ایران: فرهنگ عاشورایی، در ادبیات فارسی ما علیالخصوص در شعر
فارسی با زیست و عمری چندصدساله موضوعی است که شاعران کهن فارسی به آن توجه بسیار
نشان دادهاند و از بیدل تا محتشم کاشانی نمونههای درخشانی از این شعر در ادبیات
فارسی قابل ذکر و مصداق است. عاشورا در شعر شاعران معاصر نیز، موضوعی با اهمیت است
و علیالخصوص در ابتدای دهه شصت و شکلگیری جریانی به نام جریان شعر متعهد در مقابل
جریان شعر غیرمتعهد، رویکردی دیگرگونه گرفت که این جریان به شعر دفاع مقدس نیز گرهخوردگیهای
فراوان داشت. چهرههای شاخصی در این حوزه طی دهههای ۶۰ و ۷۰ به روایت فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس نشستند که نمونههای ماندگار
این دوران نیز قابل رصد و مصداق است. اما آیا توش و توان شعر عاشورایی و شاعرانش
طی یکی دودهه اخیر به قدری بوده که نه تنها این جریان شعری را عمیقتر و روبهجلوتر
نشان بدهد و از طرفی بر غنای ادب فارسی بیفزاید؛ یا دچار رکود و رخوت در روایتگری
و... شده است. عبدالجبار کاکایی در گپوگفتی کوتاه با «ایران»، به چالشها و فراز
و فرودهای شعر عاشورایی پرداخته است.
طی سالیان اخیر شعر عاشورایی با چه شرایطی روبهرو بوده
و آیا این شعر حرکتی روبه جلو داشته است؟
با توجه به حمایتهایی که طی سالیان اخیر از شعر
عاشورایی و آیینی از طرف نهادها و سازمانها و رسانههای رسمی شده انتظار میرود
این شعر در یکی دو دهه اخیر غنیتر شده باشد؛ اما متأسفانه این اتفاق نیفتاده است.
شاعران ما در دهههای ۶۰
و ۷۰ تفسیری اجتماعی از عاشورا در زمان و
زمانه خود ارائه دادند و در واقع آن نگاه قدسی و اسطورهای به دل جامعهای که در
جنگ جوانان خود را یکی یکی بر خاک میدید گره زده میشد. در واقع شخصیتهای
عاشورایی با شخصیتهای ما در جنگ که اسطورههای ملی و مذهبی بودند انطباق پیدا
کرده بودند و این همزمانی به غنیتر شدن شعر ما انجامید. در دوران حاضر اما، این فرهنگ
از این انطباق درست تهی شد و جای آن را برداشتهای سیاسی و سمبلسازیهای مبالغهآمیز
گرفت که از ذات عاشورا به دور بود. در واقع هر جریان سیاسی خواست عاشورا را به نفع
خود و برای ضربه زدن به جناح رقیب دستاویز کند و همین مسأله هم باعث شد مردم
اعتماد خود را از این جریان شعری پس بگیرند یا حداقل کمتر اعتماد کنند. فرهنگ
عاشورا جای سهم خواهی سیاسی در شعر و ادبیات نیست. برخی مداحان نیز در لوث کردن
این شعرها و این فرهنگ غنی به نفع همین مسائل سیاسی سهم داشتند و به عقیده من نیاز
ضروری است که شعر ما در این حوزه دوباره برگردد به همان بستر قدسی و اسطورهای که
در ذات خود دارد.
شعر عاشورایی آیینی ما در دهه ۶۰ و ۷۰ با آن شرایطی که گفتید از کجا سرچشمه میگرفت؟
با الهام از نظریات دکتر علی شریعتی بود که شاعران بعدها
این جرأت را به خود دادند که نام و یاد شهدای جنگ تحمیلی را با نامآوران بزرگ
عاشورا منطبق کنند و از آن خروجی شعرهایی متولد شد که وجهی حماسی و عاشورایی را در
خود داشت. در واقع شاعران آن دوره فرهنگ شهادت را که در عاشورا و در کربلای جبهههای
ایران اتفاق افتاده بود به روایت نشستند و زیباییشناسی تازه خلق کردند. اساساً
شعر آیینی اساسنامهای نانوشته دارد.من اعتقاد دارم عاشورا، بیشتر از عشق، به
معرفت نیاز دارد و دانش. این دانش ما را به معرفت و عشقی عمیقتر میرساند و
سرمایه شاعر میشود تا شعری بنویسد که در شأن عاشورا باشد و نه شأن جریانها و سهمخواهیهای
سیاسی.
فکر میکنید کنگرهها و جشنوارههای پر جایزهای که در
این حوزه وجود داشته و دارند چقدر توانستهاند به غنای این شعر کمک کنند؟
ما در کشور درگیر تلاطم موضوعاتی از قبیل موضوعات سیاسی
هستیم. اگر بخواهیم تبلیغ دینداری کنیم و همانطور که گفتم این فرهنگ را آغشته به
خواستهای سیاسی کنیم مسلماً به مشکل برمیخوریم؛ که خوردهایم. همینها باعث شده
که این ادبیات مهجورتر شود و به گفته شما جشنوارههای پروازی و سکهای شاعران را
به نوعی به خود معتاد کردهاند تا دیگر نتوانند خلاقانه در این راه قدم بردارند و
بنویسند. شاعران کمتر از دل مینویسند و همین میشود که در گردابی از تکرار فرو میروند.
سربسته گفتم بنبستهایی که در این راه وجود دارد و مصادره کردنها سالهاست که ما
را از خواندن و شنیدن شعری به باشکوهی شعر گذشتگان محروم کرده است.