ایران: «جام باشگاههای کتابخوانی» از جوانترین رویدادهای
فرهنگی کشور در راستای ترویج کتابخوانی بهشمار میآید. رویدادی که با حمایت دفتر
مطالعات و برنامهریزی فرهنگی، امسال به دومین دورهی خود رسیده و آیین پایانیاش
در بیست و پنجمین هفتهی کتاب جمهوری اسلامی ایران، بهصورت همزمان در ۱۰۰ شهر و روستای کشور برگزار شد. در گفتوگویی
با علی اصغر سیدآبادی، رئیس دفتر مطالعات و برنامهریزی فرهنگی وزارت ارشاد از
تجربه برگزاری نخستین دوره جام باشگاههای کتابخوانی پرسیدیم. سیدآبادی که پیشنهاد
اجرایی شدن جام باشگاههای کتابخوانی از سوی او بوده معتقد است که تأثیر این جام،
یک تأثیر چندگانه است و پیش از اینکه بر ترویج کتابخوانی تأثیر بگذارد، بر توانایی
انجام کار جمعی و شکلگیری نهادهای کوچک مردمی تأثیر میگذارد، او کسب این تجربه
را حتی از اقدامات مستقیم برای دعوت مردم به کتابخوانی هم مؤثرتر میداند.
جام باشگاههای کتابخوانی یکی از رویدادهای ترویج
کتابخوانی است که حدود یک سالی از برگزاری نخستین دورهاش میگذرد. ارزیابیتان از
برگزاری دوره قبل چیست؟
هدف جام باشگاههای کتابخوانی کودک و نوجوان پیش از
اینکه کتابخوانی باشد، انجام کار گروهی و امکانی برای گفتوگو و مشارکت در
کارهاست. البته به هر حال این کتاب است که بهانه دور هم جمع شدنشان میشود. عضویت
در باشگاههای کتابخوانی به این صورت است که هر یک از بچهها کتابی تهیه کرده، با
یکدیگر مبادله میکنند و به این صورت، همهی بچهها، کتابها را میخوانند. جلسات به
گونهای برگزار میشوند که برای هر یک از آنان فرصت بحث و گفتوگو درباره کتابی که
خواندهاند فراهم شود. در نهایت هم همه کتابها ارزیابی میشوند.آنان در فرایندی
وارد میشوند که هم امکان خرید، مبادله و خواندن کتاب هست و هم از سویی شرایطی که از
آن طریق بتوان به گفتوگو درباره کتابها و هم ارزیابی آنها پرداخت، از این طریق
میتوان دست به تقویت مهارتهای چندگانهای در بچهها زد. علاوه بر این، امکان
فعالیتهای دیگری هم در جام باشگاهها وجود دارد و محدود به مواردی نیست که ذکر
کردم، بلکه این موارد، تنها پایهی فعالیت آنهاست. اعضا در کنار این جام، میتوانند
خواندنیهای دیگری را، هم در فضای مکتوب و هم در فضای دیجیتال بخوانند. تجربه نشان داده
است که باشگاههای موفق، خیلی فراتر از کار پایهای که تعریف شده عمل کردهاند و
به یک جور نهاد اجتماعی خواندن تبدیل شدهاند. البته بستر این خواندن، برای هریک از
بچهها فرق میکند و با توجه به ظرفیتهای عمومی و محلی و علایق و سلایق خود بچهها،
تعیین میشود.
آموزشهایتان به طور رسمی چند روستا را شامل شد؟
ما در ۱۵ روستا، بهطور رسمی آموزش دادیم و باشگاهها شروع شد. اما
الان که ارزیابی میکنیم، میبینیم در روستاهای دیگری هم باشگاهها تشکیل شدهاند
و اتفاقاً موفق هم بودهاند و حتی در گاهی موارد فضای آن روستا را تغییر دادهاند.
مثلاً چند روز پیش از روستایی به نام «فیشَوَر» در اِوَزِ
استان فارس بازدید کردم. این روستا از روستاهای نامزد دوستدار کتاب هم بود، اما
باشگاههای کتابخوانی هم تشکیل داده بودند و این باشگاهها آنقدر موفق بودند که
فضای کلی روستا را تحت تأثیر قرار داده بودند. در خواندن به کارهای پیشنهاد شده از
طرف دبیرخانه بسنده نکرده و برنامههای بینظیری ارائه داده بودند که میتواند بهعنوان
یک الگو بین روستاها مطرح شود.
افزون بر مواردی که اشاره شد برگزاری چنین اقداماتی تا
چه اندازه در علاقهمند کردن مردم به کتابخوانی تأثیر دارد؟ به ویژه که بخش مهمی
از جامعه هدفتان را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند!
