ایسنا: محمد دهقانی معتقد است، داستان «بر دار کردن حسنک» به خاطر زمینههای فرهنگیمان در قهرمانسازی و همچنین تکرار در کتابهای درسی مشهور شده، وگرنه جذابترین داستان «تاریخ بیهقی» نیست.
این نویسنده، منتقد ادبی که کتاب«حدیث خداوندی و بندگی: تحلیل تاریخ بیهقی از دیدگاه ادبی، اجتماعی و روانشناختی» را نوشته است، در گفتوگو با ایسنا به بهانه روز بیهقی(اول آبانماه) درباره ثبت چنین روزی در تقویم رسمی کشور و اینکه به نظر میرسد نسل جوان با متون کلاسیک مانند «تاریخ بیهقی» بیگانه هستند، اظهار کرد: کارهایی برای علاقهمند کردن مردم به این متن صورت گرفته است و یکی از دلایل عمده من برای نوشتن «حدیث خداوندی و بندگی» این بوده که خواندن کتاب را برای علاقهمندان راحتتر کنم. کسانی دیگری هم این کار را انجام دادهاند و گزیدهها و تلخیصهای متعدد و مختلفی از بیهقی صورت گرفته است. اما مسئله عجیب برای من، این است که گویا نسل جوان موظفند حتما این متون را بخوانند و عدهای هم حتما باید این متون را به آنها تحمیل کند، اصلا چنین چیزی نیست. چه کسی میگوید که ضرورت دارد، همه این متنها را بخوانند؟ اصلا به چنین ضرورتی قائل نیستم.
او با بیان اینکه متن «تاریخ بیهقی» یک متن تاریخی و به اعتباری ادبی است، افزود: مگر قرار است، نسل جوان با این متنها ارتباط برقرار کند؟ چه کسی چنین چیزی را گفته؟ نسل جوان امروز رمان و چیزهایی را که به آن نیاز دارد، میخواند. منتهی کسانی میتوانند از این متون استفاده کنند، آن را به شکلهای تازهتری دربیاورند و عرضه کنند. اگر جامعه پسندید، خب میخواند و اگر هم نپسندید خب نمیپسنده است و با گذاشتن روز و سال و هفته و ماه چیزی حل نمیشود و ما مردم را بیهقیخوان نمیکنیم. من دغدغه چنین چیزی را ندارم.
دهقانی درباره کتاب «تاریخ بیهقی» که نه تاریخ صرف است و نه متن ادبی به معنای دقیق کلمه، اظهار کرد: این کتاب، ذائقه تاریخنگاری بیهقی بوده و قبل از او هم چنین چیزی وجود نداشته است. بیهقی هیچ الگو و راهنمایی برای کار خود نداشته و کارش برای زمان خودش، کاملا تازه بوده است. او گزارشنویسی داستانوار داشته، آنچه که در روزنامهنگاری امروز (feature story) میگویند؛ داستانی که برگرفته از واقعیت است، اینکه نویسنده یا گزارشگر، گزارشش را به نحوی تنظیم کند که به داستان تبدیل شود و خواننده را جذب کند. این خود یک فن است که آن را آموزش میدهند اما بیهقی بدون هیچ آموزگار خاصی آن را آموخته و در نوشتن تاریخ خود اجرا کرده بود است. یعنی تاریخ را به شکل داستان میگوید. همانطور که داستان مقدمه و تنه و نتیجه دارد، بیهقی دقیقا به سادهترین شکل این را رعایت میکند.
او با بیان اینکه بیهقی بسیاری از شگردهای داستاننویسی را بدون آنکه بحث داستاننویسی در آن زمان مطرح باشد، رعایت کرده، خاطرنشان کرد: ما در داستاننویسی امروز چیزی به اسم «طرح و توطئه» داریم که بیهقی میداند چطور نطفه داستان (طرح داستان) را ضمن گزارش واقع منعقد کند که خواننده را جذب کند. البته این را که گزارش واقع کرده، میتوان با تسامح گفت، هرگز نمیتوانم بپذیرم صحنهای را که بیهقی از داستان «حسنک» و اعدام او، خلق میکند واقعا گزارش واقع باشد. بیهقی سالها پس از اینکه واقعه رخ داده، آن را مینویسد و هیچ بعید نمیدانم که او از تخیل خود برای خلق داستان استفاده کند و صحنهپردازی داشته تا خواننده را متأثر کند. در این جزئیات نمیتوانم بگوییم گزارش واقع میدهد بلکه از تخیلات خود استفاده میکند و این میزان از استفاده از تخیل را در بازگویی تاریخ معمولا روا میدارند.
او درباره اینکه داستان «بر دار کردن حسنک» یکی از داستانهای مشهور بیهقی است که تقریبا همه آن را خوانده و یا بریدههایی از آن دائما تکرار میشود، توضیح داد: این موضوع دو علت دارد؛ داستان از همه جمعوجورتر بوده و قهرمان داستان مشخص است. بیهقی قهرمانسازی کرده و آن مظلومیت قهرمان که اصولا در فرهنگ و ادبیات ایران ریشه دارد، باعث شده همه سراغ آن داستان رفته و راجعبه آن بحث کنند و در کتاب درسی بیاروند؛ و الا بیهقی داستانهای جذاب دیگری هم دارد. داستان «فرو گرفتن خوارزمشاه، آلتونتاش» را بهترین بخش بیهقی میدانم که جذابتر از حسنک است؛ داستان توطئهای که مسعو