر کدام از کشورهای مختلف بروند و بهخصوص آثاری را برای ترجمه انتخاب کنند که مطالعه آنها برای جامعه ایران هم مفید باشد.
یکی از موارد عجیب در این کتاب، انتخاب راوی است. گربهای، روایت کتاب را به عهده دارد و کل ماجرا از زاویهدید این حیوان روایت میشود. از این حیث کاری متفاوت با کتابهایی است که از ادبیات ژاپن به فارسی ترجمه شده.
ناتسومه سوسهکی هم به ادبیات ژاپن اشراف داشت، هم با جریانهای ادبی غرب آشنا بود و هم به ادبیات چین تسلط داشت. همین آشنایی گسترده باعث شد سبکی جدید در ادبیات ژاپن به وجود بیاورد، طوری که حتی نویسندگان بزرگ ادبیات این کشور و برندگان نوبل هم خودشان را مدیون سوسهکی میدانند. اینکه راوی در این کتاب یک حیوان است، خودش جزو مولفههای همین خلاقیت و سبک جدید سوسهکی است. این نوع راوی تا پیش از سوسهکی در ادبیات ژاپن وجود نداشت.
زمانی که «من یک گربه هستم» در ژاپن چاپ شد، چه نوع واکنشهایی به دنبال داشت؟ مطرود واقع شد یا از آن استقبال کردند؟
این کتاب ابتدا به شکل پاورقی در یکی از روزنامههای ژاپن چاپ میشد. در واقع نوعی نقد اجتماعی از زاویهدید یک گربه بود. این نوشتهها انقدر با اقبال عمومی مواجه شد که سوسهکی بعدها آنها را تبدیل به کتاب کرد.
حجم اطلاعات شما راجع به کتابی که پدرتان، مرحوم همتیان، ترجمه کردهاند بسیار خوب است. رشته تحصیلی شما چه بوده؟
من متخصص پوست هستم. پدرم هم که خودشان داروساز بودند. اما کتاب در زندگی ما، جزئی جدانشدنی بوده. یعنی پدر ممکن بود که در یک سال به مسافرت نرود، اما امکان نداشت نمایشگاه کتاب آن سال را از دست بدهد. من هم طبیعتا با کتاب بزرگ شدهام، چون هر روز در خانهمان صحبت از کتاب بود. هر کسی که کتاب جدیدی میخواند، در خانه درباره آن صحبت میکرد و همه نظراتشان را درباره چیزهایی که خوانده بودند میگفتند. درواقع میخواهم بگویم همهمان با کتاب بزرگ شدیم.
چقدر خوب است که کتابهایی بعد از درگذشت پدرتان منتشر میشود. ضمن اینکه ایشان عموما سراغ کتابهای بهاصطلاح بازارپسند نمیرفتند. یعنی برایشان مهم نبود کتابی که ترجمه میکنند، چقدر فروش خواهد داشت. گاهی حتی آثار سخت و دشواری را انتخاب میکردند.
برای پدرم بیشتر تاثیر کتاب مهم بود. میگفتند اگر قرار است کتابی را ترجمه کنند، تاثیر آن مهم است و مسأله فقط فروش کتاب نیست. قرار نبود چیزی تولید کنند که صرفا فروخته شود. حرفشان این بود که اگر قرار است حتی چند نفر ترجمه ایشان را بخوانند، تغییری در نوع نگاهشان ایجاد شود و تغییری در سبک زندگیشان اتفاق بیفتد.
بعد از درگذشت پدرتان، چقدر خوب است که هنوز نام ایشان را با کتابهای جدید در کتابفروشیها میبینیم.
یکی از آرزوهای پدرم این بود که بتوانند خدمتی به ادبیات کنند و باعث خوشحالی است که بعد از درگذشت ایشان، هنوز هم کتابهایشان موثر باشند.
* تصویر اصلی مربوط است به انیمیشن «من یک گربه هستم» که در سال ۱۹۸۹ ساخته شد.