تأثیر جام باشگاهها، یک تأثیر چندگانه است و پیش از
اینکه بر ترویج کتابخوانی باشد، بر توانایی انجام کار جمعی و شکلگیری نهادهای
کوچک مردمی است؛ نهادهای غیر رسمیای که میتوانند با حضور ۱۰-۱۲ بچه تشکیل شوند، دور هم کتاب
بخوانند و فعالیتهای اجتماعی انجام بدهند. مثلاً در رامهرمز، باشگاههای
کتابخوانی فراتر از کارهای تعریفشده در حوزه کتاب حتی به سمت انجام فعالیتهای
اجتماعی و عامالمنفعه هم رفتهاند. خود اینکه گروهی بحث کنند و در یک موضوع به
تصمیم برسند، مسألهی بسیار مهمی است. متأسفانه در نظام آموزشی ما، این نوع کار
گروهی غایب است و این مدل کارها، میتواند تا حدود زیادی به رفع این مشکل نظام
آموزشی کمک کند.
پس بحث خود کتاب و کتابخوانی چه جایی در این بین دارد؟
از تأثیر باشگاهها بر انجام کارهای گروهی گفتم اما به
هر حال نمیتوان منکر این شد که تشکیل چنین جمعهایی منجر به ترویج ادبیات میان
بچهها به عنوان مهمترین خواندنی هم میشود.متاسفانه تا به امروز نگاه ما به
کتاب، نگاه آموزشمحور بوده است. تمام شعارهای ترویج کتابخوانی را که ببینید و سخنانی
را که به این مناسب گفته میشود، بشنوید، معمولاً هدف از ترویج کتابخوانی را،
انتقال دانش، افزایش آگاهی، افزایش علم و اینگونه موارد ذکر کردهاند. متأسفانه بر
اساس این شعار، که از یک ذهنیت خاص برمیآید، بیشتر توصیه به خواندن کتابهای علمی
و آموزشی میشود. این کتابها در جای خود خیلی هم مفیدند، اما غفلت از ادبیات، به
نظر من یکی از آسیبهایی است که در کتابخوانی ما وجود دارد. هنوز تلقی خانوادهها
و نظام آموزشی این است که بچهها فقط باید کتابهای علمی و آموزشی بخوانند و اگر
یک داستان بخوانند، لابد به درسشان آسیب میزند! این ذهنیت با اینکه در بعضی جاها
کمرنگ شده است، ولی هنوز وجود دارد. پس یکی دیگر از کارکردهای باشگاههای
کتابخوانی، ترویج ادبیات بهعنوان مهمترین خواندنی است.
تأکید کارهای آموزشی کارگاههای جام باشگاهها برچه
نکاتی است؟
در آموزشهایی که برای تسهیلگران این کارگاهها در
شهرهای مختلف برگزار میشود، بخش مهمی نیز به این موضوع اختصاص دارد که در دنیای
امروز، وقتی در برابر این سؤال قرار میگیریم که با وجود اینترنت و سایتهای
مختلفی که میتواند دانش را ذخیره و با یک جستوجوی سادهی اینترنتی در اختیار ما
قرار بدهد، چه لزومی دارد کتاب بخوانیم؟ البته ما بر کتابخوانی تأکید میکنیم و بستر
آن اهمیتی ندارد. کتاب از تعریف گذشتهاش که یک متن مکتوب بوده، فاصله گرفته، در
بسترهای مختلفی ارائه میشود. کتاب در شکل فیزیکی میتواند پارچهای، نایلونی یا
مقوایی و همراه با لوازم جانبی باشد؛ تا در بسترهای دیجیتال که میتواند سادهی
متنی، یا همراه با صوت و تصویر باشد. هنوز هم شکلهای جدید از کتاب در حال شکلگیری
است. بنابراین وقتی از کتابخوانی سخن میگوییم، بستر آن فرقی ندارد. ولی یک ویژگی
باید داشته باشد که آن را با خواندن متنهای تکهپاره در تلگرام، یا جملات قصار،
یا سخن بزرگان، متفاوت میکند. در واقع کتاب یک موضوع را در یک روند منسجم ارائه
میکند و روایت منسجمی دارد.
حضور و میزان استقبال مردم در جام باشگاههای امسال چه
تفاوتی با دوره قبل داشته؟
ابتدا باید ببینیم که میخواهیم استقبال از این نوع طرحها
را با چه شاخصی بررسی کنیم. هنوز پروندهی باشگاهها به دست ما نرسیده که ببینیم
چگونه گفتوگو کردهاند، چه میزان کتاب خواندهاند یا چه جور کتابهایی خواندهاند،
خیلی دقیق نمیتوانیم بگوییم استقبال نسبت به سال گذشته چگونه بوده است.تنها دربارهی
آن بخشی میتوانم توضیح بدهم که با اطلاعات فعلی به دست میآید. به این منظور دو
شاخص در اختیار داریم: یکی تعداد باشگاههای تشکیلشده و دیگری میزان خرید کتاب از
کتابفروشیها. در بعضی از شهرها واقعاً استقبال بالا بوده و جام باشگاهها چهرهی
شهر را عوض کرده است. مثل کاشان، نیشابور، رامهرمز، اوز، اصفهان، کلاله. در برخی
شهرهای دیگر، این استقبال ممکن است کم بوده باشد. اما طبق ارزیابی از منظر خرید
کتاب، متوجه شدهایم که در برخی جاها، مشکل از کمبود کتاب است. یعنی یا کتابفروشی
خوب نداشتهاند یا به سیستمی که به ما امکان ارزیابی میدهد، وصل نبودهاند.
در این مسیر با چه موانعی روبهرو شدید؟
موضوع مهمی که به نظر من باشگاهها با آن روبهرو هستند
اشکال در سیستم توزیع کتاب است چراکه کتابهای کودک و نوجوان باکیفیت، اغلب در چند
شهر بزرگ کشور پیدا میشوند و در مابقی مناطق کشور، تعدادشان چندان قابل توجه نیست.
ما برای اینکه در این باشگاهها کتابهایی مطالعه شود که حداقل کیفیت را داشته
باشد، فهرستی تهیه کردهایم که در واقع، نتیجهی ارزیابیها و داوریهای نهادهای
مختلف کودک و نوجوان دولتی و غیردولتی است. فهرست کتابهای برگزیدهی جایزهی کتاب
سال، کانون پرورش فکری، شورای کتاب کودک، لاکپشت پرنده، جایزهی شهید غنیپور، سامانهی
رشد آموزش و پرورش و... در تهیهی فهرست کتابهای جام باشگاهها استفاده شدهاند.
البته باشگاهها محدود به این کتابها نیستند، اما به این کتابها ۵۰ درصد تخفیف تعلق میگیرد تا با این
روش تشویقی، کتابهای باکیفیت ارائه و خوانده شود. ویژگی اصلی این فهرست، تنوع
موضوعی و رشتهای آن است. آنقدر متنوع است که هر کودک و نوجوانی، با هر سلیقهای
بتواند در آن کتابهایی را پیدا کند.
احتمال انتخاب پایتخت کتاب کشور از میان شهرهایی که
باشگاه کتابخوانیشان بیشترین فعالیت را داشته چقدر است؟
فهرست معیارهای داوری باشگاهها و پایتخت کتاب، به
یکدیگر ربطی ندارند و دو حوزهی مستقل هستند. اما به دلیل اینکه سرمایهی انسانیای
که در هرشهر در زمینهی ترویج کتابخوانی فعال است، در هر شهر مشترک است، معمولاً
در شهرهایی که فعالیت ترویجیشان بالاست یا ظرفیت احیاشدن با طرح پایتخت کتاب وجود
دارد، معمولاً باشگاهها هم پررونقتر هستند. البته چون پایتخت کتاب طرحی است که
نهادهای مختلفی درگیر آن هستند، ممکن است شهرهایی را داشته باشیم که در باشگاهها
خیلی فعال باشند، ولی نتوانند بهعنوان پایتخت کتاب مقامی کسب کنند. ولی برعکس آن
حتماً وجود دارد. یعنی هر شهری که نامزد پایتخت کتاب شده، از نظر باشگاهها هم
موفق بوده است. مهمترین نکته در این طرحها، اتکا بر ظرفیتهای بومی و سرمایهی
انسانی بومی است. این طرحها، هیچکدام نیاز به امکانات و پول زیاد ندارند. البته
که ممکن است برخی شهرها، از امکانات بهتری برخوردار باشند، ولی این طرحها طوری
طراحی شدهاند که حتی اگر امکانات مالی هم نباشد، با ایدههای ابتکاری و خلاقیتهای
فردی و جمعی و همگرایی و همراهی تمام دستگاهها و نهادها و مردم، میتوانند در این
زمینه موفق باشند. با بازدیدهایی که بخصوص از روستاها داشتهایم، دیده میشود که
در روستاهایی که دهیاری، شورای ده و همهی نهادهای مردمی پشت این فعالیت قرار میگیرند،
خیلی آسانتر انجام میشود و مروجان خلاق، امکان کار بهتری مییابند.
در این مسیر چقدر از حمایت سازمانها و ارگانهای فرهنگی
برخوردار شدهاید؟
در این چند طرح ترویج کتابخوانی، یعنی جام باشگاهها،
پایتخت کتاب و روستاها و عشایر دوستدار کتاب، مثل سازمان لیگ هستیم؛ یعنی باشگاهداری
نمیکنیم! این راهی بود برای اینکه ظرفیتهای بومی شناسایی و احیا شود. یعنی به جای
اینکه برنامهی متمرکزی از مرکز نوشته شود و بودجهی مشخصی هم در اختیار شهرها
قرار داده شود، این قصد وجود دارد که ظرفیتها، سرمایهی انسانی، مالی و... محلی و
منطقهای شناسایی شده و احیا شود. ضمن اینکه بستری برای بروز خلاقیتها به وجود میآید.
به این اعتبار، هیچ حمایت خاصی وجود ندارد و یک حمایت عمومی است که از همهی
باشگاهها میشود. خود این برندهشدن به آنها امکانی میدهد که فضای بهتر و
مساعدتری برای فعالیت پیدا کنند؛ هم در شهر و هم در منطقه مورد توجه قرار گیرند،
تکثیر شوند و سیمای شهر خود را تحت تأثیر قرار دهند.